به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۲ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
نام کاربری: SMS_E13
پیام: ۶,۶۴۳
عضویت از: ۱ شهریور ۱۳۸۶
گروه:
- کاربران عضو

سفر !

انسان از آغاز تولد و تا آخرين لحظه عمر بر ضد مرگ مبارزه ‏مى ‏كند، امّا مرگ هميشه و پيوسته او را دنبال مى‏نمايد و هيچ‏ كس ‏نمى‏تواند از چنگ آن رهايى يابد
سؤال اصلى اين است كه آيا مرگ حق است؟

و اگر چنين است پس ‏چرا براى هيچ كسى خوشايند نبوده و هيچ فردى حاضر نيست تسليم ‏مرگ شود؟ امّا اگر مرگ باطل است و حقيقت ندارد چرا هيچ شخصى ‏نمى‏تواند از مرگ نجات يافته و راهى براى گريز پيدا كند؟
حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در يك سخن زيبا به اين سؤال، پاسخ‏ داده است آن حضرت مى ‏فرمايد

ما رأيت حقاً أشبه بالباطل من الموت
هيچ حقّى را شبيه‏ تر به باطل مانند مرگ نديدم


بنابراين با مرگ چگونه بايد برخورد كنيم؟ و در برابر اين پديده چه‏ موضعی بايد داشته باشيم؟
آيا از نظر ذهنى و عملى تسليم مرگ شويم يا از آن غافل بوده‏ و فراموشش كنيم تا بطور ناگهانى از راه رسيده و ما را بربايد؟

آيا در برابر مرگ به مبارزه برخيزيم و يا منكر آن شويم تا زمانى كه اجل فرارسد وبه طور يقينى، حقيقت مرگ ثابت شود و پس از فوت فرصت، به‏آن ايمان و اعتقاد پيدا كنيم؟

هر گروهى از انسان ها، به يكى از راههاى فوق گرويده است، اما همه ‏اين باورها و راهكارها باطل و بى‏پايه است، زيرا تسليم شدن در برابر مرگ موجب مى‏شود كه بخشى از حيات را از دست بدهيم . آيا مگر زندگى يك پيكار نيكو و مبارزه بر حق بر ضد مرگ نيست؟ شريعت الهى ، ‏ما را از انداختن جان خود به هلاكت منع كرده و حتى از آرزو كردن ‏مرگ هم نهى نموده است
امّا فراموش كردن مرگ يا منكر شدن آن، يك نوع خود فريبى است

آيا كسى كه درد خود را فراموش كرده است، به درمان‏ آن مى‏پردازد؟
اما مبارزه با مرگ هم هيچ سودى ندارد مگر با يك نسبت بسيار اندك، و به هر حال نمى‏تواند انسان را از خطر مرگ برهاند. بنابراين در برابر اين پديده چه بايد كرد؟ پديده‏اى كه هر روز به ديدار ما مى‏آيد و عزيزان ما را مى‏ربايد و ما نمى‏توانيم در برابر آن كمترين‏ مقاومت از خود نشان بدهيم


خداوند متعال مى‏فرمايد


فَلَوْلاَ إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ * وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ * وَنَحْنُ أَقْرَبُ‏إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلكِن لاَ تُبْصِرُونَ * فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ * تَرْجِعُونَهَا إِن‏كُنتُمْ صَادِقِينَ

پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مى‏رسد توانائى بازگرداندن آن رانداريد و شما در اين حال نظاره مى‏كنيد وكارى از دست‏ تان ساخته ‏نيست و ما از شما به او نزديكتريم، ولى نمى‏بينيد. اگر هرگزدر برابراعمالتان جزا داده نمى‏شويد، پس آن روح را بازگردانيد اگر راست‏ مى‏گوئيد


در آيه ديگر آمده است


قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاَقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى‏ عَالِمِ‏الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
بگو: اين مرگى كه از آن فرار مى‏كنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد، سپس به سوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده‏ مى‏شويد، آنگاه شما را از آنچه انجام مى‏داديد خبر مى‏دهد

آنچه بطور جدى براى انسان مفيد مى‏باشد، ياد آور شدن مرگ ‏وكار كردن براى زندگى است و شايد اين سخن، بتواند موضع آيين‏اسلام را در قبال مرگ، براى ما بيان كند.

پس بايد به انسان گفت

اى ‏انسان تو كه هميشه به سوى خدا در حال حركت و تكاپو هستى ‏و سرانجام هم خدا را ملاقات مى‏كنى، پس بايد ملاقات پروردگارت را غايت و هدف قرار دهى و از كوشش و تلاش توأم با رنج و زحمت، به ‏عنوان يك وسيله استفاده نمايى و مرگ را پلى به سوى آخرت خود قرار دهى و براى زندگى اخروى خود توشه‏اى از پيش بفرستى تا فردا جزء كسانى نباشى كه مى‏گويند


...يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي
اى كاش براى اين زندگى‏ ام چيزى پيش فرستاده بودم


تنها با يادآورى مرگ و لقاى خداوند و آمادگى براى آن دو است كه‏ مى‏توانى از كسانى باشى كه خداوند سبحان درباره آنان مى‏گويد


يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى‏ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً *فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي
تو اى روح آرام يافته ... به سوى پروردگارت بازگرد در حاليكه هم تو از او خوشنودى و هم او از تو خوشنود است پس، در سلك بندگانم درآى ‏و در بهشتم وارد شو

مرگ صرفاً يك نوع سفر است و مرحله بعد از مرگ، بسيار بزرگتر از مرگ است و با تذكّر هميشگى مرگ است كه انسان براى دوره بعد از آن‏ كار و تلاش مى‏كند و ارزش زندگى دنيوى را مى‏ فهمد و درك ميكند كه ‏اين فرصت، بازگشت ناپذير و غير قابل تعويض است و تنها در اين‏حالت است كه او در حيات دنيوى خود بدون تضييع وقت و از دست‏ دادن فرصت، كار و تلاش مى‏كند، شبها را - جز اندكى - به عبادت‏ و مى‏پردازد؛ در سحرگاهان از خداى خود آمرزش مى ‏طلبد و از مساكين و ايتام و فقرا دست ‏گيرى به عمل مى‏آورد
اما كسى كه مرگ را فراموش كند، او چنان خواهد بود كه خداوند مى‏فرمايد

كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ * وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى‏ طَعَامِ الْمِسْكِينِ *وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلاً لَمّاً * وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبّاً جَمّاً * كَلَّا إِذَا دُكَّتِ‏الْأَرْضُ دَكّاً دَكّاً * وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفّاً صَفّاً * وَجِاْى‏ءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ‏يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى‏ لَهُ الذِّكْرَى‏
چنان نيست كه شما مى‏ پنداريد، شما يتيمان را گرامى نمى‏داريد و يكديگر را بر اطعام مستمندان تشويق نمى‏كنيد و ميراث را از راه‏ مشروع و نامشروع جمع كرده مى‏خوريد . مال و ثروت را بسيار دوست ‏داريد و بخاطر آن گناهان زيادى مرتكب مى‏شويد چنان نيست كه آنهامى‏پندارند ... در آن هنگام كه زمين سخت در هم كوبيده شود و فرمان‏ پرودگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند و در آن روز جهنّم را حاضر مى‏كنند . در آن روز انسان متذكر مى‏شود، اما اين تذكر چه‏ سودى براى او خواهد داشت؟


يادآورى مرگ، زندگى را براى تو آسان تر مى‏گرداند و تو را مسلّط بر زندگى قرار مى‏دهد زيرا زندگى در دنيا، تنها يك مرحله و يك‏ دوره‏اى كوتاه از مسير طولانى ما است. پس چرا در از دست دادن آن‏ متأسف شويم؟ و چرا از آنچه كه از امور دنيايى به ما داده شده، دچارغرور گرديم؟ و چرا طالبان دنيا اين همه بى‏تابى و نگرانى پيدا مى‏كنند و اگر دنيا را از دست بدهند، بى‏قرار و بيمناك مى‏شوند و اگر هم بدست بياورند، حريص و بخيل مى‏گردند؟
فضيلت ها، آداب خير و صفات نيك، در وجود كساني كه به مرگ ‏ايمان دارند و هميشه به ياد مرگ هستند، بيشتر از ديگران مشاهده‏مى‏شود، چنين كسانى در برخورد با دشمن، از مرگ نمى‏ترسند و ازرويارويى با مشكلات، نمى‏هراسند و اراده خود را از دست نمى‏دهند و از انجام دادن عمل خير كوتاهى نمى‏كنند و از شرارت و تجاوز و تعدى بر ديگران شديداً اجتناب و پرهيز مى‏نمايند
ما كوشش مى‏كنيم كه از طريق بررسى"فقه وفات و احكام مردگان"آينده‏ مان را متذكر شويم، سفرى كه ممكن است نزديك باشد و بسيار نزديك تر از آنچه تصور مى‏كنيم و چه بسا ممكن است اين جزوه به ‏دست شما خواننده گرامى برسد و مؤلف آن از اين دنيا رحلت كرده‏باشد . مگر ما كتاب هاى زيادى را نمى‏خوانيم از نويسندگانى كه بدرود حيات گفته ‏اند؟
بنابراين بياييد بياد آوريم كه ما فرزندان اين دنيا نيستيم و براى اين ‏آفريده شده‏ايم كه از اين دنيا به سر منزل دوّمى كوچ كنيم، به منزل ‏آخرت كه در واقع او منزل زندگى است. از خداوند متعال مسألت ‏مي كنيم كه ما را از خواب غفلت بيدار كند و ما را در جهت عمل براى روز لقاى پرودگار كمك نمايد و عمل مؤمنان را مطابق اين رساله، به كرم ‏و لطف خود، مجزى و مقبول قرار دهد
انه اكرم من سُئل و اجود من اعطى و الصلاة على سيدنا محمد وآله الهداة المرضيين‏
محمّدتقى المدرسى‏
تهران‏
18/جمادى الثانى/1418 ه . ق‏






حدیثی از پیامبر اسلام نقل شده که ایشان فرمودند:

قساوة القلوب من کثرة الذنوب و کثرة الذنوب من نسیان الموت و نسیان الموت من کثرة الآمال و کثرة الآمال من حب الدنیا و حب الدنیا رأس کل خطیئه


قساوت و سختی قلبها به خاطر زیادی گناهان است و زیادی گناهان، به خاطر فراموشی مرگ است، و فراموشی مرگ به خاطر زیادی آرزوهاست، و زیادی آرزوها به خاطر دوست داشتن دنیاست و دوست داشتن دنیا، ریشه همه خطاهاست



علي و ياد مرگ


حكمت 380:

چه بسيار كساني كه در آغاز روز بودند و شب نبودند . دنيايي كه به آن خو گرفته بودند تمام شد و آخرتي كه فكر نمي كردند رسيد .به بعضي از آنها ما حسادت مي كنيم و مي گوييم :عجب زن و بچه اي،عجب خانه اي و مقامي ،…اين دنيا چيزي ندارد كه شما بخواهيد حسادت كنيد .در دنيا هيچوقت قدر زبان ،چشم و…نمي دانيد مگر از مرگ ها عبرت بگيريد و با مرگ انس داشته باشيد . مرگ به انسان قدرت مي دهد .انساني كه در مقابل مرگ ديگران ضعيف مي شود و بر مي گردد انسان ضعيفي است ولي انسان كامل و عاقل به قدرت مي رسد . زنده بودن بالاترين نعمت است . عبرت گيري براي زندگي بهتر .

خداوند فرشته اي دارد كه وظيفه دارد در بين همه ي مخلوقات فرياد بزند:بزاييد براي مردن و فراهم كنيد براي نابود شدن ،پايه هاي خود را بساز براي از بين رفتن،عواطف خود را نشر دهيد براي روزي كه قطع مي شود .مهرباني خود را بذل و بخشش كنيد ،هيچ كدام از چيزهاي اين دنيا نمي ارزد كه تو سر سوزن از آخرت را از دست بدهي .انسان عاقل كسي است كه هر كاري حتي كارهاي مادي كه مي خواهد انجام دهد با نيم نگاهي به آخرت است.


حكمت203:

مردم!تقواي خدا را پيشه كنيد كه اگر آشكار يا پنهان كنيد مي شود.ياد مرگي باشيد كه اگر فرار كنيد ،شما را مي گيرد .ياد مرگي باشيد كه اگر او را فراموش كنيد او شما را فراموش نمي كند . از اين مرگ هيچ راه فراري نيست .به مرگ فكر كنيد.آيا واقعا مرگ بد است؟؟؟


خطبه 132:

والله قسم مرگ حق است ،ما مرگ را مي دانيم و قبول داريم اما يقين نداريم .مرگ بازي نيست . اطرافيان تو را فريب ندهد .گذشتگان را ديدي كه ثروتها اندوختند و از فقر ترسيدند و با يك ناراحتي ابرو در هم مي كشيدند،همه رفتند.


علي (ع) ما را از دنيا نهي نمي كند ما را از غفلت نهي مي كند .مي خواهد ياد مرگ هم باشيم.


فكر مرگ ما را در دنيا واقع بين مي كند . جوان دوست دارد واقع بين نباشد . آيا نديديد آنهايي كه آرزو هاي دراز داشتند و قصر مي ساختند و …خانه هايشان ،گورستان هايشان شد .زن هايشان با مردهاي ديگر ازدواج كردند . حال ديگر نه مي توانند از يك گناه توبه كنند و نه مي توانند به يك ثواب خودشان بيافزايند




۱۰ تیر ۱۳۸۸
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
نام کاربری: Loyal.Boy
پیام: ۲,۷۰۲
عضویت از: ۵ مرداد ۱۳۸۶
از: تبریز
طرفدار:
- ژاوی - مسی - اینیستا
- مارادونا - ریوالدو
- اسپانیا - آرژانتین
- کریم باقری
- پپ گواردیولا
گروه:
- کاربران عضو


...

ببين!غرق گناهم


الهیي به گناه و معصيت تو را آزرده ام و فرمان تو را مخالفت كرده ام؛

هميشه عصيان ورزيده ام،

در طاعت ها تقصير كرده ام و درهيچ عبادتي، زلال نبوده ام و هيچ نعمتي از نعمت هاي تو را به تمامي شكر نكرده ام،

بلكه هميشه ناسپاسي و ناشكيبايي كرده ام.


به هيچ عذر باز نايستاده ام و به هيچ نذري وفا نكرده ام به هيچ توبه اي استوار نبوده ام.

هرگز چنانكه خواستي، نبوده ام و در طلب رضاي تو چنانكه بايد، نبوده ام.




فرشتگان پاك را بر من موكل كردي و مرا خبردادي،

از ايشان شرم نداشتم و به گناه ايشان را رنجور داشتم و حرمتشان نگاه نداشتم.

دنيا را پر از اعتبار و عجايب كردي، بيدار و هوشيار نشدم.

به نعمت هاي گوناگون و بلاهاي بسيارم آزمايش كردي،

خويشتن را در نيافتم.

به مرگ و گور، قيامت، حساب، سؤال منكر و نكير، صراط، ترازو، عقاب و دوزخ مرا بيم دادي، خويشتن را از گناه باز نگرفتم،

به ثواب بهشت و چندين كرامت، مرا ترغيب كردي، از گناه باز نايستادم،
مرا خواندي و پيوسته براي من نيكي خواستي، اجابت نكردم.

شيطان و اخوانش براي من بدي خواستند، اجابت وي كردم و از خلق پوشيدم و از تو بار خدايا، باز نپوشيدم،

با اين همه بدي ها و زشتي ها كه كردم هرگز مرا در حال، عقوبت نكردي و به شوميش، نعمت از من باز نگرفتي.
چه نيك خداوند كه تويي و چه بد بنده كه منم،




امروز عذر من آنست كه بد كردم،




وليكن داني كه نه از بهر آن كردم كه تو را آزرده باشم و يا فرمانت را مخالفت كرده باشم،

يا عظمت و توانايي تو را نمي دانسته ام يا از ثواب و عقاب بي خبر بودم،

وليكن هوي و شهوت چيره گشت و نفس ميل كرد تا لاجرم خويشتن را مي يابم در ورطه هلاك افتاده و گناه بسيار گرد آمده و

روزگارعمر عزيز به باد داده و از ثواب بهشت بازمانده و شيطان را شاد كرده و به خود درمانده.

ضعيف و حقير و مسكين، هيچ حيلتي نيست، الا كه پشيمانم و توبه مي كنم از هرآنچه كردم،

گفتم، شنيدم و انديشيدم كه آن نبايد گفتن و كردن، نبايد شنيدن و انديشيدن،


آمده ام،


بنده وار،


خاضع وار،


عاجزوار،


خاشع وار،




به اميد آنكه به فضل خويشتن توبه من بپذيري و از گناهان من درگذري و مرا بيامرزي.


بخشي از مناجات نامه شارح شهاب الاخبار
__________________________________
حلول ماه مبارک رمضان پیشاپیش مبارک !






بعد از این هم آشیانت هر کس است ، باش با او یاد تو ما را بس است .
۲۹ مرداد ۱۳۸۸
ثقلین...
The Emperor
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام: ۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ
- یوهان کرویف
- پرسپولیس
- اسپانیا، آرژانتین
- احمد عابدزاده، کریم باقری
- فرانک ریکارد
- افشین امپراطور
گروه:
- لیگ فانتزی
- کاربران عضو
- مدیران کل
افتخارات
اِنی تارِکٌ فیکُمُ الثَقَلَین،کِتابَ اللهِ و عِترَتی (اهلِ بَیتی) وَ اِنَّهما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا علَیَّ الحَوض.

همانا من بین شما دو چیز گرانبها از خود برجای میگذارم،کتاب خدا و اهل بیت خود را و همانا این دو هرگز از هم جدا نمی گردند تا در کنار حوض (چشمه کوثر) بر من وارد شوند.

این تاپیک برای مطالب مربوط به 2 یادگار گرانبهای پیامبر یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهما سلام و قرآن ایجاد شده.
امیدوارم مورد توجهتون قرار بگیره.







عمری است دخیلم به ضریحی که نداری...


۲۷ آبان ۱۳۸۸
شاهكار هنری حضرت علی(ع): خطبه بدون نقطه
The Emperor
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام: ۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ
- یوهان کرویف
- پرسپولیس
- اسپانیا، آرژانتین
- احمد عابدزاده، کریم باقری
- فرانک ریکارد
- افشین امپراطور
گروه:
- لیگ فانتزی
- کاربران عضو
- مدیران کل
افتخارات
عجايب فراوان از مولاي متقيان علي (ع) شنيده شده، از دلاوري‌ها و رشادت‌ها، احسان و نيكوكرداري، صبر و بردباري، اما يكي از شگفتي‌هاي اين بزرگ مرد عالم اسلام خطبه‌ايست كه كه بدون نقطه و بداهه و البته بدون تامل قرائت نموده اند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام این خطبه را مونقه گذاشتند، یعنی در حسن و نیکویی و بلاغت، شگفت آور است.

متن كامل اين خطبه به همراه معني فارسي آن را مشاهده ‌فرمائيد:



الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.

الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.

الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.

عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.

وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.

صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.

أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.

اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.

هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.

اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.

عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم.

وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.



معنی:

ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.

یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.

شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت. و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.

معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.

کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.

بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.

خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.

درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای آنان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه:) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.

او فرستاد تا تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ )

از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها



منابع:
- نهج السّعادة، به نقل از کتاب «مجموعة ادبیة» تألیف محی الدّین محمد بن عبد القاهر بن الموصلی الشهروزی
- برگرفته از کتاب دو شاهکار علوی(محمد احسانی فر لنگرودی)
- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)
- الصراط المستقیم
- نهج الایمان (زین الدّین علی بن یوسف بن جبر)
- بحار الانوار
- منهاج البراعة






عمری است دخیلم به ضریحی که نداری...


۲۷ آبان ۱۳۸۸
پاسخ به: مولای متقیان، حضرت علی (علیه السلام)
نام کاربری: H7091M
پیام: ۸,۹۹۴
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
از: تهران
طرفدار:
- پدری گاوی یامال
- مسی ریوالدو ، رونالدینهو، پویول ، ژاوی، اینیستا، آلوز
- استقلال
- اسپانیا و فرانسه
- سامان قدوس
- گواردیولا ، فرگوسن ، کلوپ
- فرهاد مجیدی
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
خطبه بدون الف مولا علی علیه السلام



حمدت من عظمت منته وسبغت نعمه؛وسبغت غضبه رحمه؛وتمت کلمه؛ونفذت مشیئته وبلغت قضیته حمدته حمد مقر لربوبیته؛متخضع لعبودیته؛متنصل من خطیئته؛متفرد بتوحیده؛مومل منه مغفرة تنجیه؛یوم یشغل
عن فصیله وبنیه ونستعینه ونستر شده ونستهدیه و نومن به ونتوکل علیه؛وشهدت له شهود مخلص موقن؛وفردته تفرید مؤمن متیقن؛و وحدته توحید عبد مذعن لیس له شریک فی ملکه؛ولم یکن له ولی فی صنعه؛جل عن مشیرو وزیر؛وعن عون و معین؛ونصیر ونظیر علم فستر؛وبطن فخبروملک فقهر؛وعصی فغفر؛وحکم فعدل؛لم یزل ولن یزول(لیس کمثله شیء)وهو بعد کل شیءرب متعزز بعزته؛متمکن بقوته؛ متقد س بعلوه؛متکبربسموه لیس یدرکه بصر ولم یحط به نظر؛قوی منیع؛بصیر سمیع؛رؤوف رحیم .عجزعن وصفه من یصفه؛وضل عن نعته من یعرفه؛قرب فبعد؛وبعد فقرب یجیب دعوة من ید عوه و یرزقه و یحبوه ذو لطف خفی؛وبطش قوی ورحمة موسعه؛وعقوبة موجعة؛رحمته جنة عریضة مونقة و عقوبته جحیم ممدودة موبقةو شهدت بعث محمد رسوله؛ وعبده وصفیه؛ ونبیه ونجیبه وحبیبه وخلیله بعثه فی خیر عصر؛وحین فترة وکفر؛رحمة لعبیده؛ومنة لمزیده ختم به نبوته؛وشید به حجته وبلغ وکدح رؤوف بکل مؤمن؛رحیم سخی؛رضی ولی زکی علیه رحمة وتسلیم؛وبرکة وتکریم؛من رب غفور رحیم؛قریب مجیب وصیتکم معشر من حضرنی بوصیة ربکم؛وذکرتکم بسنة نبیکم فعلیکم برهنة تسکن قلوبکم؛وخشیة تذری دموعکم وتقیة تنجیکم قبل یوم یبلیکم و یذهلکم یوم یفوز فیه من ثقل وزن حسنته؛ وخف وزن سیئته ولتکن مسألتکم وتملقکم مسألة ذل و خضوع؛وشکر وخشوع؛بتوبةونزوع وندم ورجوع ولیغتنم کل مغتنم منکم صحته قبل سقمه وشیبته قبل هرمه وسعته قبل فقره؛و فرغته قبل شغله؛وحضره قبل سفره؛قبل تکبر وتهرم وتسقم؛یمله طبیبه؛ویعرض عنه حبیبه؛وینقطع عمره؛ویتغیر؛عقله؛./(ثم قیل):هو موعوک وجسمه منهوک ثم جد فی نزع شدید؛وحضره کل قریب وبعید؛فشخص بصره وطمع نظره ورشح جبینه وعطف عرینه وسکن حنینه وحزنته نفسه؛وبکته عرسه وحفررمسه ویتم منه ولده؛وتفرق منه عدده وقسم جمعه وذهب بصره وسمعه؛ومددوجرد وعری وغسل؛ونشف وسجی وبسط له وهییءونشر علیه کفنه؛وشد منه ذقنه وقمص وعمم؛وودع وسلم وحمل فوق سریر. وصلی علیه بتکبیر ونقل من دور مزخرفةوقصور مشیدة؛وحجرمنجدة وجعل فی ضریح ملحود وضیق مرصود بلبن منضود مسقف بجلمود وهیل علیه حفره؛وحثی علیه مدره وتحقق حذره ونسی خبره؛ ورجع عنه ولیه وصفیه وندیمه ونسیبه؛وتبدل به قرینه وحبیبه؛فهو حشو قبر،ورهین قفر یسعی بجسمه دودقبره؛ویسیل صدیده من منخره؛یسحق تربه لحمه؛وینشف دمه؛ویرم عظمه؛حتی یوم حشره؛فنشره من قبره حین ینفع فی صور یدعی بحشر ونشور فثم بعثرت قبور وحصلت سریرة صدور وجیء بکل نبی وصدیق وشهید؛و توح للفصل قدیربعبده؛خبیر بصیر. فکم من زفرة تضنیه وحسرة تنضیه فی موقف مهول مشهد جلیل؛بین یدی ملک عظیم؛وبکل صغیروکبیرعلیم فحینئذ یلجمه عرقه ویحصره قلقه؛عبرته و صرخته غیر مسموعة؛وحجته غیر مقبولة زالت جریدته ونشرت صحیفته نظرفی سوءعمله؛وشهدت علیه عینه بنظره ویده ببطشه و رجله بخطوه؛وفرجه بلمسه؛ وجلده بمسه فسلسل جیده وغلت یده وسیق فسحب وحده؛فورد جهنم بکرب وشده فظل یعذب فی جحیم ویسقی شربة من حمیم تشوی وجهه وتسلخ جلده؛وتضربه زبینة بمقمع من حدید
ویعود جلده بعد نضجه کجلد جدید یستغیث فتعرض عنه خزنة جهنم یستصرخ فیلبث حقبة یندم.نغوذ برب قدیر؛من شر کل مصیر ونسأله عفو من رضی عنه؛ مغفرة من قبله؛فهو ولی مسألتی ومنجح طلبتی فمن زحزح عن تعذیب ربه؛جعل فی جنته بقربه. وخلد فی قصور مشیدة؛وملک بحور عین وحفدة
وطیف علیه بکؤوس وسکن فی حظیره قدس وتقلب فی نعیم وسقی من تسنیم من عین سلسبیل و مزج له بزنجبیل مختم بمسک وعبیر مستدیم للملک؛ مستشعر للسرور؛یشرب من خمور من روض مغدق لیس یصدع من شربه؛ ولیس ینزف هذه منزلة من خشی ربه وحذرنفسه معصیه؛وتلک عقوبة من جحد مشیئته وسولت له نفسه معصیته؛ فهو قول فصل وحکم عدل؛وخبر قصص قص ووعظ نص(تنزیل من حکیم حمید)نزل به روح قدس مبین علی قلب نبی مهتد رشید صلت علیه رسل سفرة مکرمون بررة عذت برب علیهم؛رحیم کریم؛من شر کل عدو لعین رجیم؛فلیتضرع متضرعکم؛ ولیبتهل مبتهلکم؛ولیستغفر کل مربوب منکم؛لی ولکم؛وحسبی ربی وحده./





...
۲۸ آبان ۱۳۸۸
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
نام کاربری: SMS_E13
پیام: ۶,۶۴۳
عضویت از: ۱ شهریور ۱۳۸۶
گروه:
- کاربران عضو
حرف نداره

***

خم را بگشا به روى مستان
بیــزار شو از هـــوا پرستان
از مــن بپذیر رمـــــز مستى
چون طفل صبور، در دبستان
آرام ده گُــل صفــــــــا باش
چـون ابــــر بهار در گلستان

تـاریخچــــــــه جمال او شو
بشنو خبر هــــــزار دستـان
بردار پیالـــــه و فرو خـــوان
بر مى زدگـان و تنگدستـان
اى نقطه عطف راز هستى
بر گیر ز دوست، جام مستى

من شاهد شهر آشنــایم
من شـاهـم و عـاشق گدایـم
فرمانده جـمع عاشقــانم
فـــرمانـبر یــــار بیـــــوفایــــم
از شهر گذشت نام و ننگم
بــــازیــــچـه دور و آشنــــایم

مست از قـدح شراب نابم
دور از بـــــرِ یــــــار دلــــربایم
ســازنده دیر عاشقـــــانم
بـــازنـــــده رنـــد بینــوایـــم
این نغمه بر آمد از روانـــم
از جــان و دل و زبـان و نای

اى نقطه عطف راز هستى
بر گیر ز دوست، جام مستى
رازى است درون آستینــــم
رمزى است بـرون ز عقل و دینم
در زمره عاشقان سر مست
بـــى قیــد ز عــــار صلح و كینم

در جـرگـه طیــــر آسمـــانم
در حـــلقــه نــــمــلــه زمینـــــم
در دیده عـــاشقان، چنــانم
در مــنظـــــر سالـــكـان، چنینـم
دلبـــــــــاخته جـــــمال یارم
وارستــــــه ز روضــــــه بــــرینم

با غــــــمزه چشم گلعذاران
بیــــــزار ز نـــــاز حـــــور عــینـم
گــویم به زبـان بى‏زبـــــــانى
در جمــــــع بتــــان نــــــازنینـم
اى نقطه عطف راز هستى
بر گیر ز دوست، جام مستى

برخاست ز عاشقى، صفیرى
مى خواست ز دوست دستگیرى
او را بــه شـــــــرابخانـه آورد
تا تـــوبه كنـد به دست پیـــــــرى
از عشق، دگــر سخن نگوید
تا زنـــــده كنـــــد دلش فقیـــــرى

درویش صفت، اگـــر نباشى
از دورى دلــبــــــــرت بـــــمیــرى
میخانه، نه جاى افتخار است
جــــاى گنه است و سر به زیـرى
با عشوه بگو به جمع یاران
آهستـــه، و لیك با دلیرى

اى نقطه عطف راز هستى
بر گیر ز دوست، جام مستى
اى صوت رســـــاى آسمانى،
اى رمز نـــــــداى جاودانى،
اى قله كوه عشق و عاشق
وى مرشد ظاهر و نـهانى،

اى جلــــــوه كامل "انا الحق"
در عــرش مُرفّع جــهــــانى،
اى موسى صَعْق دیده در عشق
از جــــلــوه طـــور لامكانى،
اى اصل شجر، ظهورى از تو
در پــــــرتو سرّ سَرمــدانى،

بر گوى به عشق، سرّ لاهوت
در جمـــع قــــــلندران فانى
اى نقطه عطف راز هستى
بر گیر ز دوست، جام مستى
اى دور نـــــــمـــــاى پور آزر،
نــادیـــده افــول حق ز مــــــنظر

اى نار فراق، بر تـــــو گلشن
شد بَـــرد و سلام از تــــــــو آذر
بـــردار حجـــــاب یـار از پیش
بنمــاى رُخش چــــــــو گل مصوّر
از چهــــــره گلعذار دلــــــدار
شد شهـــــــر قــــلندران، منّــور

آشفته چه گشت پیچ زلفش
شد هر دو جهان، چـو گل معطّر
بر گــــوش دل و روان درویش
بر گـــــــوى به صــــد زبان مكـرّر
اى نقطه عطف راز هستى
بر گیر ز دوست، جام مستى

در حلقه سالكـــــان درویش
رنـــــــــدان صبـــور دورانــدیش
راهب صفتان جـــــام بر كف
آن مى زدگـان فـارغ از خویش
در جمله زاهدان و مى‏نوش
در صـــورت عـالـمان و بد كیش

در راه رسیدن به دلـــــــدار
بیگـــانــــه بـود ز نوش یا نیش
فارغ بود از جهان، به جامى
در خلــــوت مى‏خورانِ دلریش
فریاد زند ز عشق و مستى
بر پــاكـــــدلان مـرده از پیش

اى نقطه عطف راز هستى
بر گیر ز دوست، جام مستی

امام خميني





۱۳ آذر ۱۳۸۸
پاسخ به: مولای متقیان، حضرت علی (علیه السلام)
نام کاربری: SMS_E13
پیام: ۶,۶۴۳
عضویت از: ۱ شهریور ۱۳۸۶
گروه:
- کاربران عضو
خطبه بدون الف مولاى متّقیان علی علیه السلام (همراه با معنی)

چنین روایت شده كه وقتى اصحاب پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ با یكدیگر مذاكره مى نمودند كه كدام یك از حروف هجا در كلام زیادتر استعمال مى شود، بالاخره رأى همه بر آن قرار گرفت كه الف زیادتر در كلام مى باشد.
ناگاه حضرت امیر المؤمنین ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ وارد گردید و بدون آن كه قبلاً فكر كند و ترتیب كلماتى دهد كه در آن الف نباشد. این خطبه مفصّل را بیان فرمود كه هیچ الف در آن نیست و آن خطبه این است :(1)

حَمدتُ من عَظُمتْ مِنَّتُه ، و سَبغتْ نِعمته ُ، و سَبقتْ رَحمتُه ، و تَمّتْ كَلِمته ُ، و نَفذتْ مَشیتُه ، و بَلَغَتْ حُجّتُه ، جو عَدلتْ قَضیتُه .

حمد مى نمایم كسى را كه منّت او بزرگست ، و نعمت او فراوانست ، و رحمت او پیشى گرفته است بر غضب او، و علامات قدرت او تمام است ، و مشیت او فرو گرفته تمام موجودات را، و حجّت و برهان او همه جا رسیده ، و حكم او به عدل پیوسته .

حَمِدْتُ حَمْدَ مُقرٍّ بِربوبیته ، مُتَخَضِّعٍ لِعبودیتِه ، متنصّل من خَطیئتِه ِ، معترف بتوحیده ، جمستعیذ من وعیده ج مؤمّل من ربّه مغفرةً تُنجیهِ یوم َیشْغَلُ عن فصیلتِه و بَنیه .

خدا را حمد و ستایش مى نمایم ; ستایش كسى كه اقرار و اعتراف كننده است به پروردگارى او، و ذلیل مى باشد براى بندگى او، و از گناهان خود معذرت مى خواهد، و به یگانگى او اعتراف مى نماید، و پناه گیرنده به اوست از وعده هاى عذاب آخرت ، و از پروردگارش امیدوار مى باشد آمرزش و مغفرتى كه او را نجات دهد در روزى كه شخص را از خویشان و پسرانش باز مى دارد.

و نستعینُهُ و نسترشدُهُ و نُؤْمُنُ به و نتوكَّلُ علیه ، و شهدْتُ له بضمیر مُخلصٍ موقِن ٍ، و فَرَّدْتُه تفریدَ مُؤمنٍ مُتقن ، و وَحَّدتُه توحیدَ عبدٍ مُذعِن ٍ، لیس له شریكٌفى مُلكِه ِ، و لم یكن له ولى ٌّ فى صُنعِه ، جَلَّ عن مشیرٍ و وزیرٍ، و جتنزّه ج عن جمثل وج نظیر. عَلِمَ فستر، و بَطَن فخبرَ، و مَلَك فقهرَ، و عُصى َ فَغَفرَ، جو عُبِدَفَشَكرج و جحَكَمَ فَعَدل َج و تَكَرَّمَ و تَفَضَّل َ، لَم ْیزَلْ و لایزُول ، جوج (لیس كَمِثلِه شى ءٌ) جو هو قَبْلَ كلِّ شى ءج و بَعدَ كُل ّشَى ء.

و از او طلب یارى و ارشاد مى نمایم ، و به او ایمان آورده ام ، و بر او اتّكال و اطمینان داریم ، و به وحدانیت او شهادت مى دهیم به یقین قلبى كه خالص مى باشد از شكّ و ریب ، و یكتا و منفرد مى دانم خدا را، و به یكتایى او ایمان و یقین دارم ، و به وحدت و به یگانگى او اعتراف مى نمایم ; اعتراف بنده اى كه بند اطاعت در گردن نهاده ، براى كسى كه شریكى در ملك او نیست و براى او دوستى نیست كه كمك كند او را در خلقت ، خداى تعالى بزرگست ، و اجلّ از این است كه در كار خود با كسى مشورت نماید، و براى او وزیر و مثل و مانندى نیست ، و او منزّه و مبرّا مى باشد، و همهء چیزها رامى داند و پنهان مى دارد، و از پنهان خبر مى دهد، و مالك تمام موجودات مى باشد و بر آنها غالب است ، مخالفت امر او مى نمایند و مى آمرزد ومى بخشد، و چون عبادت كنند او را قبول فرماید، و حكم او به عدل مى باشد، و همیشه بسیار اكرام و تفضّل فرموده بر مخلوقات خود و همیشه خواهدفرمود، و مثل او چیزى نیست ، و خداى تعالى پیش از هر چیزى بوده و بعد از هر چیزى خواهدبود.

رَبٌّ متفرّدٌ بعزّتِه ، متملّكٌ بقُوّتِه ِ، متقدِّسٌ بِعُلوِّه ، مُتكبّرٌ بِسموِّه ِ، لیس یدرِكهُ بصرٌ، و لم یحِطْ به نظرٌ، قوى ٌّ منیع ٌ، بصیرٌ سمیع ، جعلى ّ حكیم ، رؤوفٌ رحیم ،عزیزعلیم .

یگانه است پروردگار به عزّت خود، و (مالك هر چیزى است )، و تمكّن بر هر كارى دارد به قوّت خود، و منزّه است از صفات ممكنات به واسطه ءبرترى و علوّ خود، متكبّر است به جلالت شأن خود. نمى بیند او را هیچ چشمى ، و احاطه نمى كند به او هیچ قلبى ، و خداى تعالى صاحب قوّت ومقهور نشونده است ، و بینا و شنوا و بلندمرتبه و درست كار است ، رؤوف و مهربان و غالب و دانا مى باشد.

عَجَزَ عن وصفِه من یصُفه ُ، و ضلَّ عن نَعْتِه من یعْرفُه ، قَرُبَ فبعُدَ، و بَعُدفقرُب .

وصف كنندگان عاجزند وصف نمایند او را، عارفین و كسانى كه مى شناسند او را پى نبردند به صفات او، جزیرا كه داراى صفات متضادّه مى باشدج مثل این كه هم نزدیك است و هم دور، و هم دور است و هم نزدیك .

یجیبُ دعوةَ من یدعُوه ، و یرْزقُ عبدهُ و یحبُوه ُ، ذو لطفٍ خَفى ّ، و بطشٍ قَوِى ّ، و رحمةٍ مُوسَعَةٍ، و عقوبةٍ مُوجِعةٍ; رحمتُهُ جَنَّةٌ عریضةٌ مونَقَةٌ، و عقوبته جحیم ٌمؤصدة موبُقةٌ.

اجابت مى فرماید دعاى كسى را كه بخواند او را، و به بندگانش روزى مى دهد، و به آنها عطا و بخشش مى نماید، و صاحب لطف و بخشش پنهان است ،و سخت گیرندهء با قوّت مى باشد، و داراى رحمت واسعه و عقوبت دردناك است ، و رحمت او بهشت بسیار وسیع خوب است ، و مجازات او جهنّم بسیارسخت محیط دردناك مى باشد.

و شهِدْتُ بِبَعْث محمّدٍ جعبدِهِ وج رسولِه و صَفیه ، و حبیبِه و خَلیلِه ، بَعَثه فى خَیرِ عَصرٍ، وَ جفى ج حینِ فَترةٍ و كُفرٍ، رحمةً لِعبیدِه ، و منّةًلِمزیدِه ، خَتَم به نُبوّتَه ، و قَوّى بِه حُجّتَه ، فَوَعَظَ و نَصح َ، و بَلَّغَ و كَدَح َ، رؤوفٌ بِكلّ مؤمن ٍ، رحیمٌ جولى ٌج سخى ٌّ، زكى ٌّ رضى ٌّ، عَلیهِ رحمةٌ و تَسلیم ٌ، و بركةٌجو تعظیم ٌج و تكریم ٌ، مِن ربٍّ غفورٍ رحیم ٍ، قَریبٍ مُجیب ٍ.

شهادت مى دهم به این كه محمّد، رسول خداى تعالى و بندهء او و دوست برگزیدهء او مى باشد، و خداى تعالى مبعوث گردانید او را به پیغمبرى دربهترین زمان ها و در زمان منقطع بودن مردم از پیغمبران و در زمان كفر جو انقطاع زمان حضرت عیسى ـ علیه السلام ـج ، تا آن كه رحمت و منّت باشدبراى بندگانش ، و خداى تعالى به وجود او ختم نمود نبوّت و رسالت را، و به او قوى فرمود حجّت و برهان خود را، و آن بزرگوار مردم را موعظه ونصیحت نمود و رسالت خود را به همه جا رسانید، و كوشش بلیغ فرمود در تبلیغ رسالت، رؤوف و مهربان بود به تمام مؤمنین ، جمهربان وج دوست و سخى و پاكیزه و پسندیده بود. سلام و رحمت و بركت جبلندمرتبگى وج كرامت از پروردگار آمرزندهء مهربان بر او باد.

وَصیتُكُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَنى ! بِوصیة رَبِّكُم ، وَ ذَكَّرْتُكُم بِسنّةِ نَبیكم ، فَعلیكم بِرَهبةٍ تَسْكُنْ قُلوبَكُم ، و خَشْیةٍ تُذْرى دُموعَكم ، وَ تَقیةٍ تُنْجیكم قَبلَ یوم ِیبلیكم ، و یذْهِلكم ، یومَ یفوزُ فیه مَن ثَقُل وَزنُ حَسَنَتِه و خَفَّ وَزنُ سَیئتِه;

اى كسانى كه حاضر مى باشید نزد من ! توصیه مى كنم شما را به چیزى كه خداوند تعالى توصیه فرموده است شما را به آن ، و آن این است كه تقوا را پیشه ءخود قرار دهید، و شما را متذكّر مى گردانم به سنّت و طریقهء پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ شما، و بر شما باد به ترس از خداوند كه ساكن كند قلب شما رااز این كه خیال نافرمانى او را كنید، و بر شما باد به خوفى از هیبت و بزرگى خداوند تعالى كه جارى سازد اشك شما را. و بر شما باد به پرهیزكارى وتقوایى كه نجات دهد شما را از روزى كه پوسیده كند شما را، و روزى كه هول آن روز باز دارد شما را از هر چیزى ، و روزى كه فایز مى گردد در آن روزكسى كه وزن حسنات او سنگین باشد و وزن گناهان او سبك باشد.

وَلْتَكُن مَسألتُكُم مَسألةِ ذُلٍّ و خُضوع ٍ، و شُكرٍ و خُشوع ٍ، و توبةٍ و نُزوع ٍ، و نَدَمٍ و رُجوع ٍ،

و سؤال كنید از خداوند متعال در حالت ذلّت و مسكنت و شكر و ترس و توبه و بازداشتن خود را از نافرمانى حق تعالى و پشیمانى از گناهان و بازگشت به سوى خداى تعالى ـ جلّ ذكره .

وَلْیغْتَنِم كُلُّ مُغتنِمٍ منكم صِحّتَهَ قبلَ سَقَمِه ، و شَیبَتَه قبلَ هَرَمِه ، وَ سَعَتَه قبلَ عَدَمِه ، و خَلوتَه قبلَ شُغُلِه ، و حَضَرَه قبلَ سَفَرِه ، قبل جهوج یكبرُ و یهرَمُ و جیمرَض ُج ویسقُم ، وَ یمَلُّه طبیبُه ، و یعرِض عنه حبیبُه ، جو یتغیرُ عَقلُه ج ، و ینقطِع عمرُه . ثمّ قیل َ: هو مَوْعُوكٌ و جِسمُه مَنهوكٌ.

و باید صحّت خود را غنیمت شمارد هر یك از شما پیش از آن كه مریض شود، و جوانى خود را غنیمت بداند پیش از آن كه پیر شود، و مال خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه فقیر شود، و خلوت و فراغت خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه مشغول شود، و در وطن بودن خود را غنیمت شمارد پیش از آن كه مبتلا به سفر شود جیعنى این پنج چیز را غنیمت شمارد كه از آنها توشه براى آخرت برداردج . پیش از آن كه پیر شود و مریض گردد و طبیب از معالجه ءوى مأیوس و ملول گردد و اعراض كنند از او دوستان او و عقل او تغییر كند و عمر او تمام شود و گفته شود كه مرض او مزمن و سخت شده و بدن اوناتوان و لاغر گشته جبراى آخرت خود توشه بردارد .

ثم ّ جَدَّ فى نزع شدیدٍ، و حَضَرَه كلُّ قریبٍ و بعیدٍ، فَشَخصَ بِبصرِه و طَمحَ بنظرِه ، و رَشَحَ جبینُه، و سَكنَ حنینُه ، و جَذبت نفسُه ، و نكبت عِرسُه ، وحُفِر رَمسُه ، و یتِمَ منه ولدُه ، و تَفرَّق عنه عددُه ، و قُسِمَ جمعُه ، و ذَهبَ بصرُه و سمعُه ، جو كفن ج و مُدِّدَ جو وجه ج و جُرِّدَ، و عُرِّى َ و غُسّل َ و نُشِّفَ و سُجِّى َ،و بُسِطَ له وهیى ء، و نُشِرَ علیه كفنُه ، و شُدَّ مِنه ذَقَنُه ، و قُمِّصَ و عُمِّمَ جو لف ج و وُدِّعَ و سُلِّم َ، و حُمِلَ فوقَ سریر، و صُلِّى علیه بِتكبیرٍ، و نُقِلَ من دورمُزَحرقةٍ ، و قُصور مشیدةٍ، و حُجُرٍ مُنَضدة، فجعل فى ضریحٍ ملحود، ضَیقٍ موصود ، بلبنٍ مَنضودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلْمُودٍ، و هیلَ علیه حَفَره ، و حُثى علیه مَدَرُه .

پس از آن واقع مى گردد در تلخى جان كندن ، آن وقت هر كسى از دور و نزدیك حاضر مى گردد نزد او، و مژگان و پلك چشم خود را به بالا اندازد و ازهول او راست مى ایستد به بالا، و عرق مرگ در پیشانى وى ظاهر مى گردد، و نالهء او كم مى شود، و نفس او گرفته مى شود، و زن و عیال او در ماتم وعزاى او مى نشینند، جو قبر او كنده مى شودج ، و اولاد او یتیم مى شوند، و مردم از دور او متفرّق مى شوند، و جمعیت او مبدّل به تفرقه مى گردد، و چشم وگوش او از كار مى ایستد، و او را به قبله مى كشند. و بعد از آن كه كار او به اتمام رسید او را برهنه مى نمایند و غسل مى دهند و بدن او رامى خشكانند، و جروج به قبله مى كشانند، و كفن را پهن مى كنند و او را كفن مى نمایند، و نخ او را مى بندند، و پیراهن كفن را به بدن او مى كنند، و عمامه به سرش مى پیچند، و پارچهء سرتاسرى روى آن مى بندند، و اولاد و اهلش با او سلام وداع مى نمایند، و او را بالاى تختهء تابوت مى گذارند، و ازغسالخانه بیرون مى آورند، و بر او نماز مى خوانند.
و خارج مى گردانند او را از خانه هایى كه زینت داده بود و قصرهاى عالیهء بلندى كه بنا كرده بود و اتاق هاى تو در تو كه مهیا نموده بود، و مى گذارنداو را در لحد قبرى تنگ ، و روى لحد را با خشت محكم مى بندند، و در بالاى او سنگى مى گذارند، و گودال قبر او را از خاك و ریگ پرمى نمایند.

فتَحقّقَ حَذَرُه ، و نُسِى خَبرُه ، و رَجَعَ عنه ولیه جو صفیه ج و ندیمُه و نسیبُه جو حمیمُه ج ، و تَبَدَّلَ به قرینُه و حبیبُه جو صفیه و ندیمُه ج ، فَهُوَ حَشْوُ قبرٍ، و رهین ُقَفْرٍ، یسْعى فى جسمه دودُ قبرِه ، و یسیل صدیوُه من منخره ، یسحقُ ثوبُه جوج لحمُه ، و ینَشِّفُ دمَه ، و یرق عظمه حتّى یومِ حشرِه .

پس محقّق مى گردد ترس او، و فراموش مى شود خبر او. بعد از آن كسان وى او را تنها مى گذارند و از او مى گریزند، (و كم كم اسم او فراموش مى شود)، و نزد دوست و همدم خبر وى محو مى گردد، و دوست و رفیق و ندیم او مبدّل مى شوند. پس او میان قبر بى كس ماند، و مى خورند بدن او جراج كرم هاى قبرش ، و از سوراخ بینى او خون و كثافت جارى گردد، و مى پوسد كفن او، و گوشت بدنش مى ریزد، و خون او خشك مى گردد، و استخوان اوپوسیده مى گردد تا وقتى كه قیامت برپا شود.

فینْشَرُ من قبرِه ، و ینفُخ فى صورٍ، و یدعى لحشرٍ و نُشورٍ، فَثَمَّ بُعْثِرَت قُبورٌ، و حُصِّلَتْ صُدورٌ، و جِى ء بِكلِّ نبى ٍّ و صدّیق و شهید، و قصد للفصل بعبده خبیرٌ بصیرٌ.

آن وقت به امر حق تعالى اجزاى بدن او در قبر جمع مى شود، و در صور نفخه دمیده مى شود، و مردگان زنده مى گردند، و آنها را حاضر مى گردانند درصحراى محشر، جقبرها شكافته مى شودج و ظاهر مى گردد آنچه در باطن آنها پنهان بوده ، و در روز محشر مى آورند تمام انبیا و اولیا و شهداى (سخنران و گوینده ) را، و پروردگار عالم بینندهء توانا به تنهایى حكم فرما مى شود در كار بندگان خود.

فَكَمْ مِنْ زَفْرةٍ تُضْنیه ، و حَسرَةٍ تُنْضیه ، فى موقِفٍ مَهُولٍ جعظیم ٍج ، و مَشْهَدٍ جلیلٍ ججسیم ٍج ، بینَ یدَى ملكٍ كریم ٍ، بِكلِّ صغیرجةٍج و كبیرجةٍج علیم ٌ.

و چه بسیار در آن روز كه نفس در سینه حبس مى گردد و سنگین مى نماید صاحبش را، و چه بسیار حسرت و ندامت ها كه گوشت شخص را آب مى نماید،و مى ایستد در یك ایستگاه با هول بزرگى در مقابل پادشاه كریم بزرگ شأنى كه بر هر گناه كوچك و بزرگ بندگان خود عالم و داناست .

فحینئذ یلجِمُه عَرَقُه ، و یحْقِره قَلَقُه ، عَبْرَتُه غیرُ مَرحومةٍ، و صَرْخَتُه غَیرُ مَسْمُوعةٍ، و حُجَّتُه غیرُ مقبولةٍ، جو تَؤلُ صحیفتُه ج ، جوج تَبینَ جریدته ، و جنَطَقَ كلُّ عضوٍمنه بسوءِ عملِه ، فشَهِدَتْ عینُه بِنَظرِه ، و یدُه ببطْشِه ، و رِجْلُه بِخَطْوِه ، و جَلدُه بِمسِّه ، و فَرجُه بِلَمْسِه ، جو یهَدِّدُهُ مُنكرٌ و نكیرٌ، و كُشِف عنه بصیرٌج .

در آن وقت از هیبت و بزرگى پروردگار و ترس از غضب او و شرمندگى و پشیمانى از لغزش هاى خود عرق سر تا پاى او جراج فرو مى گیرد. پست وبیچاره مى كند او را، و سخت مى شود قلق و اضطراب او، ولى افسوس كه در آن وقت كسى به گریه و بیچارگى او رحم نمى كند و به نالهء او گوش نمى دهد و حجّت و دلیل او را قبول نمى كند.
و بر مى گردانند نامهء اعمال او را به سوى او، و گناهان او هویدا مى گردد، و هر یك از اعضاى وى گویا مى شوند و شهادت مى دهند به اعمال بدى كه ازآنها صادر گشته . چشم شهادت مى دهد به آنچه كه دیده ، دست شهادت مى دهد به آنچه كرده از انواع ظلم و ستم ، پا شهادت مى دهد به حركاتى كه از وى ناشى شده ، پوست بدن او شهادت مى دهد به آنچه او به آنها رسیده ، فرج شهادت مى دهد به آنچه لمس كرده ، و منكر و نكیر سخت او را مى ترسانند، آن وقت چشم بصیرت او باز مى شود و عالم مى گردد به قبایح اعمال خود.

فسُلْسِلَ جَیدُه ، و غُلَّتْ یدُه ، و سیقَ یسحب وحدُه ، فَوَرَدَ جهنَّمَ بكَرْبٍ شدیدٍ، و ظَلَّ یعَذِّبُ فى جحیم ٍ، و یسْقى شَربةً من حمیم ٍ، تَشْوى وجهَه ، و تَسْلَخُ جِلْدَه ،یضْرِبُه زِبْنیته بِمقْمَعٍ من حدیدٍ، جوج یعودُ جِلدُه بعدَ نُضْجِه بِجلد جدیدٍ، یستغیثُ فَتُعرِضُ عنه خَزَنَةُ جهنّم َ، و یسْتَصْرِخُ فَیلْبَثُ حُقَبَةً یندم .

پس از آن زنجیر در گردن او مى گذارند و دست هاى او را غل مى كنند و با سختى و تنهایى او را مى كشند. پس وارد جهنّم مى شود با غم و غصّهء سخت ، وهمیشه در جهنّم معذّب مى باشد، و هرگاه تشنه شود او را سیراب مى نمایند از آب گرمى كه صورت او را بریان مى كند و پوست بدن او را مى كند، و باگرز آهنین ملائكه اى كه موكّل به جهنّم هستند مى زنند او را، و مبدّل مى شود پوست بدن او به پوست تازهء بعد از سوختن (تا آن كه به خوبى طعم عذاب را بچشد)، و هرچند به دربان جهنّم التماس و استغاثه مى نماید به فریادش نمى رسد و از وى روى مى گرداند و او فریاد مى كند. پس درنگ مى كند درجهنّم مدت هشتاد سال (از سال هاى آخرت كه یك روزش پنجاه هزار سال دنیاست ).

نَعوذُ بربٍّ قدیرٍ من شرِّ كُلِّ مصیرٍ، وَ نَسْأَلُه عفوَ من رَضِى عنه ، و مَغْفِرةَ مَنْ قَبِل َ مِنه ، فهُوَ ولى ُّ مَسأَلَتى ، و مُنجِحُ طَلِبتى .

پناه مى برم به پروردگار قادر از شرّ روزى كه بر مى گردیم به سوى او، و مسألت مى نمایم از او كه عفو و بخشش نماید بر ما مثل بخشش نمودنش به كسى كه آمرزیده است او را و از وى خشنود مى باشد، زیرا كه اوست برآورندهء حاجات و مطالب من .

فَمَنْ زُحْزِحَ عن تعذیبِ رَبِّه سَكَن فى جنّتِه بِقُربِه ، و خُلِّدَ فى قُصورٍ مُشَیدَةٍ، و مُكنَ من حور عینٍ و حَفَدَةٍ، و طیفَ علیهِ بِكئوُس ٍ، و سكن حظیرةالفردوس ، و تَقَلَّبَ فى نعیم ٍ، و سُقِى من تَسْنیم ٍ، و شَرِبَ من عینٍ سلسبیل ٍ، ممزُوجةٍ بزنجبیل ٍ، مَختومَةٍ بِمسكٍ و عنبرٍ ، مُستدیمٍ للحُبُورِ ،مُستَشعرٍ للسُّرورِ ، جوج یشرَبُ من خُمور، فى روضٍ جمُشرق ٍج مُغدق ٍ، لیس یصَدَّعُ مَنْ شَرِبه ، و لیس ینْزِف ُ.

كسى كه نجات یابد از عذاب پروردگار ساكن مى گردد در بهشتى كه محلّ قرب پروردگار است ، و قرار مى گیرد در قصرهاى بسیار بلند زینت شده ، وفرمان فرما مى شود بر حور العین و خادم هاى بهشتى ، و پى در پى ظرف هاى شربت نزد او حاضر مى نمایند، و در بهشت در مقام بلند و پاكیزه ساكن مى شود، و زندگى مى كند در نعمت هاى بهشتى ، و به او مى نوشانند از تسنیم معطّر بهشتى .
و از چشمهء سلسبیل ـ كه مخلوط گشته به زنجبیل و مهر شده به مشك و عنبر ـ سیراب مى گردد، و همیشه در نعمت هاى بهشتى با حور و غلمان جاودان خواهد بود، و متنعّم در خوشى و لذّتى مى باشد كه انتها ندارد، و از مشروبات پاكیزهء خوشگوار بهشتى مى آشامد، و در باغى كه نورانى و با صفا وجویبار زیاد دارد مى خرامد، و با آن كه شراب بهشتى مى آشامد دردسر نمى بیند و مست نمى گردد و عقل او هم زایل نمى شود.

هذه منزلةُ مَنْ خَشِى رَبَّه ، و حَذَّرَ نفسَه جمعصیته ، و تلكَ عُقوبَةُ مَنْ عُصِى مشیئته ، و سَوَّلَتْ له نَفْسُه مَعْصِیةَ مُبْدیه ِ .

و این نعمت ها براى كسى مى باشد كه از پروردگار خود بترسد و بترساند نفس خود را از معاصى و نافرمانى حق تعالى ، و عذاب هاى جهنّم براى كسى مى باشد كه فریفتهء نفس خود گردد و مرتكب نافرمانى ایجادكنندهء خودش شود و مخالفت امر او را نماید.
و این كه جزاى معصیت كار جهنّم است و سزاى عبادت كننده بهشت مى باشد مطلبى است حق و حكمى است از روى عدالت جیعنى خداى متعال از روى عدالت در قیامت هر صاحب حقّى را به حقّ خود مى رساند .

ذلكَ قولٌ فصل ٌ، و حُكْمٌ عَدل ٌ، و خَیرُ قَصَصٍ قُص َّ، وَ وَعظٍ جبه نُص َّ، (تنزیلٌ مِن حَكیمٍ حمیدٍ) ، نَزَلَ بِه رُوحُ قُدُسٍ مبین ٍ، على نبى ّ مهتدٍ مكین ٍ،صَلَّتْ علیه رُسُلٌ سَفَرَةٌ، مُكَرَّمونَ بَرَرَةٌ، عُذْتُ بِربٍّ رحیمٍ مِن شرِّ كلِّ رجیم ٍ.

و این بیانات بهترین بیاناتى است كه گفته شده ، و بهترین موعظه هایى است كه از خدا و رسول ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ به آنها تصریح شده ، و اینهاهمانست كه خداى حكیم در قرآن كریم به توسّط جبرئیل بر پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ـ هدایت كنندهء ثابت قدم خود نازل فرموده . ملائكهء مكرمین طلب رحمت مى كنند بر آن پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه و آله ، و پناه مى گیریم به پروردگار رحیم از شرّ هر شیطان رانده شده .

فَلْیتَضَرَّعْ مُتَضَرِّعُكُم ، وَ لْیبْتَهِلْ مُبْتَهِلُكُم ، وَ نَسْتَغْفِر جرب ُّج كلِّ مَربوبٍ لى ولَكم .

و باید تضرّع و زارى نمایید نزد حق تعالى و به او پناه ببرید و (توبه كنید) و از خداى تربیت كنندهء مخلوقات طلب آمرزش مى نمایم براى خودم و براى شما، و بس است مرا پروردگارم .

پى نوشت
1ـ این ترجمه برگرفته از كتاب مخزن اللئالى ، نوشتهء بانو مجتهده امین ، صص 125ـ 137مى باشد.( متن حاضر ترجمه بانو مجتهده امین می باشد) متن حاضر بر اساس شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید و كنز العمّال بازبینى ، و بر اساس ترجمه تنقیح شده است (حوزهء اصفهان ).


مجله حوزه اصفهان ، شماره 4 و5




۱۳ آذر ۱۳۸۸
پاسخ به: مولای متقیان، حضرت علی (علیه السلام)
نام کاربری: lovebarcelona
پیام: ۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده



... به ایمانی به مذهبی معتقدیم که آشنایی درست و منطقی از آن نداریم و اگر داریم بسیار کم . و به مردی معتقدیم ، بعنوان یک مرد بزرگ ، بعنوان یک امام ، بعنوان یک ابرمرد و بعنوان کسی که همه احساس های ما و همه تقدیس ها و تجلیل های مارو به خود وصل کرده و همیشه در طول تاریخ ایران بعد از اسلام ملت ما افتخار ستایش علی رو داشته اما متاسفانه اونچنون که باید اونچنون که از چنین ملتی که اصولا ملت علی است در تاریخ شایسته هست علی را نمیشناسیم ، زیرا ما بیشتر به ستایش علی پرداختیم نه به آشنایی علی و از این نظر است که بیشتر باید از این پس به لحنی گوش بدهیم که علی را بعنوان یک انسان بزرگ یا یک رهبر یک امام یک سرمشق می شناساند چنانکه درس می دهد ، اما ستایش علی ، تجلیل علی ، تقدیس علی به اندازه لازم شاید شده باشه در تاریخ ما ...
... باید هر کسی از یه ایرانی نیمه دانشمند ، نیمه کتاب خوان ، نیمه تحصیل کرده متوسط بپرسه که علی کیست ؟ باید او بهتر از هر کس دیگر بتواند علی را بشناساند و معرفی کند . و اگر محققی در دنیا خواسته باشه به کتاب خانه ای بروه ، به یک مملکتی به یک جامعه ای برود که علی را بشناسد ، اون جامعه ایران باید باشه ، جامعه ما باید باشه ، کتاب خانه های ما باید باشه و آثار دانشمندان ما باید باشه ، ولی متاسفانه نیست . ملت ما چنانکه باید به ستایش علی و اولاد علی و عظمت او پرداخته ، اما این گله را بعنوان یک فرد عضو این جامعه از دانشمندان و علمای خودمون باید بکنیم که چرا خوب به ما نشناسوندین ...

دكتر شريعتي





نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۲۱ آذر ۱۳۸۸
راه امام روشن است! گمراهان در تاریکی خود بمیرند، چه ما کمر به قتل تاریکی بسته ایم! ...
مهمان_مهمان
زمان اتنخابات، از حرف های امام نوشتم، در رابطه با انتخابات؛ الان هم در مورد همین مسائل، فکر می کنم باز هم حرف های خود امام، بهترین جواب و بهترین راهنمایی هاست!

این روزها بی شرمی به حد اعلایش رسیده است! تاریک دلان به خیال واهی خودشان یارای پوشاندن راه مبین امام را دارند! به خیالشان می توان خورشید را می توان کشت! ما به آنها می گوییم: راه امام روشن است! در تاریکی خود بمیرید، چه ما کمر به قتل تاریکی بسته ایم!
و چه رهنمایی بهتر از سخنان خود امام برای فرزندان انقلاب و وفاداران به ارزش هایش:



اين اشخاصى كه حالا افتاده‏اند توى دانشگاهها و فساد مى‏كنند، خودتان بيرونشان كنيد!




نشسته ايد تا كمونيست ها دانشگاه ها را قبضه كنند؟!

آقا شما نشسته ايد كه چهار تا كمونيست بيايند در دانشگاه و قبضه كنند دانشگاه را!؟ شما مگر كمتر از آنها هستيد؟ عدد شما بيشتر از آنهاست؛ حجت شما بالاتر از آنهاست. شما اين مسائل را كه بگوييد، خيانت اينها را مى‏توانيد واضح بكنيد در آن مكان، در دانشگاه. خيانتشان را مى‏توانيد واضح بكنيد كه خودشان بگذارند بروند. بايستيد، صحبت كنيد. بگوييد آقا، خوب بياييد يكى يكى بگوييد ببينم شما چكاره هستيد آمده ايد توى دانشگاه داريد اخلال مى‏كنيد؟ مى‏خواهيد چه بكنيد؟ مى‏خواهيد درس بگوييد برايمان؟ شما كار خودتان را اول حساب بكنيد كه چكاره هستيد توى اين مملكت. شما از اهل اين مملكت هستيد، يا عمال غير هستيد خودتان را به ما مى چسبانيد؟ بايستيد آقا بگوييد. البته بايد اشخاصى هم كه گوينده هستند بيايند در دانشگاه‏...در هر صورت عمده، فعاليت خود شماهاست....اينها تودهنى مى‏خواهند آقا! عدد شما زيادتر است؛ حجت شما بالاتر است؛ خيانت آنها واضح است. گفتن مى‏خواهد. اجتماع بكنيد، بگوييد مطالب را. يك رئيس، يك معلم را كه مى‏بينيد كمونيستى است بيرونش كنيد از دانشگاه. من نمى‏گويم حالا جنگ بكنيد با آنها، جنگ نمى‏خواهيم حالا بشود، اگر يك وقتى منتهى به اين شد، به يك روز اينها را بيرونشان مى‏كنيم! اما حالا نمى‏خواهيم يك جنگى بشود؛ مى‏خواهيم حالا با ملايمت بشود؛ اما خوب، با صحبت. آنها صحبت مى‏كنند؛ شما هم صحبت بكنيد. شما ننشينيد يكى ديگر برايتان صحبت بكند؛ يك روحانى بيايد صحبت كند؛ خودتان برويد، هر كدامتان مى‏توانيد، در مقابل آنها بايستيد صحبت كنيد. آن مى‏گويد؛ شما هم بگوييد. آن وقت يكى يكى انگشت بگذاريد روى كارهايشان كه تو اين كارى كه مى‏كنى براى چيست؟ تو، تو تابع كى هستى كه اين كارها را مى‏كنى؟ تو ايرانى هستى و اين كار را مى كنى، يا امريكايى هستى يا شوروى؟ يا براى آنها كار مى‏كنى، يا براى ايران. اگر براى آنها كار مى‏كنى، جاى شما اينجا نيست، برو آنجاها كار بكن.

23 خرداد 1358


ضرورت جلوگیری، شفاف سازی و بحث چهره به چهره


بايد جلويشان را بگيريد. مسائل را به آنها بگوييد؛ در دانشگاه بنويسيد، منتشر كنيد. كسانى كه برخلاف اين هستند، برويد يكى يكى پيش آنها، برويد بگوييد شما اينكاره هستيد. شما چه مى‏گوييد باز به ما؟ چطور مى‏خواهيد يك دانشگاه را در دست بگيريد در صورتى كه اخلالگر هستيد؟ يك اخلالگر دزد كه نمى‏تواند دانشگاه را اداره كند ...

23 خرداد 1358


قیام شجاعانه مقابل انحرافات


و وصيت اينجانب به جوانان عزيز دانشسراها و دبيرستانها و دانشگاهها آن است كه خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايند تا استقلال و آزادى خود و كشور و ملت خودشان مصون باشد ..

15 خرداد 1368






۲۴ آذر ۱۳۸۸
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
نام کاربری: Don.Andres
پیام: ۱,۲۹۱
عضویت از: ۳۱ تیر ۱۳۸۷
طرفدار:
- پرسپوليس
- اسپانيا ،‌آرژانتين
- فرانك رايكارد،‌ پپ گوارديولا، لوئیز انریکه
گروه:
- کاربران عضو
در ایران دیگه چیزی به اسم دانشگاه وجود نداره! تو هر به اصطلاح دانشگاه فقط یه عده ی معدود واقعا " دانشجو " هستن! بقیه واسه ارضاء غرایز ! و خالی کردن عقده هاشون وارد اونجا میشن! بیشتر به (عذر میخوام) حمام زنانه شبیهه دانشگاه های ما! همین هم باعث شده که 70 سال از امریکا و روسیه عقب باشه ایران! چون خیلی معدودن افرادی که دنبال علم و راههایی واسه پیشرفت کشور میگردن! اکثرشون دنبال جبران کمبود محبت هستن! از اون عده ی کم علم جو هم خیلی هاشون علم رو واسه قدرت خودشون و خدمت به کشور های پیشرفته می خوان! همین که لیسانس و فوق و دکترا گرفتن ناز میکنن که تو ایران کار نیست! تو ایران جایی واسه پیشرفت نیست! زرتی میرن خارج! نتیجه اش هم همین عقب موندگیه!
معمولا اکثر افرادی که وارد دانشگاه میشن همچین تیریپ روشن فکری ورشون میداره فکر میکنن که چی هستن و در سطح اوباما خودشون رو سیاسی و روشن اندیش سیاسی میدونن!!

ایران یه زمانی قدرت مطلق جهان از نظر عظمت و علم بوده! تا همین 800 سال پیش ایران در همه ی علوم روز اون زمان اول بوده! چی باعث شده الان افغانستان پیشی بگیره از ایران ( جدی میگم این رو!!!!!) من نمیدونم! اصلی ترین عاملش طرز تفکر مردمه!




۲۴ آذر ۱۳۸۸
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۴۶
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۰۹
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۶ پاسخ
۵۵۱,۱۳۵ بازدید
۱ روز قبل
مهدی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۵ پاسخ
۱۱,۷۰۸,۵۲۵ بازدید
۲ روز قبل
Galaxy Alpha
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۵ پاسخ
۸,۴۴۸,۳۱۵ بازدید
۱۰ روز قبل
Salehm
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۵۰,۵۹۰ بازدید
۱۲ روز قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۵,۰۷۱ بازدید
۱۲ روز قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۱۱۱ بازدید
۱۳ روز قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۲۵,۰۸۹ بازدید
۱۴ روز قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۳۹,۴۱۸ بازدید
۲۱ روز قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۵۰,۳۹۰ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۱۹,۶۲۸ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۶,۸۰۰ بازدید
۷ ماه قبل
jalebamooz
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۸,۵۰۲ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۳۵۷ کاربر آنلاین است. (۲۱۵ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۳۵۷

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!