به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

پاسخ به: خاطره نویسی!
نویسنده: beautiful queen
چهارشنبه، ۱ بهمن ۱۳۹۹ (۲۲:۳۱)
چند ماه¬ی میشد که ، بخاطر مشکلات عصبی و روحی ای که توی زندگیم بوجود اومده بود ، معده درد داشتم. هر چند روز یکبار ، یادش میومد بیاد سراغم و آزارم بده.

اون شب ، توی مهمونی بودم و داشتم شام میخوردم که ، معده دردم شروع شد. به بهونه ی اون، خداحافظی کردم و رفتم خونه.

در یخچال رو باز کردم و داروی معده ای که دکتر بهم داده بود رو خوردم ، بعدم روش یه مسکن خوردم ، همیشه تنها راه چاره ی دردش همین بود، اگه مسکن نمیخوردم دردش ول کنم نبود.

ولی نمیدونم ، اون شب چرا هرچی میگذشت ، دردش خوب نمیشد. انگار نه انگار که مسکن خورده بودم ، مثل این بود که یه مار ، توی معده ام انداخته بودن ، مدام میپیچید و از درون نیشم میزد.
از درد معده ، گاهی دور خونه راه میرفتم، گاهی می نشستم روی زمین و زانوهام رو بغل میکردم و خودم رو گهواره وار تکون میدادم ، استیصال و درموندگی از سر و روم میبارید.

هر چی میگذشت دردش بدتر میشد. از درد نشستم روی زمین ، با یه دست، مشت میکوبیدم توی معده ام ، و اون یکی دستم رو به دندون گرفته بودم و با تمام توان ، دندونام رو ، روش فشار میدادم ، تا از زور درد داد نزنم . اونقدر دستم رو سفت گاز گرفته بودم که خون شده بود !

دیگه نفسم بالا نمیومد، درد به اوج خودش رسیده بود ، انگار میخواست جونم رو ، ذره ذره از داخل گلوم بکشه بیرون ، فکر میکردم ، اگه بمیرم خیلی راحتتر از تحمل اون همه درده، دیگه صبرم تموم شده بود، توی همون حالت ، با صدایی که شبیه جیغ شده بود ، گفتم یا صاحب الزمان شما یه چیز بگو این درد آروم بشه ، دیگه نمیتونم تحملش کنم.
از لحظه نگذشته بود که ، دردم آروم شد.
از لطف پدر در حقم، شروع به گریه کردم...

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۷ پاسخ
۸,۳۴۳,۴۴۶ بازدید
۶ روز قبل
Salehm
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۸۹ پاسخ
۱۱,۶۰۹,۷۵۴ بازدید
۱۰ روز قبل
Greatest Ever
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۳ پاسخ
۵۴۶,۳۷۸ بازدید
۱۵ روز قبل
Greatest Ever
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۳,۹۵۰ بازدید
۲۲ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۰,۲۶۱ بازدید
۲۲ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۵,۹۰۳ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۱,۷۴۸ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۵۶۶ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۲۶ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۸۵۳ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۳۲ کاربر آنلاین است. (۶۰ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۳۲

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!