در حال دیدن این عنوان: |
۳ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
نام کاربری: R.MESSI
نام تیم: پورتو
پیام:
۵,۴۱۸
عضویت از: ۱۲ اسفند ۱۳۹۱
از: قزوین - الوند
طرفدار:
- Messi - Ronaldinho - پرسپولیس - آرژانتین - خلعتبری،قوچان نژاد و دژاگه - گواردیولا،لوئیز انریکه،تیتو،کلوپ - علی دایی گروه:
- کاربران عضو |
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! |
||
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
|
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد ... |
||
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
نام کاربری: mahsa.barca
پیام:
۳,۰۹۹
عضویت از: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
از: esf
طرفدار:
- david villa .messi - گوارديولا گروه:
- کاربران عضو |
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد و در همون حين يكي سبد كالاش رو برداشت و فلنگ و بست و خوشحال با دوتا سبد كالا برگشت خونه |
||
به شکل نمایش کنارم مردمن | |||
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
نام کاربری: Sentimental.Girl
پیام:
۱۲,۱۲۱
عضویت از: ۱۹ دی ۱۳۹۰
از: tehroOn
طرفدار:
- lionel messi - puyol - perspolis - espania - ali karimi - josep goardiola - ebrahim zade گروه:
- کاربران عضو |
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد و در همون حين يكي سبد كالاش رو برداشت و فلنگ و بست و خوشحال با دوتا سبد كالا برگشت خونه، اونی که سبد کالا رو برداشت و فلنگو بست شب خوابید اما شب خوابه اونی که مرده بودو دید،مدام میدید که میگه سبد کالامو پس بده،مدام این کابوسه سبد کالا شبا براش تکرار میشد تا اینکه ... |
||
دانی که ز اغیار وفادار ترم من |
|||
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
نام کاربری: R.MESSI
نام تیم: پورتو
پیام:
۵,۴۱۸
عضویت از: ۱۲ اسفند ۱۳۹۱
از: قزوین - الوند
طرفدار:
- Messi - Ronaldinho - پرسپولیس - آرژانتین - خلعتبری،قوچان نژاد و دژاگه - گواردیولا،لوئیز انریکه،تیتو،کلوپ - علی دایی گروه:
- کاربران عضو |
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد و در همون حين يكي سبد كالاش رو برداشت و فلنگ و بست و خوشحال با دوتا سبد كالا برگشت خونه، اونی که سبد کالا رو برداشت و فلنگو بست شب خوابید اما شب خوابه اونی که مرده بودو دید،مدام میدید که میگه سبد کالامو پس بده،مدام این کابوسه سبد کالا شبا براش تکرار میشد تا اینکه ...به خاطر این که از شر این سبد کالای دزدی راحت شه رفت پرتش کرد تو آب... |
||
۲۱ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
نام کاربری: Ali_SHS
پیام:
۷,۳۸۵
عضویت از: ۲۵ مرداد ۱۳۹۱
از: Esfahan
طرفدار:
- Messi , Xavi , Iniesta , Puyol , Valdes - Ronaldinho , Rafa Marquez , Rivaldo , Cruyff - Perspolis - Spain. Argantina - Ali Karimi - Pep Guardiola - Abdollah Veissi گروه:
- كاربران بلاک شده |
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد و در همون حين يكي سبد كالاش رو برداشت و فلنگ و بست و خوشحال با دوتا سبد كالا برگشت خونه، اونی که سبد کالا رو برداشت و فلنگو بست شب خوابید اما شب خوابه اونی که مرده بودو دید،مدام میدید که میگه سبد کالامو پس بده،مدام این کابوسه سبد کالا شبا براش تکرار میشد تا اینکه ...به خاطر این که از شر این سبد کالای دزدی راحت شه رفت پرتش کرد تو آب... اما نشون گیریش خوب نبود و سبد رو انداخت کنار رودخونه! مردم هم هجوم آوردن و از سر کول هم بالا میرفتن!! در همین حین پلیس سر رسید... |
||
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
نام کاربری: mahsa.barca
پیام:
۳,۰۹۹
عضویت از: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
از: esf
طرفدار:
- david villa .messi - گوارديولا گروه:
- کاربران عضو |
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد و در همون حين يكي سبد كالاش رو برداشت و فلنگ و بست و خوشحال با دوتا سبد كالا برگشت خونه، اونی که سبد کالا رو برداشت و فلنگو بست شب خوابید اما شب خوابه اونی که مرده بودو دید،مدام میدید که میگه سبد کالامو پس بده،مدام این کابوسه سبد کالا شبا براش تکرار میشد تا اینکه ...به خاطر این که از شر این سبد کالای دزدی راحت شه رفت پرتش کرد تو آب... اما نشون گیریش خوب نبود و سبد رو انداخت کنار رودخونه! مردم هم هجوم آوردن و از سر کول هم بالا میرفتن!! در همین حین پلیس سر رسید ولي وقتي اوند از اون سبد كالا فقط پلاستيكاش مونده بود و اون مقواي شونه تخم مرغ و چندتا تخم مرغ شكسته و مردم هم الفرار ... |
||
به شکل نمایش کنارم مردمن | |||
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
|
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد و در همون حين يكي سبد كالاش رو برداشت و فلنگ و بست و خوشحال با دوتا سبد كالا برگشت خونه، اونی که سبد کالا رو برداشت و فلنگو بست شب خوابید اما شب خوابه اونی که مرده بودو دید،مدام میدید که میگه سبد کالامو پس بده،مدام این کابوسه سبد کالا شبا براش تکرار میشد تا اینکه ...به خاطر این که از شر این سبد کالای دزدی راحت شه رفت پرتش کرد تو آب... اما نشون گیریش خوب نبود و سبد رو انداخت کنار رودخونه! مردم هم هجوم آوردن و از سر کول هم بالا میرفتن!! در همین حین پلیس سر رسید ولي وقتي اوند از اون سبد كالا فقط پلاستيكاش مونده بود و اون مقواي شونه تخم مرغ و چندتا تخم مرغ شكسته و مردم هم الفرار ... عاغا پلیسه کلی حسرت خورد ک چرا دیر رسیده واز اون سبد رویایی فقط چندتا تخم مرغ شکسته بهش رسیده!! خلاصه بریم سراغ تک تک اعضای اون سبد رویایی! قوطی های روغن ک ب ی خانم سالمند رسیده بود... |
||
خدایا... راه بِنَما ک گم کرده راهم ... |
|||
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
نام کاربری: R.MESSI
نام تیم: پورتو
پیام:
۵,۴۱۸
عضویت از: ۱۲ اسفند ۱۳۹۱
از: قزوین - الوند
طرفدار:
- Messi - Ronaldinho - پرسپولیس - آرژانتین - خلعتبری،قوچان نژاد و دژاگه - گواردیولا،لوئیز انریکه،تیتو،کلوپ - علی دایی گروه:
- کاربران عضو |
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد و در همون حين يكي سبد كالاش رو برداشت و فلنگ و بست و خوشحال با دوتا سبد كالا برگشت خونه، اونی که سبد کالا رو برداشت و فلنگو بست شب خوابید اما شب خوابه اونی که مرده بودو دید،مدام میدید که میگه سبد کالامو پس بده،مدام این کابوسه سبد کالا شبا براش تکرار میشد تا اینکه ...به خاطر این که از شر این سبد کالای دزدی راحت شه رفت پرتش کرد تو آب... اما نشون گیریش خوب نبود و سبد رو انداخت کنار رودخونه! مردم هم هجوم آوردن و از سر کول هم بالا میرفتن!! در همین حین پلیس سر رسید ولي وقتي اوند از اون سبد كالا فقط پلاستيكاش مونده بود و اون مقواي شونه تخم مرغ و چندتا تخم مرغ شكسته و مردم هم الفرار ... عاغا پلیسه کلی حسرت خورد ک چرا دیر رسیده واز اون سبد رویایی فقط چندتا تخم مرغ شکسته بهش رسیده!! خلاصه بریم سراغ تک تک اعضای اون سبد رویایی! قوطی های روغن ک ب ی خانم سالمند رسیده بود... پنیرش هم که به یه بازاری رسید که یه درآمد بخور نمیر داشت... |
||
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: ادامه ی حرف نفر قبلیتو بگو... | ||
نام کاربری: PARSOA
پیام:
۱,۱۱۲
عضویت از: ۴ فروردین ۱۳۹۱
از: نصف جهان
طرفدار:
- کینگ لئو..... - .... - سپاهان - اسپانیا - گواردیولا گروه:
- کاربران عضو - ناظرين انجمن |
به نام خدا من حاظرم قسم بخورم که ازین موضوع سر در نیووردم ولي يجورايي حس ميكنم خيلي جالب ميشه و فک می کنم اخرش موضوع داستان خیلی بی مزه از اب در بیاد روزی روزگاری یه دختر کوچولو تو بهشت زندگی میکرد و زندگی بسیار خوبی داشت تا اینکه....برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و رفتن اونو از بهشت اوردن به زمین و اون فك كرده بود ك اونو اوردنش به جهنم !!! ولي برداران رايت گفتن ك نه عزيزم تو روي زميني !!! الانه که بچه هایه اماکن بیان هممونو جمع کنن ببرن انفرادی و بعد یکی بیاد سند بذاره درمون بیاره! الان اومدن ما رو بردن و ميگن سند مند بدرد نميخوره حتما بايد سه روز بازداشتگاه باشين من ضمانتونو نمی کنماااا بگیردشون مسئولین سایت خلاصه هیچکس ضمانت نکرد ودختر کوچولو و برادرن رایت توی زندان مدتی اب خنک خوردن دختر کوچولو یه روز دیگه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت برای ازادیش شیاطینو احضار کنه تا بیان و برننش شياطين گفتن ما خوابمون مياد فردا صبح نقشه ميريزيم و ميايم شياطين رفتنو ديگه برنگشتن دخترك هم توهمون زندون موندو پوسيد بعدشم مرد وبرادرش كه خيلي از مرگ خواهركوچيكش ناراحت بودن تصمیم گرفتن از شیاطین انتقام بگیرن! اونا برای احضار شیاطین نیاز به قربانی داشتن واسه همین یکی از ناظرای بخش سرگرمیو انتخاب کردن و سرشو بیخ تا بیخ برید بعد ورد مخصوصو خوندن و اونار احضار کردن هیچی دیگه وقتی ناظرین دیگه ی سایت فهمیدن که اون ناظر به قتل رسیده دست به کار شدن تا قاتل رو دستگیر کنند...وای وای عجب داستان هیجان انگیزی و پولیسی شده ها خلاصه ناظر ها که دست به کار شدن به چند نفر از افراد سایت شک کردند...خب اونا که نمیتونستن شیاطین و ببینن و به اون شک کنن واسه همین چند نفر رو زدن بلاک کردن ولی قاتل اصلی اون افراد نبودن...بد بختا الکی بلاک شدن ،ناظرین یکیشون داره بازی الفاتح و فولاد و میبینه اون یکی هم احتمالا سره کاره،پس بلاک شدن افراد شایعه ای بیش نبودهپرونده قتل رو فرستادن زیر دست دادگاه سایت،به زودی قاتل دستگیر میشهمطمئن باشید تو تالار سایت در ملا عام به دار آویخته میشه الان همه رفتن مجلس ختم اقا ياسين ( اخه نازنين ك هس ) و اون قاتله هم داره راحت تو تالار ميچرخه فردا : وكيل اقا ياسين به مطهره شك كرده چون اون از روزی که حرف قثل پیش اومد دیگه پیداش نیس ، روح آقا یاسین هم داره تو گور میلرزه ناظرین سایت هم برای اینکه روح آقا یاسین آرامش پیدا کنه تو سایت براش یه مجلس ختم صلوات ترتیب دادن ومتاسفانه اعضای سایت زیاد ازاین مجلس استقبال نکردن ولی تعداد زیاد پیامک های ارسالی برای تسکین روح نزدیکان داغدار ایشون نشونه علاقه زیاد به آقا یاسین بوده!!!یاسین: اولش بگم که نترسین روحم نیست خودمم آقا یاسین تا وقتی همتون دار فانی رو وداع نگفتین درخدمتتون هست ناظرین سرگرمی دنبال یکی هستن که بلاکش کنن اقا ياسين گند زد به داستان با اين حركتش ولي نه پرابلم برو بچ سريال فرينج تونستن ناظر گرامي رو زنده كنن و هنوز دنبال قاتل هستن خلاصه برادر دختر كرچولو بيخيال انتقام شد و رفت پي كارش تا اينكه 20سال بعد...بازم به اون شهر برگشت... و ديد كه eee سبد كالا بهش تعلق گرفته ،رفت سبد كالاشو بگيره كه ديد برادان رايت هم تو صف ايستادن ،رفت پيششون و گف شما خواهر منو كشتين شما خواهر منو كشتين (با لحن فيلم هنديا بخونين) وهرچي برادراي رايت گفتن مانبود باور نكرد وزد دو تارو كشت و باخیال راحت سبد کالاشو گرفت ورفت! درراه رسیدن ب خانه وقتی سوار تاکسی بود اقایی ک بغلش نشسته بود گفت:پ ربش کو؟؟ گفت:مگه ربم میدن؟!؟ بدبخت پیاده شد رفت دنبال رب... بعدش فهمید ای دل غـــــــافل رب چیه؟؟؟!!! سرکارش گذاشتن!!! تازه همینی که گرفته بابتش باید بره خدا رو شکر کنه!!! ووقتي ديدربي دركارنيست سبد كالاشو گرفت و برگشت ولي در راه برگشت تصادف كردومرد و در همون حين يكي سبد كالاش رو برداشت و فلنگ و بست و خوشحال با دوتا سبد كالا برگشت خونه، اونی که سبد کالا رو برداشت و فلنگو بست شب خوابید اما شب خوابه اونی که مرده بودو دید،مدام میدید که میگه سبد کالامو پس بده،مدام این کابوسه سبد کالا شبا براش تکرار میشد تا اینکه ...به خاطر این که از شر این سبد کالای دزدی راحت شه رفت پرتش کرد تو آب... اما نشون گیریش خوب نبود و سبد رو انداخت کنار رودخونه! مردم هم هجوم آوردن و از سر کول هم بالا میرفتن!! در همین حین پلیس سر رسید ولي وقتي اوند از اون سبد كالا فقط پلاستيكاش مونده بود و اون مقواي شونه تخم مرغ و چندتا تخم مرغ شكسته و مردم هم الفرار ... عاغا پلیسه کلی حسرت خورد ک چرا دیر رسیده واز اون سبد رویایی فقط چندتا تخم مرغ شکسته بهش رسیده!! خلاصه بریم سراغ تک تک اعضای اون سبد رویایی! قوطی های روغن ک ب ی خانم سالمند رسیده بود... پنیرش هم که به یه بازاری رسید که یه درآمد بخور نمیر داشت... برنجش هم رسید به دختردانشجو که توخوابگاه زندگی میکرد و خیلی خوشحال شد بود که دیگه نمیخواد بره برنج بخره |
||
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |