پاسخ به: داستانک! [شرک- کوههای سفید- چکمه] | |||
---|---|---|---|
نویسنده: سَیّد شایان شنبه، ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ (۲۱:۰۰) | |||
دمدمه های افطار است، صدای مناجات خروس از بلندگوی مسجد جنگل در حال پخش است. همه به خانه هایشان رفتهاند بجز دو نفر که در حال دویدن به سمت خانه بز پیر هستند. گویا اتفاق بدی افتاده است که به سمت خانه پزشک جنگل میروند. پدر پسر شجاع: بدو مرد، دیر شد. زن بدبختت داره میمیره بعدش تو انگار نه انگار، داری روی آینه راه میری. خرس مهربون که نفس زنان در حال پاک کردن عرق پیشانیش بود، جواب داد: یواشتر حاجی... نفسم برید. دوی مارتن شرکت کرده بودیم تا حالا تموم شده بود. از سر خیابون دماوند تا سر شهرک غرب دویدیم. لامصب 30 کیلو توی همین دو ساعت کم کردم. جون حاجی نمیتونم بذار دو دقیقه استراحت کنم. یکی نیست به این بز پیر بگه مردک تو شمال شهر نشستنت برای چیت؟ خیر سرت دکتری باید به فکر مردم باشی. نمیگی یه بدبختی مثل من مشکلی براش پیش میاد، چطوری باید خودش رو برسونه. + اینقدر غر نزن، خیر سرت قبلا قهرمان دو 1000 متر بودی الان با دو قدم دویدن تپش قلب میگیری. -دو قدم؟ فقط دو قدم؟ حاجی قربون جدت برم فکر کنم سنت رفته بالا ریاضی رو هم کلا فراموش کردی. بیا برات توی گوگل مپ میزنم ببین تا به همینجا 30 کیلومتر اومدیم اونم پیاده تازه کلش رو دویدیم. + بسه بسه مثل اینکه یادت رفته زنت در حال احتضاره و سکرات مرگ بهش حادث شده -نه یادم نرفته +پس اینقدر غر نزن که رسیدیم. هردو با شدت در خانه بز پیر را زدند. صدای پای شخصی را در حالی داشت که به در نزدیک میشد شنیدند: - اومدم اومدم چه خبرتونه؟ سر آوردین؟ سکته کردم...خبر مرگ همه تون رو بیارن من راحت بشم بحق پنج تن. تا در باز شد با صحنه ای عجیب رو به رو شدند، چرا که بجای بز پیر، شرک را دیدند که دم در است. پدر پسر شجاع: شرک؟ شرک تو اینجا چه کار میکنی؟ تو که مال داستان قبلی بودی؟ بز پیر گجاست؟ شرک: ای برادر، زندگی خرج داره دیگه. داستانلش مفصله، ما رفتیم عمه والورده رو گرفتیم تا به خود والورده نزدیک تر باشیم که هر وقت گند زد به بارسا بزنیم توی سرش حداقل دلمون خنک شه ولی امان از دل غافل که این زن نبود و عجوزه بود. دیوونه م کرده بود، هر روز دعوا هر روز جنگ، هر روز قهر. دیگه دیدیم نمیشه ادامه داد برای همین طلاقش دادیم ولی خب مهریه ش سنگینه بود. منم مجبور شدم چند شیفت واستم تا بتونم هم خرج زندگیمو در بیارم هم مهریه اون زنیکه رو بدم. + عجب... خب الان بز پیر کجاست؟ ما کار واجب داریم، زن خرس مهربون لحظات آخرشه. -جونم برات بگه، بز پیر از کارگردان مرخصی گرفته بود که بره گمرک واکسن های وارداتیش رو آزاد کنه. منم که از خدام بود یه کار دیگه پیدا کنم برای همین قبول کردم و الانم در خدمت شمام. شرک رو به خرس مهربون کرد و ادامه داد: برو خداروشکر کن خودش داره میره و نباید مهریه بدی وگرنه و خودت هر روز در حال مرگ بودی. از من زخم خورده بشنو اصلا خودت رو ناراحت نکن تازه خوشحال هم باید باشی. باید جشن بگیری، اصلا همین الان دوتاتون بیاین داخل باهم یه افطاری مشتی بزنیم بعدش فکری واسه مراسم کفن و دفن زنت میکنیم و بعدش هم دیگه از 7 دولت ازادی. بهت گفته باشما شیرینی این شادی رو باید به من بدیا. خرس مهربون که از این موضوع بدش نمیومد، لبخندی زد و وارد خونه شرک شد. پدر پسر شجاع که بهت زده در حال تماشای این دو بود با خودش میگفت عجب دوره زمونهای شده. هی هی مادر پسر شجاع کجایی که ببینی اینا رو و قدر منو بدونی. در همین فکر ها بود که با صدای شرک به خودش آمد: -کجایی حاجی؟ نیستیا... راستش رو بگو چی میزنی؟ اگه جنسش خوبه به ماهم بگو ماهم استفاده کنیم. پدر پسر شجاع در حالی سرش را میخاراند با خنده گفت: چی میخوای؟ هرچی بخوای دارم. حاجیت خودش آشپزخونه داره. اراده کنی دو سوته برات میارن. -نه بابا...ایولا خوبه پس بیا تو که باهم یه کمی اختلاط کنیم ببینیم دنیا دست کیه +بریم و اینگونه بود که این سه نفر درعین بیخیالی وارد خانه شدند در حالی که زن خرس مهربون جان به جان تسلیم کرد و به رحمت ایزدی پیوست. پ.ن: نویسنده ش بازم اسغر فرهادی بود نقل قول beautiful queen نوشته:خیر چون شما به همه 10 دادین اینطور شد اتفاقا بقیه تو امتیاز دادن هم عقیده با شما نبودن از سری بعد که علنیه رای گیری بهتر مشخص میشه اتفاقا نوشته شما خیلی خوب بود. ممنون بابت والورده از نظر من همه متن ها خوب بودن بخاطر همین 10 دادم. مشکلی نیست ما در رای گیری علنی هم 10 میدیم خواهش میکنم |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول