در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
نام کاربری: *mohammad.z*
پیام:
۵,۲۳۶
عضویت از: ۲۹ مهر ۱۳۹۱
از: بابلسر _كاله
طرفدار:
- مسي - كرايف - استقلال کبییر - تيم ملي بارسلونا - جانواريو - پپ گواردیولا - قلعه نوعي گروه:
- كاربران بلاک شده |
اگر ماجراى غدیر خم از نظر تاریخى واقعیت دارد، چرا پس از ماجراى سقیفه شركت كنندگان در آن محفل و نیز مردم مدینه سخنى كه نشانه یادآورى این ماجرا باشد، بر زبان نیاوردند؟ به نظر مىرسد این پرسش یكى از چالشهاى جدى فرا روى شیعه است، زیرا شیعه: الف) با بهرهگیرى از منابع معتبر خود و اهل سنت به اثبات اصل ماجراى غدیر مىپردازد؛ منابعى كه در آن صدها صحابى و تابعى شناخته شده وجود دارد . ب) با دلیلهاى متقن و شواهد مستحكم لغوى، قرآنى، سنتى و تاریخى واژه ولایت موجود در روایت غدیر را به معناى سرپرستى و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان مىداند نه دوستى . ج) اثبات مىكند پیامبر اكرم (ص) در این ماجرا بر اساس دستور خداوند در پى تعیین جانشین بود نه معرفى كاندیداى خلافت . با این همه در گزارشهاى تاریخى - جز چند منبع كه در اعتبار آنها سخن فراوان است - از واكنش شدید مردم و یاد آورى ماجراى غدیر خم كمتر سخن به میان آمده است. با آن كه قطعا بیشتر مردم مدینه در ماجراى غدیر حضور داشتند، چرا پس از حدود 70 یا 84 روز از این ماجرا آن را فراموش كردند؟ البته احتمال اعتراض عدهاى از مردم و یاد كرد ماجراى غدیر به وسیله آنها و مخفى ماندن این واكنش، به سبب سیاست ممنوعیت نقل و تدوین حدیث، وجود دارد؛ ولى در عدم گستردگى این اعتراضها تردید نیست . تاریخ درباره بسیارى از حوادث مقطع زمانى بین غدیر و وفات پیامبراكرم (ص) ساكت مانده است؛ اما كالبد شكافى دو پدیده مهم آن عصر ما را با شدت اهتمام پیامبر اكرم(ص) بر گزینش جانشین و گستره تلاشهاى مخالفان آن حضرت آشنا مىسازد. این پدیدهها عبارت است از: سپاه اسامه و مخالفت با نگارش وصیت مهم رسول خدا . با توجه به ماجراى غدیر و تاكید پیامبر اكرم (ص) بر تعیین جانشین، انتظار اعتراض گسترده نامعقول نمىنماید . بنابراین، واكنشى چنین محدود چگونه توجیه مىشود؟ براى یافتن سرنخهاى تاریخى این مشكل باید موقعیت زمانى این قطعه از تاریخ و نیز سیر جریانهاى سیاسى و اجتماعى از زمان واقعه تا وفات پیامبر اكرم(ص) به دقت بررسى شود. بر این اساس، پىگیرى بحث در محورهاى زیر ضرورت دارد: 1 . قبل از تشكیل دولت مدینه به دست پیامبر اكرم (ص)، مردم شهرهاى بزرگ حجاز و بادیهها تحت نظام قبیلهاى به سر مىبردند در این نظام سرآمد بودن در صفاتى چون سن، سخاوت، شجاعت، بردبارى و شرافت معیار گزینش رهبر به شمار مىآمد و رهبر قبیله حق نداشت از میان فرزندان و خویشانش جانشین برگزیند . 2 . پیامبر اكرم (ص) نخستین كسى بود كه در این سرزمین نهادى به نام دولت پدید آورد و ارزشهاى فرا قبیلهاى ارائه داد . آن حضرت(ص) توانست قبایل مختلف شهرها و بادیههاى منطقه را تحت یك نظام واحد متمركز سازد. مردم كه وى را پیامبرى آسمانى مىدانستند، تشكیل دولت از سوى او را امرى الاهى به شمار آوردند و در برابر آن مقاومتى قابل توجه نشان ندادند . 3 . پیش از فتح مكه اسلام به گونهاى روز افزون در میان مردم شهرها و بادیهها گسترش یافت تا جایى كه سال بعد (سال نهم هجرت) عام الوفود (سال هیاتها) نام گرفت؛ یعنى سالى كه مردم دسته دسته در قالب هیئتهاى مختلف نزد پیامبر اكرم (ص) مىشتافتند و اسلام خویش را آشكار مىساختند. ناگفته پیدا است، انگیزه همه این هیاتها معنوى نبود و همه تازه مسلمانان ایمان قلبى نداشتند . 4 . یكى از آموزههاى اسلامى كه پذیرش آن براى مردم دشوار مىنمود، مساله تعیین جانشین بود؛ زیرا: الف) مردم فقط پیامبر(ص) را داراى بعد الهى مىدانستند و حكومت فرا قبیلهاىاش را مىپذیرفتند. در نگاه آنان، جانشین پیامبر از چنین ویژگىاى برخوردار نبود. ب) هنوز بسیارى از مردم خود را به اطاعت محض از دستورهاى دنیوى آن حضرت مقید نمىدانستند؛ چنان كه در مواردى چون صلح حدیبیه و تقسیم غنایم حنین واكنش اعتراضآمیز نشان دادند . ج) بسیارى از مردم اطاعت از فرمانهاى دنیوى مربوط به بعد از زندگانى رسول خدا را نمىپذیرفتند؛ زیرا هنوز از آموزههاى جاهلى كه به رئیس قبیله اجازه تعیین جانشین نمىدهد، دل نبریده بودند؛ و طبیعى بود كه مساله ریاست دولت را از ریاست یك قبیله مهمتر بدانند. د) هنوز بعضى از قریشیان تازه مسلمان چنان مىپنداشتند كه حضرت (ص) در راستاى رقابت قبیلهاى مساله نبوت را مطرح كرده است . این گروه با توجه به اقبال عمومى مردم به آن حضرت (ص) جرات مخالفت نداشتند؛ ولى با تعیین جانشین به ویژه از تیره بنى هاشم، لب به اعتراض گشادند و با بهرهگیرى از پشتوانه فرهنگ قبیلهاى مردم اعتراض خویش را روشنتر بیان كردند . ه) در زمان جاهلیت تنها اشرافیان به مجلس مشورتى قریش (دارالندوه) راه مىیافتند كه به چهل سالگى رسیده باشند. بر این بنیاد، پذیرش جانشین رسول خدا، به ویژه اگر آن فرد داماد پیامبر(ص) بود و كمتر از چهل سال داشت، بسیار دشوارتر مىشد . 5 . دو نكته دیگر، پذیرش جانشینى امام على (ع) را دشوار مىساخت: * حضرت على(ع) نزد قریشیان، به سبب دلاورى هایش در جنگهایى مانند بدر و احد و به خاك و خون كشیدن بزرگان قریش، چهره منفى داشت. این پدیده سبب شد به تبلیغات گسترده روى آورند و چهره على (ع) را نزد همه اعراب زشت جلوه دهند. * مردم قبایل مختلف این نكته را درك كرده بودند كه با توجه به لیاقتها و استعدادهاى تیره بنى هاشم، اگر مساله جانشینى در میان آنها تثبیت شود، هرگز از آن خاندان برون نخواهد آمد . 6. نگاه پیامبر اكرم (ص) به جانشینى حضرت على(ع) الهى و از روابط قبیلهاى و خویشاوندى بسیار فراتر است؛ زیرا آن حضرت (ص) به حفظ آیین وحى مىاندیشید و طبیعى است كه آشناترین فرد به كتاب و سنت و شجاعترین و كوشاترین فرد در راه گسترش اسلام را برگزیند. البته پیامبر اكرم (ص) با وضعیت جامعه آشنا بود. از این رو، از آغاز رسالت، در موقعیتهاى گوناگون، به بهانههاى مختلف و با بیانهاى متفاوت ویژگىهاى حضرت على (ع) را یادآور مىشد و از جانشینىاش سخن به میان مىآورد. آن بزرگوار، سرانجام از سوى خداوند مامور شد در بزرگترین اجتماع مسلمانان كه برخى شمار آنها را بیش از یكصد هزار تن دانستهاند، آشكارا این مساله را اعلام كند و دغدغه مخالفت جامعه را نادیده بگیرد . فرازى از آیه 67 سوره مائده كه از این دغدغه پیامبر پرده بر مىدارد و به وى ایمنى مىبخشد، چنین است: «... والله یعصمك من الناس؛ خداوند تو را از [شر] مردم نگاه مىدارد.» در این عبارت، دو واژه «عصمت» و «ناس» بسیار راهگشا است. خداوند پیامبر(ص) را از چه چیزى حفظ مىكرد؟ و این «ناس» چه كسانى بودند؟ با توجه به واقعیت خارجى و ایمن نماندن پیامبر(ص) از شر زبان مردم و نیز با توجه به این كه سرانجام مساله جانشینى امام على(ع) به سامان نرسید، بعید نمىنماید كه مراد از واژه «یعصمك» نگهدارى پیامبر(ص) از هجوم فیزیكى و یكباره مردم باشد؛ چنان كه واژه «ناس» بر مردم عادى دلالت دارد و با توجه به اكثریت نو مسلمان آن زمان، به حمل این لفظ بر خلاف ظاهر نیازمند نیستیم . 7 . تاریخ درباره بسیارى از حوادث مقطع زمانى بین غدیر و وفات پیامبراكرم (ص) ساكت مانده است؛ اما كالبد شكافى دو پدیده مهم آن عصر ما را با شدت اهتمام پیامبر اكرم(ص) بر گزینش جانشین و گستره تلاشهاى مخالفان آن حضرت آشنا مىسازد. این پدیدهها عبارت است از: سپاه اسامه و مخالفت با نگارش وصیت مهم رسول خدا . پیامبر اكرم در واپسین روزهاى زندگىاش فرمان داد لشكرى عظیم به فرماندهى جوانى نورس به نام اسامة بن زید سمت دورترین مرزهاى كشور اسلامى (مرزهاى روم) رهسپار شود. (14) كالبد شكافى دقیق این جریان نشان مىدهد رسول خدا (ص) در راستاى تثبیت جانشینى حضرت على (ع) به چنین اقدامى دست یازید؛ زیرا: الف) در آن هنگام و در آستانه وفات پیامبر اكرم (ص) خالى كردن مركز حكومت از نیروهاى نظامى و ارسال آن به دورترین نقاط به صلاح جامعه نبود؛ چون احتمال داشت پس از وفات پیامبر اكرم(ص) بسیارى از نو مسلمانان قبایل اطراف سر به شورش بردارند و كیان جامعه اسلامى در معرض تهدید قرار گیرد. آنچه این تصمیمگیرى را در نظر پیامبر اكرم (ص) منطقى جلوه مىداد، دور ساختن مخالفان جانشینى حضرت على (ع) از مدینه بود . ب) انتصاب جوانى 18 ساله به مقام فرماندهى لشكر و عدم توجه به اعتراضات اصحاب جز از كار انداختن مهمترین دستاویز مخالفان جانشینى على(ع) هیچ توجیهى نداشت؛ زیرا اسامة بن زید كه از جهاتى چون سابقه مسلمانى، شرافت، شجاعت و كاردانى سر آمد اصحاب به شمار نمىآمد و از نظر سنى حدود 15 سال از على (ع) كوچكتر بود - با توجه به آن كه در بسیارى از ویژگىها با حضرت على (ع) قابل مقایسه نمىنمود - در مقام فرماندهى سپاهى عظیم و متشكل از بزرگان صحابه مانند ابوبكر، عمر، ابوعبیده جراح، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص قرار گرفت . ج) دقت در تركیب سپاه اسامه نشان مىدهد تمام كسانى كه احتمال داشت با جانشینى حضرت على(ع) مخالفت ورزند، ملزم بودند در این سپاه شركت جویند. و كسانى كه به بهانه بیمارى پیامبر اكرم (ص) از اردوگاه به مدینه باز مىگشتند، با جمله تاكیدى «لعن الله من تخلف عن جیش اسامة» رو به رو مىشدند. در مقابل، یاران و موافقان جانشینى حضرت على (ع) چون عمار، مقداد و سلمان از حضور در این سپاه معاف گشتند و ملزم شدند در مدینه به سر برند . این پدیده در واپسین روزهاى حیات پیامبر اكرم (ص) تحقق یافت. در آن روزها، پیامبراكرم (ص) كه احتمالا با بالا گرفتن زمزمههاى مخالفت با جانشینى حضرت على(ع) به شدت نگران اوضاع شده بود، دستور داد ابزار نوشتن آماده سازند تا سندى صریح و ماندگار بر جاى گذارد و از گمراهى امت جلوگیرى كند. مخالفان كه این دستور را با نقشههاى چند ماهه خویش ناسازگار مىدیدند، به شدت نگران شدند و با هزیان گو خواندن كسى كه جز وحى چیزى بر زبان نمىراند، از نگارش این سند جلوگیرى كردند . تاریخ در این جا تنها از یك تن نام مىبرد. اما آشكار است كه تنها یك نفر- بى آن كه جریانى نیرومند، پشتیبانش باشد - نمىتواند با رسول خدا(ص) مقابله كند . از این رو، بعضى از نصوص گوینده این عبارت را جمع دانسته، از كلمه «قالوا» استفاده كردهاند. 8 . نخستین تشكیل دهندگان این جلسه كه با هدف تعیین خلیفهاى جز حضرت على (ع) در سقیفه گرد آمدند، انصار به شمار مىآمدند. آن هم انصارى كه در همه جا به پیروى محض از پیامبر اكرم (ص) زبانزد بودند و دوستى شان با خاندان آن حضرت (ص) به ویژه حضرت على (ع) بر همگان ثابت شده است . راستى چرا انصار؟ و چرا با این عجله، آن هم در حالى كه هنوز بدن پیامبر اكرم(ص) غسل داده نشده است؟ شواهد تاریخى، نشان مىدهد انصار هرگز از جانشینى شخصیتى مانند حضرت على(ع) هراسناك نبودند و او را ادامه دهنده راه پیامبر اكرم (ص) مىدانستند . اقدام عجولانه آنها در درك نكتهاى حیاتى ریشه دارد. آنها با تیز بینى دریافته بودند كه شانسى براى به قدرت رسیدن حضرت على(ع) وجود ندارد. مخالفت یاران بزرگ پیامبر اكرم(ص) با راه افتادن سپاه اسامه و نیز مخالفت آنان با نگارش وصیت از سوى پیامبر اكرم(ص) و به احتمال فراوان، حوادث دیگرى كه تاریخ ما را از آن بى خبر گذاشته است، انصار را به این نتیجه رسانده بود كه مهاجران اندیشه به دست گرفتن حكومت در سر مىپرورانند و احتمال دارد قریشیانى كه سرانشان در نبرد با نیروهاى انصار حامى پیامبر به قتل رسیدند، با بهرهگیرى از پیوند نزدیك قریش و مهاجران در پى انتقام بر آیند. بنابراین، به سقیفه شتافتند تا طرفداران غصب حق على(ع) را دست كم از به دست گرفتن كامل قدرت باز دارند و به منظور حفظ جامعه انصار از توطئههاى آتى، سهمى از قدرت به دست آورند . پس انصار و مردم مدینه همگان حادثه غدیر را به یاد داشتند و دلالت آن بر تعیین جانشین را مسلم مىدانستند؛ اما مشاهده تلاشهاى كسانى كه در جهت مخالفت علنى با غدیر گام بر مىداشتند و حركت طرفداران آن واقعه آسمانى را به شدیدترین روش ممكن سركوب مىكردند، آنها را از هرگونه تلاش در جهت احیاى یاد غدیر باز مىداشت . بنابراین، طبیعى است كه در این زمان شاهد اعتراض مردم مؤمن و استدلال آنها به این حادثه مهم تاریخى نباشیم. آنها، با توجه به زمینههاى قبلى، تلاش و استدلال خود را آب در هاون كوفتن مىدیدند. چنان كه، بر اساس نصوص تاریخى، حضرت على(ع) نیز در آن زمان به این جریان مهم استدلال نكرد. به نظر مىرسد، در آن موقعیت، استدلال گسترده مردم به واقعه غدیر پرسش برانگیز است نه عدم استدلال؛ زیرا چنین استدلالى نمایانگر پذیرش یكباره جریان مخالف با فرمان پیامبر(ص) از سوى مردم معتقد به غدیر است و با شواهد تاریخى سازگارى ندارد. |
||
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن "آن مرد تا نیاید،باران نخواهد آمد " |
|||
۲ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
نام کاربری: H7091M
پیام:
۸,۹۹۴
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
از: تهران
طرفدار:
- پدری گاوی یامال - مسی ریوالدو ، رونالدینهو، پویول ، ژاوی، اینیستا، آلوز - استقلال - اسپانیا و فرانسه - سامان قدوس - گواردیولا ، فرگوسن ، کلوپ - فرهاد مجیدی گروه:
- کاربران عضو |
غربیانه ترین عید علی مبارکباد این عید اگر فراموش نمیشد چند روز دگر عزادار نبودیم!! |
||
... | |||
۳ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
من هم به نوبه ی خودم البته با کمی تاخیر این روز بزرگ رو تبریک میگم... |
||
۳ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
غدیر بود... رفتیم پیشانی اباذر را ببوسیم و بگوییم : " برادر! عیدت مبارک " پیشانیش از آفتاب ربذه سوخته بود. به "ابن سکیت" گفتیم "علی". هیچ نگفت، نگاهمان کرد و گریست. زبانش را بریده بودند... خواستیم دست های میثم را بگیریم و بگوییم " سپاس خدای را که ما را از متمسکین به ولایت امیرالمومنین قرار داد" دست هایش را قطع کرده بودند. گفتیم: " یک سیدی بیابیم و عیدی بگیریم" سیدی! کسی از بنی هاشم. جسدهاشان درز لای دیوارها شده بود و چاه ها از حضور پیکرهای بی سرشان پر بود! زندانی دخمه های تاریک بودند و غل های گران بر پا در کنج زندان ها نماز می خواندند. فقط همین نبود که میان بیابان بایستد، رفتگان را بخواند که برگردند و صبر کند تا ماندگان برسند... فقط همین نبود که منبری از جهاز شتران بسازد و بالا برود، صدایش کند و دستش را بالا بگیرد، فقط گفتن جمله ی کوتاه "علی مولاست" نبود.... کار اصلا اینقدرها ساده نبود... فصل اتمام نعمت، فصل بلوغ رسالت. فصل سختی بود.... بیعت با علی علیه السلام مصافحه ای ساده نبود. مصافحه با همه ی رنج هایی بود که برای ایستادن پشت این واژه ی سه حرفی باید کشید... ایستادن پشت سر واژه ای سه حرفی که در حق، سخت گیر بود. این روزها ولی همه چیز آسان شده است... این روزها "علی مولاست" تکه کلامی معمولی و راحت است. اگر خیلی راحت و زیاد و پشت سر هم می شود این کلمه را تکرار کرد و تکرار، حتما جایی از راه را اشتباه آمده ایم. شاید فقط با اسم یا خط بی جان مصافحه کرده ایم وگرنه با او...؟! از کتاب خدا خانه دارد |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۴ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
عید غدیر خم در قرآن در قرآن مجید، چهار وصف عظیم برای غدیر، نشان از شکوه بی کران آن است: «امروز کافران، از دست اندازی به دین شما نومید گردیده اند؛ امروز دین شما را کامل کردم؛ [امروز] نعمتم را بر شما تمام گردانیدم؛ و خرسند شدم که اسلام کیش شما باشد. )مائده ـ 3 ) غدیر بر امامت امام معصومی پافشاری می کند که با هدایت او راه تا فرجام به روشنی ضمانت گرفته است؛ نه هر انسان آسیب پذیری که پیوسته در معرض اشتباه و خطاست. توحید غدیر، خدا را ذات لایزال منزهی می داند که با هیچ یک از مخلوقاتش قابل مقایسه نیست، نه جسم قابل تصوری با دست و پا و دیگر اعضا و عظمتی تنزل یافته بسان مخلوقاتش. باید گفت که راویان بسیاری از اهل سنت و تشیع، حدیث گران قدر غدیر را در کتاب های خود آورده اند. گردآوری اسامی راویان حدیث غدیر که نتیجه زحمات فرزانگانی چون میرحامد حسین و علامه امینی است اثبات می کند که هیچ حدیث نبوی به اندازه حدیث غدیر، روایت کننده ندارد. کتاب های بسیاری نیز درباره بحث های رجالی و تاریخی مربوط به سند حدیث غدیر نوشته شده که از بهترین آن ها می توان به کتاب های عبقات الانوار و الغدیر اشاره کرد. هم چنین تاریخچه مفصلی از اسناد و راویان حدیث غدیر تدوین شده و جنبه های اعجاب انگیز آن در زمینه های اسناد و رجال تبیین گردیده است. غدیر هم واقعه است و هم حادثه؛ اگر واقعه را رخدادی نیک و رویدادی مثبت معنی کنیم، و حادثه را رخدادی سهمگین و ناگوار، غدیر برای پیامبر واقعه ای شیرین است که حاصل سال ها سعی در گلستانی، بوستان رسالت را به دست باغبانی امین و پارسا می سپرد که محبوب خدا و ملائک بود، و برای امت اسلام واقعه ای به یاد ماندنی است که جانشین پیامبرشان را شناختند و امور دنیا و آخرتشان را رهاشده از تدبیر ندیدند... و حادثه است برای آنان که امیدهای باطلشان به یأس تبدیل گشت و حادثه است برای تاریخ که رودرروی چشمانش،حقیقتی مسلم را به قربانگاه انکار بردند. منبع |
||
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 11 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. پنجشنبه؛ 18 اسفند و هفتم ذیالحجّه، سال 10 هجری: محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و مکه و خِیل اسلام آورندگان، همه جمعاند. به نظر همه چیز آنگونه است که باید باشد. پس این غم حُزن چیست که چهرهی حبیب خدا را پوشانده؟ به چه میاندیشد که اینچنین نگران و مضطرب است؟ پیامبر، حال پدری را دارد که از آیندهی فرزندانش نگران است. فرزندان ناخَلَفی که هر چه در تربیت و هدایت ایشان کوشید، آنها جز بر جهالت خویش هیچ نیفزودند. حال، زمان رفتن است. فرزندانِ این پدر حتی اکنون که او در قید حیات است، حُرمتش را پاس نمیدارند و کلامش را پیروی نمیکنند؛ چه رسد به زمانی که پدر از میانشان رفته باشد! حتی اگر پیامبر بارها و بارها و بارها گفته باشد «من و علی پدران این امّتیم»! آری؛ پیامبر خطاب به حاجیان فرمود ... پ ن: این مطلب روزشمار عید غدیر هست انشاالله تا روز اخر برای شما میفرستم. ادامه خواهد داشت. لطفا برای دوستان خودتون هم ارسال کنید تا بتونیم این روز بزرگ رو به همه بشناسونیم همونطوری که پیامبر از ما خواستن و این عهدی هست که برگردن ما و نسل های قبل و بعد ماست. |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۰ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 10 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. جمعه؛ 19 اسفند و هشتم ذیالحجّه، سال 10 هجری: امروز، روز" تَرویه" است. ترویه به معنای ذخیره کردن آب اس و چون در این روز حجاج باید برای توقف در عرفات و گذراندن شب در مشعرالحرام و انجام اعمال خاص منا، به فکر ذخیرهی آب باشند، به آن "یوم الترویه" گفتهاند. آیا میشود در حالی که مردمان به توصیهی فرستادهی خدا و برای دور ماندن از تشنگی به ذخیرهی آب سفارش شدهاند، پس از رسول خاتم، بدون هدایتگری که عطش جانشان را فرو نشاند رها گردند؟ آیا رسول خدا که برای چند ساعت آینده و خطر بی آبیِ آن چاره میاندیشد، چند روز دیگر، چند سال دیگر و چند قرن دیگر را نمیبیند که امّتش بی هدایتگری الهی چگونه هلاک خواهند شد؟ آیا برای آن چارهای نیاندیشیده؟ آیا میشود که چارهای نیاندیشیده باشد؟! البته که اندیشیده. او آب حیات پس از خود را به همگان شناساند؛ اما افسوس که مردمان، آن را چونان «بئر مُعَطّلِه»(یعنی: چاه آب رها شده) رها کردند و جان و روح خویش را از سرچشمهی علم و معرفت و هدایت سیراب ننمودند. |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۱ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 9 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. شنبه؛ 20 اسفند و نهم ذیالحجّه، سال 10 هجری: امروز پیامبر رحمت و حاجیان همراهش، پس از طلوع آفتاب منا را به سوی صحرای عرفات ترک گفتند. آری؛ امروز روز «عرفه» است. روز معرفت. معرفت نسبت به خود. اینکه بیابی مخلوقی هستی سرا پا نیاز؛ نیاز به او که تو را آفرید. معرفت نسبت به خدا. اینکه بیابی خالق و قیّومی داری توانمند، بی نیاز، رازق؛ که هر چه هست همه از لطف و رحمت اوست. معرفت نسبت به مربّی و فرستادهی الهی. که اگر نبود هدایتگر آسمانی و بیدارگری ها و تربیت های دلسوزانه اش، نه به معرفت خود دست مییافتیم؛ و نه به معرفت خالق. آری؛ امروز عرفه است. روز معرفت. و کسی نیست که نداند و به یاد نداشته باشد این کلام رسول خدا را که فرمود: "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه"![23] کسی که بمیرد و امام (مقتدا و هدایتگر) زمان خود را نشناسد به مرگی جاهلانه مرده است. و از همین روست که خداوند رحمان و رحیم خطاب به فرستادهی امین و دلسوزش میفرماید: "یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ"[24] ای پیامبر؛ آنچه از سوی پروردگارت [دربارهی معرفی امامان و هدایتگران پس از خود] نازل شده ابلاغ کن؛ که اگر چنین نکنی رسالت او را انجام نداده ای. آری؛ امروز عرفه است. روز معرفت. معرفت خدا و جانشین خدا. منبع : مشاهده لینکغدير/410-toghadirdays%20#Day12 |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۲ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 7 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. دوشنبه؛ 22 اسفند و یازدهم ذیالحجّه، سال 10 هجری: امروز پیامبر و یارانش در مِنا به «رمیِ جمرات» (پرتاب نمادین سنگ به شیطان) میپردازند. دشمنیِ شیطان با آدمی به زمان خلقت آدم علیه السلام باز میگردد... شیطان به خدا عرض کرد: «پس به من تا روز قیامت مهلت بده » «میخواهم اغوایشان کنم و در زمین [گناهان] را برایشان زینت دهم. میخواهم همه را گمراه کنم.» «به عزت و جلالت سوگند که گناهان را برایشان زینت میدهم؛ تا آنجا که مورد غضب تو واقع شوند.» خداوند از باب حکمتش به ابلیس مهلت داد؛ اما نه تا روز قیامت؛ بلکه تا وقت معلوم. و به فرمودهی پیامبر رحمت، «وقت معلوم» زمانی است که خداوند، مهدی موعود - آخرین هدایتگر از نسل رسول خاتم – را در میان خلق ظاهر گردانَد. آری؛ پروردگار حکیم تا ظهور آخرین وارث پیامبر –منجی آخرالزمان- به شیطان مهلت داده؛و از دیگر سو به آدمیان هشدار داده از شیطان فاصله بگیرند که او دشمنی آشکار است.«رمیِ جمره» نمادی است از همین شیطان ستیزی؛ و یادآور اینکه دشمنیِ شیطان با آدمی تا ظهور آخرین هدایتگر از نسل رسول خاتم باقیست! منبع: مشاهده لینکغدير/410-toghadirdays%20#Day12 |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۴ مهر ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: غدیرخم | ||
|
تنها 6 روز تا روز غدیر خُم، برترین عید الهی باقی است. سهشنبه؛ 23 اسفند و دوازدهم ذیالحجّه، سال 10 هجری: روز سومی است که حاجیان در مِنا وقوف کردهاند و امیدوار به آمرزش پروردگارند. اما پیامبرِ رحمت، دلنگران است. دلنگران اینکه زحمتهای 23 ساله و سختیهایی که به همراه اهل بیت و صحابه راستینش در این مدت به جان خریده، بیثمر بماند. دلنگران اینکه مردم آمادگی ابلاغ مهمترین پیام خداوند را نداشته باشند و اهمیت رسالت عظیمی که بر عهدهاش است را درک نکنند. دلنگران اینکه پس از رفتنش آدمیان هدایتگران آسمانی هر عصر را نشناسند و به آنان مراجعه نکنند و راه سعادت را گم کنند. دلنگران اینکه مردم پس از او با یکدیگر اختلاف کنند و ناامنی و کینه توزیها مانع مراجعه به هدایتگر آسمانی شود. دلنگران اینکه ... پیامبر مهربانی امروز را که آخرین روز توقف در مِنا است، غنیمت شمرده، بار دیگر مردم را جمع میکند و در مسجد «خیف» خطابهای ایراد میفرماید. رسول رحمت به مردم یادآوری میکند که همه با یکدیگر برادرند و بعد از او با یکدیگر اختلاف نکنند و بر یکدیگر شمشیر نکشند. حجت خدا از مردم میخواهد که به کلام پیشوایانی که خدا پس از رسول خاتم ایشان را هدایتگر مردم قرار داده، عمل کنند؛ و این پیام را که عصاره رسالتش بوده، همواره به یاد داشته باشند که: «من دو گوهر گرانقدر در میان شما باقی میگذارم که اگر آن دو را قدر بدانید و به آنها تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و اهل بیتم. و شما را از موردی لطیف با خبر می کنم که این دو از هم جدا نمیشوند تا قیامت. آگاه باشید هر که به آنها تمسک جوید نجات یابد و هر که مخالفت کند هلاک گردد.» [41] پیامبر رحمت اینگونه و برای چندمین بار مسیر سعادت آدمیان تا قیامت را مشخص میکند. رحمت عالمیان بشارت میدهد که پس از او در هر عصر و دورانی هدایتگری زنده از اهل بیت پاک ایشان، در بین مردم زندگی خواهد کرد که مردم با مراجعه و تمسک به او و قرآن میتوانند راه سعادت و خوشبختی را بیایند و بپیمایند. غدیر نزدیک میشود و پیامبر، پیام غدیر را بارها تکرار میکند؛ تا مردم فراموش نکنند که پس از او هدایت و سعادت را از چه کسانی بجویند؛ تا مسیر هدایت و خوشبختی گم نشود. منبع : پایگاه علمی فرهنگی محمد ص |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۷ مهر ۱۳۹۳
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |