به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

پاسخ به: زندگي نامه بزرگان
نویسنده: Samaneh
شنبه، ۳ تیر ۱۳۹۱ (۲:۱۹)
زندگینامه فدریکو گارسیا لورکا

" قسمت دوم "


گارسیا لورکا در شهر نیویورک در مدرسه مطالعات عمومی دانشگاه کلمبیا برای آموختن انگليسی مدت کوتاهی مشغول تحصیل شد ولی به شدت خود را در این شهر غریبه دید به همین دلیل به سرزنش از شهر نیویورک با معماری های مافوق بشری و سرد و بی روح، ريتم سرگيجه آور و هندسه اندوهناک پرداخت و در همین زمان مجموعه شعری با نام شاعر در نیویورک ( Poeta en Nueva York ) را در همین شهر خلق کرد(كه در 1940 (پس از مرگ شاعر) منتشر شد)از لحن اشعار این مجموعه می توان به خوبی بیگانگی لورکا با فرهنگ آمریکا و تنهایی او در کنار همدردی با سیاهان این کشور را به خوبی حس کرد . او در این زمان دو نمایشنامه یا بهتر است بگوییم دو شاهکار هنری با نامهای Asi que pasen cinco anos و El publico که فراتر از زمان خود بودند را خلق کرد اثر ديگری كه نمايشنامه ای شعرگونه و ناتمام و تاثير گرفته از سفر شاعر به آمريكابود "مخاطب" (Audience) و يا به تعبير گروهی ديگر "مردم" (people) نام دارد.نمایشنامه هایی که به علت درک پایین عموم مردم تا سال 1970 به چاپ نرسیدند و اوخود هیچگاه انتشار این دو اثر را ندید.
بازگشت لورکا در سال 1930 مقارن بود با فروپاشی حکومت دیکتاتوری Primo de Rivera و تاسیس دوباره جمهوری اسپانیا . در سال 1931 لورکا به عنوان کارگردان گروه تئاتر دانشجویی شناخته شده به نام Teatro Universitario la Barraca( معروف به کلبه )مشغول به کار شد .
بودجه لازم برای گروه آنها توسط وزیر آموزش عالی جمهوری اسپانیا تامین می شد که این بودجه خرج سفر به نواحی روستایی و دور افتاده اسپانیا به منظور جذب تماشاگرانی که می توانستند تفسیرهای جدید و بنیادی از تئاتر کلاسیک اسپانیا داشته باشند می شد . لورکا در این گروه در کنار کار کارگردانی به ایفای نقش هم می پرداخت در حین انجام این سفرها با گروه Teatro Universitario la Barraca لورکا مشهورترین نمایشنامهای خود که در واقع یک مجموعه شامل سه داستان ( trilogy ) با مظمومی و داستانهایی روستایی بودند با نامهای عروسی خون( Bodas de sanger ) ، یرما (Yerma) و La casa de Bernarda Alba را نوشت. شكل گيری هسته نمايشنامه "عروسی خون" با الهام از خبر قتل نيخار (Nijar) در روزرنامه ها، نيز به سال 1928 بر می گشت.
فدريکو در بهار 1930 خسته از زندگی سياه "هارلم" و ريشه های فولادی آسمان خراش های نيويورک، در پی يک دعوت نامه جهت سخنرانی در "هاوانا" به آغوش سرزمينی كه آن را "جزيره ای زيبا با تلألو بی پايان آفتاب" ميخواند، پناه برد. شايد دو ماه اقامت لوركا در كوبا و خو گرفتن دوباره اش باترانه های بومی و تم اسپانيايی آن بود كه سبب گشت تا شاعر به اندلس اش بازگردد.
در همين سال بود كه نگارش "يرما" را آغاز کرد. با بازگشت به اسپانيا در خانه پدری (گرانادا) ساكن شد و "مخاطب" را در جمع دوستانش خواند و درزمستان "همسر حيرت آور" (la zapatero prodigiosa) را در مادرید به صحنه برد.
سال بعد (1931)، "چنين كه گذشت اين پنج سال" را نوشت كه تنها پس از مرگش به صحنه رفت و پس از آن كتاب جديدش به نام "ترانه های كانته خوندو" که در ادامه كار بزرگش در جشنواره كانته خوندو و "ترانه های كولی" است را منتشر کرد.
در ماه آوريل، حكومت جمهوری در اسپانيا اعلام موجوديت کرد و اين سبب شد تا شاعر، كه تئاتر را بی وقفه به روی مردم می گشايید، بيش از پيش موفق شود. چرا كه در 1932 به عنوان كارگردان يک گروه تئاتر سيار (la barraca)، كه افراد آن را بازيگران آماتور تشكيل می دادند، به شهرها و روستاهاي اسپانيا می رفت و آثار كلاسيک و ماندگاری چون كارهای لوپه دبگا (l’ope de vega) و كالدرون (Calderon ) و... را به اجرا در می آورد.
در زمستان همين سال "عروسی خون" را در جمع دوستانش خواند و به سال 1933 آن را در مادرید به صحنه برد. اجرای اين تراژدی با موفقيت و استقبال بی مانندی رو به رو شد، و همچنين وقتی در همين سال شاهكارش را به آرژانتين برد و دربوئينس آيرس به نمايش در آورد، اين موفقيت برای لوركا تكرار شد.
در همين سفر (از سپتامبر 1933 تا مارس 1934) هسته "دنا رزيتا" شكل گرفت. او تئوری های خود را در مورد آفرینش و اجرای هنری در یک سخنرانی معروف با عنوان نمایش و تئوری Duende بیان کرد ، این سخنرانی اولین بار در سال 1933 در بوئنس آیرس و سپس در هاوانا ایراد شد . در این سخنرانی ها لورکا در مورد اینکه یک هنرمند بزرگ بودن بستگی به آگاهی روشن از مرگ ، ارتباط با وطن و تصدیق محدودیت شعور دارد را به بحث گذاشت .
در همین زمان بود که لورکا اولین نمایش از سری نمایشنامه های trilogy روستایی خود را با گروهTeatro Universitario la Barraca به نمایش می گذاشت البته شرایط نسبت به قبلاً برای این گروه سخت تر شد زیرا کمکهای مالی دولت به این گروه در سال 1934 با روی کار آمدن دولت جدید به نصف تقلیل یافت و ادامه این روند باعث زوال گروه Teatro Universitario la Barraca شد تا اینکه گروه آخرین اجرای خود را در آوریل 1936 به مردم عرضه کرد و پس از آن از هم پاشید.
1934 سالی بود كه فدريكو "يرما" و "ديوان تاماريت" را به پايان رساند. در آخرين روزهای زمستان 1934 "يرما" را به صحنه برد."يرما" نيز مانند اثر قبلی ("عروسی خون") تراژدی است كه از فرهنگ روستائيان اندلس و يأس عميقشان سرچشمه می گيرد.درخشان ترين جای شعر لوركا (و حتی اسپانيا) به همين سال بود كه رقم خورد. "مرثيه ای برای ايگناسيو سانچز مخياس" (Mejias Lianto por Ignacio Sanchez) سوگ نامه ای كه برای هميشه در تاريخ ادبيات جهان بی مانند و بی جانشين ماند؛ شعری جادويی برای دوستی گاوباز كه مرگی دلخراش را در ميدان گاوبازی در آغوش می كشد. اين شاهكار شاعر را از نظر تفكر و انگيزه نگارش، می توان در رديف تراژدیهای سال های آخر عمر درخشانش دانست كه در آنها بی وقفه از مرگ و باورهايش در اينباب سخن می گفت . ديگر هيچ گاه در تاريخ ادبيات اسپانيا و جهان شايد، همه شاعر اين چنين در واژه ها فرياد نشود، بغض نشود:

"زادنش به دير خواهد انجاميد،خود اگر زاده تواند شد
اندلسی مردی چنين صافی، چنين سرشار از حوادث
نجابتت راخواهم سرود با كلماتی كه می مويند
و نسیمی اندوهگين را كه به زيتون زاران ميگذرد، به خاطر می آورم."

باری، در همين سال است كه انقلاب اكتبر عقيم ماند و دستگيری و سركوب انقلابيون اسپانيايی آغاز شد. لوركا، شاعر آزاده هميشه، از امضاء كنندگان طرح عفو عمومی حمايت می كرد.
به سال 1935 آخرين پيش نويس "شاعر در نيويورک" را در ماه آگوست تهيه کرد. "دنارزيتا "را در دوازدهم دسامبر به صحنه برد و در همين سال بيانيه تاريخی ضد فاشيسم را امضاء کرد. در شانزدهم فوريه 1936 جبهه خلق در انتخابات به پيروزي رسید و لوركا به امضاء كنندگان طرح همكاری مسالمت آميز پیوست. در همين سال به نگارش يكی از آثار جاودانه اش، "غزل های عشق تاريک"، مشغول شد. در ماههای قبل از مرگش شاهکار نمایشی او نمايش نامه "خانه برناردا آلبا" (la Cosa de Bernarda Alba) پایان یافت و در جمع دوستانش خواند.
در این سال اسپانیا روزگار سختی را می ‌گذراند. جنگ‌های داخلی منجر به دخالت ژنرال فرانکو و ‌راستی‌های افراطی شد البته کمک ایتالیا و آلمان نیز باعث شد به سرعت جمهوری نوبنیاد اسپانیا درهم شکند.
آتشفشان هنری او به اوج رسيده و هم زمان تشنجات سياسی دراسپانيا... لوركا در سیزدهم جولای به زادگاهش بازمی گردد، حكومت نظامی كه در هفدهم جولای اعلام شده ، ائتلاف كثيف فاشيست - ديكتاتور، به فدريكو نيز چنگ می اندازد. لورکا مانند هزاران انسان دیگر قربانی این جنگ شد.
اگر چه به سخن خود شاعر، او هميشه يک انقلابی بوده است - كه شاعر نميتواند انقلابی نباشد - اما او هرگز به معنی خاص كلمه يک شاعر سياسی نبود. صدای اواما كه از آب های غرناطه و رودهای آندلس اندوهگين تا آفتاب زرد و كولی اسپانيايش باطراوت نارنج زاران پاک آوازمی خواند و شعرش كه تا هميشه در رگ های اسپانيا جاريست،برای فالانژ و گارد سويل فرانكو حكم هزار نيزه سخت را داشت.
چند روز قبل از آن ‌که افراد فرانکو دستشان به لورکا برسد دوستی به لورکا پیشنهاد کرد به مادرید برود و از آن‌جا به فرانسه یا آمریکا مهاجرت کند و لورکا پاسخ داد « من یک شاعرم. آن‌ها شعر را نمی‌کُشند. »
باری، شاعر در هفدهم آگوست دستگير و پس از دو روز بازداشت و بازجويی در سحرگاه نوزدهم سپتامبر 1936 در سن 38 سالگی توسط تندروهای اسپانیا بیرون شهر تيرباران می شود. لوركا را در ناكجايی از خاک گرانادايش به ريشه درخت زيتونی سپردند. محل دفن او برای همیشه پنهان ماند و کسی نمی‌داند دقیقا در کجا به خاک سپرده شد ، اما امروزه لورکا برای همه چهره ای شناخته شده و بزرگ است و تا هميشه با همه اسپانيا و شايد با همه دنيا خواهد بود....

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۴ پاسخ
۵۴۶,۴۰۰ بازدید
۴ ساعت قبل
یا لثارات الحسن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۱ پاسخ
۱۱,۶۱۰,۵۳۶ بازدید
۴ ساعت قبل
یا لثارات الحسن
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۸ پاسخ
۸,۳۴۴,۰۲۷ بازدید
۴ ساعت قبل
یا لثارات الحسن
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۳,۹۷۷ بازدید
۲۲ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۰,۳۷۹ بازدید
۲۲ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۵,۹۱۴ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۱,۸۸۲ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۵۸۰ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۲۶ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۸۶۳ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۲۵۰ کاربر آنلاین است. (۱۷۳ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۵۰

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!