به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

پاسخ به: خاطره نویسی! [روزهای مدسه...]
نویسنده: MarYam ッ
چهارشنبه، ۲۶ شهریور ۱۳۹۳ (۱۹:۲۲)
خاطره شماره 5
موضوع : پوتین

سال اول دبیرستان که بودیم یه نمازخونه خیلی بزرگ داشتیم.
یه روز از سپاه یه سری سرباز و بسیجی آورده بودن ک به حساب خودشون خوشمزه بازی در بیارن و تئاتر و موسیقی از اینجور لوس بازیا.(من سال اول مدرسه ــم شاهد بود)
خلاصه یخده که نشستیم دیدیم خیلی چیز مسخره ایه کاراشون و هوام خیلی گرمه(مخصوصا مجبورمونم کرده بودن هد بزنیم)
هیچی دیگه مام یواشکی یکی یکی زدیم بیرون از نمازخونه.
به جا کفشی ک رسیدیم دیدیم بچه های پیشمون همه پوتینای سربازا رو بهم ی گره کوچیک زدن مام ک حالمون گرفته بود ازشون خواسیم از خجالتشون در بیایم رفتیم چند تا گره دیگه به صورت کور زدیم به پوتیناشون.
مراسم ک تموم شد،
سربازا و معاون و مدیرا ک رسیدن به جا کفشی یه لحظه خشکشون زده بود!
یادمه معاون و مدیرمون از خجالت سفید شده بودن طفلکیا
خلاصه سربازای بیچاره نشسته بودن رو زمین با ناخن گیر گره ها رو یکی باز میکردن!
مام ک مرده بودیم از خنده!
یادمه گره پوتینا ک باز شد یه سری از سربازا پا برهنه بدون اینکه کفششونو پاشون کنن از مدرسه زدن بیرون
البته کارای زیادی رو پوتینا انجام دادیم که اینجا جاش نیست بگم!


خلاصه که خیلی روز خوبی بود.
و اون روز یکی از موندگار ترین صحنه های عمرم بود.



پ.ن: خاطراتی ک دارم میگم درجه پاییناشهحیف درجه بالاییاش بد آموزی داره وگرنه میگفتم دور همی بخندیم.
فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۷ پاسخ
۸,۳۳۰,۴۰۹ بازدید
۲۰ ساعت قبل
Salehm
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۸۹ پاسخ
۱۱,۵۹۳,۳۹۷ بازدید
۴ روز قبل
Greatest Ever
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۳ پاسخ
۵۴۵,۹۷۷ بازدید
۹ روز قبل
Greatest Ever
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۳,۲۶۲ بازدید
۱۶ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۱۹۸,۳۷۰ بازدید
۱۶ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۵,۴۹۸ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۲۸,۱۲۹ بازدید
۵ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۳۳۳ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۰۲ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۶۱۶ بازدید
۱۰ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۵۲ کاربر آنلاین است. (۵۸ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۵۲

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!