به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: بيداري انديشه(درمورد كابالا چه ميدانيد؟؟)
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
حی علی العزا نوشته:

آقا بحث خوئبه کوچش بدید به تاپیک بحث در مورد مسائل دین...


طبق قانون چهارم تاپيك بيداري انديشه :

نقل قول
4.از ارسال كردن موضوعات خارج از بحث خودداري كنيد!

كل ارسال هاي خارج از موضوع حذف شد!
براي ادامه بحث ميتونيد به تاپيك مسائل ديني تشريف بريد و خودم هم استقبال ميكنم از اين بحث

اين بثو اينجا انجام نيديد




۶ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(درمورد كابالا چه ميدانيد؟؟)
نام کاربری: Mrxavi
پیام: ۲۷۶
عضویت از: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
از: اصفهان
طرفدار:
- ژاوي هرناندز
- سپاهان
- اسپانيا
- پاپي
- خوزه مورينو
- هیچکدوم
گروه:
- كاربران بلاک شده
سلام در مورد شواليه هاي هاسپيتالر كي ميدونه؟؟؟؟؟؟؟ ببحثيم



>>>>ناظر محترم دادا كميل كاملا در مورد كابالا است اين بحث<<<<




خداجون فراموشم نکن
۸ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(درمورد كابالا چه ميدانيد؟؟)
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
شهاب نوشته:

سلام در مورد شواليه هاي هاسپيتالر كي ميدونه؟؟؟؟؟؟؟ ببحثيم



>>>>ناظر محترم دادا كميل كاملا در مورد كابالا است اين بحث<<<<


خيلي خوشحال ميشيم توضيحاتي رو ارائه كنيد





۸ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(درمورد كابالا چه ميدانيد؟؟)
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
دوستان مطالب اخرين خود رو قرار بدين فردا شب موضع تاپيك تغيير خواهد كرد




۸ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(درمورد كابالا چه ميدانيد؟؟)
نام کاربری: MM-Masoud
پیام: ۸,۲۷۵
عضویت از: ۲۸ دی ۱۳۸۹
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
شهاب نوشته:

سلام در مورد شواليه هاي هاسپيتالر كي ميدونه؟؟؟؟؟؟؟ ببحثيم



>>>>ناظر محترم دادا كميل كاملا در مورد كابالا است اين بحث<<<<

منظورتون همون شوالیه های معبد سلیمان هستن؟!




هیچ‌وقت به سرباز نمی‌گن «جمعه‌ها تعطیله نجنگ»
۸ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(كنترل ذهن-mind control )
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
از امروز بحث كنترل ذهن رو آغاز ميكنيم





۱۰ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(كنترل ذهن-mind control )
نام کاربری: The.Gladiator
پیام: ۱,۸۲۸
عضویت از: ۶ تیر ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
تعداد زیادی از آزمایشهای مقدماتی درباره مهندسی ژنتیک و اصلاح رفتار توسط دکتر جوزف مِنگِل در آشویتس {3} انجام شد، جایی که او آثار پیوند دادن ارتباط روحی روانی، رنگی شدن چشم و "دوقلو شدن" را روی قربانیانش بررسی میکرد. در کنار آزمایشهای جراحی موذیانه انجام شده در اردوگاه آشویتس، بعضی از بچه ها در معرض مقادیر بزرگ شوک الکتریکی قرار میگرفتند. خیلی از آنها زیر این اعمال وحشیانه زنده نمی ماندند.



Monarch Project By Anti-Fbi Web Translate Unit



أعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ



و (به ياد آور) هنگامي را كه شيطان اعمال آنها (مشركان) را در نظرشان جلوه داد، و گفت هيچكس از مردم بر شما پيروز نمي‏گردد و من همسايه (و پناه دهنده) شمايم، اما هنگامي كه دو گروه (جنگجويان و حمايت فرشتگان از مومنان) را ديد به عقب بازگشت و گفت من از شما (دوستان و پيروانم) بيزارم! من چيزي را مي‏بينم كه شما نمي‏بينيد، من از خدا مي‏ترسم و خداوند شديد العقاب است!

سوره انفال- آیه 48



اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

پروژه MONARCH: کنترل ذهن


در میان فریب مغزی ماهرانه جماعت ساده لوح، از طریق بسیاری از رسانه های تاثیرگذار، یکی از شیطانی ترین بیرحمی ها روی قسمتی از نوع بشر انجام میشود؛ شکلی از کنترل ذهن پیشرفته که تقریبا در 50 سال در هر منظر از جامعه نفوذ کرده است.

این شرح توسط اسناد دولتمردان تنزل رتبه داده شده، افرادی که قبلا مرتبط با اداره های اطلاعاتی ایالات متحده بودند، نوشته های تاریخی، محققین مطلع از کنترل ذهن، انتشاراتی از پزشکان بهداشت روان، و مصاحبه های گرفته شده از بازماندگان ناآگاه تحت تاثیر یک اختلال شدید روحی روانی ناشی از برنامه کنترل ذهن مشهور به MONARCH ثابت می شود.

تاریخچه ای مختصر از کنترل:

مکاتب سری مصر، یونان، هند و بابل باستان به شکل گیری اساس و بنیاد مکاتب رمزی و سری یعنی "دانش مخفی" کمک کردند. یکی از اولین نوشته هایی که مرجع مکاتب سری است کتاب مردگان مصری است، مجموعه ای از مناسکی که به طور صریح روشهای شکنجه و ارعاب (به منظور ایجاد آسیب شدید روحی)، استفاده از داروها و طلسمها (هیپنوتیزم) را شرح میدهد، که در نهایت منجر به بردگی شخص می شود (منبع 1). در همه اعصار، اینها اجزای اصلی یک بخش از مکتب سری معروف به شیطان پرستی بوده است. در قرن 13، کلیسای کاتولیک روم بوسیله بازجویی وحشیانه و مفتضح و ننگین، قلمروش را در سرتاسر اروپا افزایش داد و استحکام بخشید.

در سال 1776، یک ژزوئیت{1}اهل باواریا به نام توسط خانواده راتچیلد ماموریت یافت که پایگاه قدرت مذاهب سری را در آنچه که عموما معروف به ایلومیناتی است متمرکز کند. این ادغامی بود بین نسلهای قدرتمند سری، انجمن های مخفی طبقه ممتاز و فراماسونهای داراي‌ نفوذ و قدرت‌، با میل به ایجاد چارچوبی برای یک "نظم نوین جهانی". هدف ظاهری این مدینه فاضله موجب‌ شدن‌ خوشحالی جهانی برای نوع بشر بود. بهرحال قصد اساسی آنها افزایش تدریجی کنترل روی توده های مردم بود، بدين‌ معني‌ كه آنها اربابان جهان شوند.


اتحاد انگلیسی

تا قرن نوزدهم، بریتانیا و آلمان به عنوان ناحیه جغرافیایی تحت کنترل ایلومیناتی شناخته می شدند. باید کمی شگفت آور باشد دانستن اینکه اولین عملیات پژوهشی در علوم رفتاری در سال 1882 در انگلیس برپا شد، زمانی که بسیاری از تکنیک های پزشکی و روانپزشکی اولیه در امر کنترل ذهن در موسسه Wilhelm Institute در آلمان پیشگام بود. انستیتو روابط انسانی Tavistock در سال 1921 در لندن به منظور مطالعه " نقطه فروپاشی {2}" انسانها تاسیس شد. Kurt Lewin، روانشناس آلمانی، در سال 1932 رئیس انستیتو Tavistock شد، همزمان با آن آلمان نازی درحال افزایش تحقیقاتش در روانشناسی اعصاب، فرا روانشناسی (مربوط به رویدادهای فوق طبیعی روانشناسی) و مکاتب رمزی و سری مخفی چندین نسلی بود. جالب توجه اینکه تبادل فزاینده ایده های علمی بین انگلیس و آلمان در حال رخ دادن بود، بخصوص در زمینه علوم اصلاح نژاد انسان: حرکتی که باعث "بهتر شدن" نژاد بشر از طریق کنترل عوامل موروثی در تولید مثل می شد. تا حدودی از طریق موسسه جادوگری

Order of the Golden Dawn (انجمن سری که از چندین مامور عالی رتبه حزب نازی و طبقه اشراف بریتانیا تشکیل شده بود) اتحاد بسیار شریرانه و مبهمی بین دو کشور منعقد شد. هاینریش هیملر فرمانده نیروهای اس اس آلمان نازی، مسئول یک پروژه علمی موسوم به Lebensborn شد که دو نفر را برای تولید مثل و تولد نوزادی با بهترین خصوصیات، بهگزین میکرد و بچه ها را به فرزند خواندگی قبول میکرد، در میان آنها تعداد زیادی دوقلوهای بشكل ‌عجيب ‌و غیرمعمول وجود داشت(منبع2). هدف برنامه ایجاد نژاد برتر (آریایی) بود که آنها مطلقا به نهضت رایش سوم (نظم نوین جهانی) وفادار خواهند بود.


تعداد زیادی از آزمایشهای مقدماتی درباره مهندسی ژنتیک و اصلاح رفتار توسط دکتر جوزف مِنگِل در آشویتس {3} انجام شد، جایی که او آثار پیوند دادن ارتباط روحی روانی، رنگی شدن چشم و "دوقلو شدن" را روی قربانیانش بررسی میکرد. در کنار آزمایشهای جراحی موذیانه انجام شده در اردوگاه آشویتس، بعضی از بچه ها در معرض مقادیر بزرگ شوک الکتریکی قرار میگرفتند. خیلی از آنها زیر این اعمال وحشیانه زنده نمی ماندند.

به طور هم زمان، "شستشوی مغزی" روی زندانیان در داکائو{4} انجام می گرفت، کسانی که تحت هیپنوتیزم و نوعی داروی توهم زا به نام مسکالین (mescaline) قرار داشتند. در طول جنگ، پژوهش رفتاری مشابهی توسط دکتر George Estabrooks در دانشگاه Colgate (دانشگاه Colgate در سال ۱۸۱۹ توسط جامعه‌ی مسیحیان فرقه‌ی Baptist در ایالت نیویورک تأسیس شد) انجام شد. ارتباط او با ارتش، CIA، FBI و سازمانهای دیگر در خفا باقی ماند. بهرحال Estabrooks گهگاه سهوا در مورد ایجاد افراد برنامه ریزی شده با هیپنوتیزم و شخصیتهای ازهم شکافته شده توسط القای هیپنوتیزمی گفتگو می کرد.

بعد از جنگ جهانی دوم، وزارت دفاع آمریکا بسیاری از عالی رتبه های آلمان نازی و جاسوسان و دانشمندان فاشیست ایتالیایی را از راه آمریکای جنوبی و واتیکان به طور محرمانه وارد آمریکا کرد. اسم رمز این عملیات پروژه PAPERCLIP بود (منبع4). یکی از برجسته ترین این افراد ژنرال آلمانی به نام Reinhard Gehlen بود، رئیس سازمان اطلاعات هيتلر عليه روسيه. Gehlen به محض رسیدن به واشنگتن در سال 1945، بسیار زیاد با Harry S. Truman ( سی و سومین رئیس جمهور ایالات متحده)، William “Wild Bill” Donovan یا همان ژنرال ویلیام سالیوان(مؤسس و رئیس اداره خدمات استراتژیک آمریکا OSS در طول جنگ جهانی دوم) و Allen Dulles (کسی که بعدا رئیس CIA شد) ملاقات کرد. هدف از جلسات طوفان مغزی آنها دوباره سازمان دادن اسمی عملیات اطلاعاتی آمریکا و تبدیل آن به یک سازمان محرمانه بسیار کارآمد بود. اوج تلاشهایشان در سال 1946 منجر به ایجاد انجمن اطلاعات مرکزی شد که در سال 1947 به آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) تغیر نام داد.
Reinhard Gehlenهمچنین تاثیر زیادی در کمک برای ایجاد شوراي عالي امنيت ملي داشت، که از آن قانون امنیت ملی 1947 بدست آمد. این بخش خاص تدوين‌ و تصويب‌ قانون‌ به منظور حمایت کردن از فعالیتهای غیر قانونی تعدادی از دولتمردان فاسد انجام شد، که این فعالیتها شامل برنامه های پنهانی کنترل ذهن بود.



سیر تکاملی پروژه MK ULTRA

با تاسیس مقتدرانه CIA و شوراي عالي امنيت ملي، اولین سری برنامه های محرمانه شسشتوی مغزی توسط نیروی دریایی در پاییز 1947 آغاز شد. پروژه CHATTER در پاسخ به "موفقیت" شوروی در استفاده از "داروهای حقیقت گویی {5}" ایجاد شد. چنانچه برنامه فاش می شد، این توضیح بهرحال یک داستان ساده پنهان کننده بود. این پژوهش بر شناسایی و آزمایش چنین داروهایی برای استفاده در بازپرسی ها و استخدام عوامل، متمرکز بود (منبع5). پروژه در سال 1953 رسما پایان یافت.

با ظهور پروژه BLUEBIRD، که توسط Allen Dulles (رئیس CIA) در سال 1950 تصویب شد، CIA مصمم بود تلاشهایش را در زمینه اصلاح رفتار توسعه دهد. اهداف این پروژه اینها بود:

1- یافتن وسیله ای برای آماده‌ ساختن‌ کارکنان جهت جلوگیری از استخراج غیرمجاز اطلاعات از آنها بوسیله وسايل شناخته شده

2- بررسی امکان کنترل یک فرد با استفاده از تکنیکهای خاص بازجویی

3- بررسی افزایش و تقویت حافظه
ساختن وسایل دفاعی به منظور جلوگیری از کنترل شدن کارکنان سازمان توسط دشمن.

در آگوست 1951 پروژه BLUEBIRD به پروژه ARTICHOKE تغییر نام داد، که استفاده از تکنیکهای بازپرسی، شامل هیپنوتیزم و داروها را بررسی میکرد. برنامه در سال 1956 متوقف شد.
سه سال قبل از توقف پروژه "آرتیکک" ، پروژه "إم.کی.آلترا" در امتداد خطوط
Richard Helmsپیشنهاد شده توسط (DDCI(نایب رئیس سازمان اطلاعات مرکزی ) با منطق سازماندهی یک "مکانیسم ویژه سرمایه گذاری با حساسیت فوق العاده"، در 13 آپریل 1953 به وجود آمد (منبع6).

ریشه "MK" شاید به "Mind Kontrolle" برگردد. ترجمه واضح واژه آلمانی "Kontrolle" به انگلیسی "Control" است (منبع7). گروهی از پزشکان آلمانی نازی، سرمایه بسیار با ارزشی برای ایجاد MK ULTRA بودند. ارتباط بین آزمایشهای اردوگاههای کار اجباری و پروژه های بیشمار زیرمجموعه MK ULTRA به وضوح مشهود است. راههای گوناگونی که برای کنترل رفتار انسان استفاده میشد شامل پرتوافشانی، شوک الکتریکی، روان‌ شناسي‌، روانپزشكي‌، جامعه شناسی، انسان‌ شناسي‌، دست خط‌ شناسي‌، اجسام آزار دهنده و ابزار نیمه نظامی بود و ماده "LSD" (lysergic acid diethylamide) گسترده ترین ماده توزیع شده بود. یک روش خاص، که با MKDELTA نشان داده شد، برای حکومت کردن بر ممالك‌ بيگانه‌ با استفاده از MKULTRA اجرا شد. مفاد MKULTRA یا MKDELTA برای آزار، بی اعتبار یا ناتوان ساختن اهداف به کار میرفتند(منبع8).

از 149 پروژه شناخته شده جزئی زیر چتر MKULTRA، به نظر میرسد پروژه MONARCH که رسما توسط ارتش ایالات متحده در اوایل سال 1960 آغاز شد (هرچند که به طور غیر رسمی خیلی زودتر آغاز شده بود)، برجسته ترین باشد و هنوز جزو اطلاعات خیلی محرمانه برای امنیت ملی تلقی می شود(منبع9).

MONARCH ممکن است از پروژه کوچک MKSEARCH به اوج رسیده باشد، همچون عملیات SPELLBINDER (سخنران فریبنده و مجذوب کننده)، که برای ایجاد تروریستهای "خواب رونده" برپا شد ( مثل کاندیداهای منچوری{6} )، کسانی که در حالت از خود بیخود پس از هیپنوتیزم می توانند با دریافت یک واژه یا عبارت کلیدی فعال شوند. عملیات OFTEN، مطالعه ای بود که برای تحت کنترل درآوردن توان نیروهای رازآلود تلاش میکرد، و احتمالا یکی از چندین دستور سرپوش گذاری جهت مخفی کردن واقعیت پر از توطئه پروژه MONARCH بود.




توضیحاتی در مورد عملیات OFTEN:


عملیات OFTEN (Operation OFTEN): شیطان پرستی در CIA
این عملیات بر اساس تحقیقات اولیه دکتر کامرون درباره ماوراء الط‌بيعه‌ بود. عملیات "آفِن" همچنین توسط دکتر سیدنی گُتلیه (رئیس بخش خدمات فنی سیا) به منظور "بررسی دنیای جادوی سیاه" و تحت کنترل درآوردن نیروهای تاریکی و به چالش کشیدن تصور اینکه یافته های درونی ذهن غیر قابل دسترس هستند" راه اندازی شد{7}. پروژه به خلق نوعی بشر روانی متمدن منجر میشد.


تعریف و تشریح پروژه MONARCH

اسم مونارش لزوما در محدوده طبقه اشراف سلطنتی محدود نمی شود، بلکه به نوعی پروانه به نام مونارش (پروانه شهریار) اشاره دارد. وقتی شخصی از طریق القای شوک الکتریکی متحمل آسیب روحی شود، احساس میکند که سرش سبک شده است و وجود ندارد، مثل اینکه شخص همانند یک پروانه، شناور یا در حال بال و پر زدن است. همچنین در مورد این حشره زیبا حقایق سمبلیک دیگری در مورد انتقال از یک شرایط به شرایط دیگر یا همان دگردیسی وجود دارد: از کرم و پیله (غیر فعال) تا پروانه (خلقت جدید) و در نهایت به نقطه اولیه خود باز میگردد. مانند این که از یک شکل به یک شکل منحصر به فرد دیگر هجرت کند.



نمادهای رازآلود شاید فهم کاملتری نسبت به معنای واقعی واژه ها ارائه دهند، روح لغتی است برای هردوی "روح" و "پروانه" و ریشه در باوری دارد که ارواح انسانها وقتی به جستجو برای حلول در جسم تازه ای می پردازند (تناسخ)، تبدیل به پروانه می شوند (منبع10).
برخی از گروههای باستانی شبه عرفانی، پروانه را به عنوان نماد گوشت فاسد (یا انسان هرزه) می دانستند. "فرشته مرگ" ( لقب Josef Mengele، نیز فرشته مرگ بود) در آثار هنری عرفانی در شمایل یک پروانه مهیب و قدرتمند به تصویر کشیده می شد (منبع11). عروسک خیمه شب بازی عروسکی است که به ریسمان هایی بسته میشود و توسط عروسک گردان کنترل می شود، بنابراین برنامه ریزی MONARCH به "سندروم عروسک خيمه‌ شب‌ بازی{8} " نیز اشاره دارد. "شایسته سازی امپراطوری{9}" اصطلاح دیگری است که استفاده می شود، در صورتیکه برخی از متخصصین سلامت ذهن، آن را به عنوان "مجموعه متوالی پاسخهای محرک مشروط{10}" میشناسند. شاید بهترین تعریف برای پروژه MONARCH به این صورت باشد: تجزیه ساختار ذهن و یکپارچه کردن آن به صورت سری و رمزی، به منظور قسمت بندی کردن ذهن به شخصیتهای چندگانه درون یک کالبد منظم. در طول این فرآیند، یک مراسم شیطانی و معمولا به همراه عرفان کابالایی، به منظور افزودن یک یا گروهی از ارواح پلید خاص به قربانیان، اجرا می شود. البته بدبین ترین و شکاک ترین افراد این را به عنوان یک آسیب شدید روحی در قربانی در نظر میگیرند، و هر باور غیر عقلانی که تسخیر توسط ارواح شیطانی واقعا اتفاق می افتد را رد می کنند.



دگرگون کردن ها و راه انداختن ها:

روش دیگر بررسی این قربانی سازی پیچیده جسم و روح، این است که به آن به عنوان یک برنامه کامپیوتری پیچیده نگاه کنیم: یک فایل (مورد دگرگونی) از طریق آسیب روحی، تکرار و تقویت ایجاد می شود. به منظور فعال سازی (راه انداختن) فایل، یک کد دسترسی مخصوص مورد نیاز است. قربانی توسط برنامه ریز "برده" نامیده می شود، برنامه ریز کسی است که به عنوان "ارباب" یا "خدا" درک می شود. حدود 75 درصد قربانیان زن هستند، چون که آنها تحمل درد بیشتری دارند و ساده تر از مردان آماده گسسته شدن می شوند. سوژه ها به طور عمده برای پوشاندن عملیات، فحشا و فیلمها و تصاویر مستهجن استفاده می شوند؛ مشارکت در صنعت سرگرمی نیز قابل توجه است. یک افسر بازنشسته ارتش مرتبط با DIA (سازمان اطلاعات دفاعي آمريكا)، گفت: در یک "تصویر بزرگ" این افراد (قربانیان MONARCH) در تمام اقشار جامعه هستند، از ولگرد خیابانی گرفته تا کارمند دفتری.
یکی از اصلی ترین ساختارهای داخلی درون یک سیستم، شبیه یک مارپیچ دوگانه است که شامل چندین مرحله است (مانند ساختار مارپیچ DNA). هر سیستم یک برنامه ریز داخلی دارد که بر "دربانها" (یعنی کسانی که مجوز ورود به اتاق (بًعد) های مختلف را صادر میکنند؛ شاید ارواح پلید!) نظارت می کند. اندک تصاویر داخلی که معمولا توسط قربانیان مشاهده شده عبارتند از درختان، "درخت زندگی" کابالایی، با مجموعه ریشه های متصل، بینهایت حلقه، حروف و نمادهای باستانی، تارهای عنکبوت، آینه ها و شیشه های شکسته، ماسکها، قصرها، پلکان و دخمه های مارپیچ، جنها/هیولاها/موجودات فضایی، سواحل دریا، پروانه ها، مارها، روبانها، رنگین کمان، گلها، ساعتهای شنی، ساعتها، رباتها، چارتهای سازمانی و یا نمودارهای طرح کلی مدارهای الکتریکی کامپیوتر.


نسبها و به دنیا آوردن دوقلو ها:

اکثریت قربانیان از خانواده هایی هستند که چندین نسلشان شیطان پرست بوده و ظاهرا "به منظور کامل کردن تقدیرشان به عنوان افراد منتخب یا نسلهای منتخب" برنامه ریزی شده اند (جمله ای بود از Mengele در آشویتس). برخی از آنها از خانواده های با نژاد مشابه هستند. سایرین مورد استفاده در این کابوس عصبی که به عنوان "افراد قابل مصرف" پنداشته میشوند (غیر هم نژادها)، معمولا از یتیم خانه ها، پرورشگاهها، یا خانواده های زناکار با محارم که تاریخچه طولانی در انجام این گونه اعمال جنسی دارند، آورده می شوند. آنجا همچنین اعضای خانواده های وابسته به دولت و سازمانهای اطلاعاتی نظامی نیز دیده می شوند.

بسیاری از کسانی که مورد سواستفاده قرار گرفته اند از خانواده هایی با مذهب کاتولیک، فرقه مذهبی مورمن، یا مسیحیان کاریزماتیک هستند که مسیحیان کاریزماتیک "جلودار" این اعمال پست هستند (از اعضای گروههای مذهبی دیگر نیز وجود دارند).

قربانیان عموما به یک ساختار سلسله مراتبی سفت و سخت مذهبی (متعصب، به شدت قانون گرا) آسانتر واکنش نشان می دهند، زیرا با برنامه ریزی بنیادیشان متشابه است.

معرف ویژگی های جسمی قربانیان و بازماندگان، اغلب شامل جای زخمها و یا برآمدگی های خال مانند متعدد تحریک الکتریکی روی پوستشان است. تعداد کمی هم ممکن است چندین بخش از بدنشان با چاقو، آهن یا سوزن داغ قطع یا ناقص شده باشد، پروانه و دیگر خالکوبیهای رمزی نیز مرسوم هستند. معمولا کسانی که دارای نسب هستند کمتر احتمال دارد مورد نشان گذاری های بعدی قرار گیرند، در نتیجه پوستشان پاک و بدون جای زخم باقی می ماند.
هدف نهایی دستکاری پیچیده این افراد شاید غیر واقعی به نظر رسد، که به فهم تفسیری ما از حوزه های جسمانی و روحانی بستگی دارد. عمیق ترین و تاریک ترین دگرگونی ها درون افراد متعلق به نسبها حاکی از آن است که تا وقتی دجال (آنتی کرایست) ظهور میکند، ناگفته بماند. این دگرگونیهای "نظم نوین جهانی" ظاهرا شامل دستورالعملهاییست برای تربیت کردن و یا راه انداختن هجوم بزرگی از مردم (احتمالا افرادی که از روشهای غیرجنسی متولد شده اند یا افراد فاقد احساسات)، بدین وسیله برنامه های کنترلی اجتماع را در هزاره جدید نیرو می بخشند. دوقلو زائیهای غیر بیولوژیکی هنوز جنبه عجیب و غریب مشاهده شده در برنامه ریزی مونارش است. برای نمونه دو نوزاد غیر مرتبط می توانند در یک مناسک جادویی "پيوند دادن روح" متولد شوند و بنابراین آنها ممکن است "تا ابد جفتی جدایی ناپذیر" باشند. آنها ذاتا دو نیمه از اطلاعات برنامه ریزی شده که آنها را وابسته به یکدیگر می کند را قسمت می کنند. پدیده های فوق ESP (extra sensory perceptionطبیعی از قبیل برون فکنی، تله پاتی، ادراک خارج از احساس عادی) و غیره بین کسانی که دستخوش چنین فرآیندی شدند، قطعی تر به نظر می رسد.
منبع



مطلب جالبی داره
درباره ی دجال توضیح میده و بعد به کنترل ذهن میرسه!






۱۰ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(كنترل ذهن-mind control )
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
خيلي ممنون كه تو اين شش روزي كه نبودم اينجا رو شلوغ كردين

خب بحث كنترل افكار و ذهن يه بحث بسيار بزرگيه
امروز ميخوام يه شيوه ديگه واسه اين بحث اجرا كنم اونم اينه كه ديگه مطلب هاي طولاني و سنگين قرار ندم!
مصداقي با هم بحث كنيم اندازه دانسته هامون و افكارمون نسبت به موضوع كنترل ذهن

خودم بر اين باورم كه ذهن رو خيلي ساده ميشه به سمت چيزي كه ادم ميخواد سوق داد!

مصداق بارزش براي هممون پيش اومده كه يه موضوعي پيش اومده كه سعي كرديم با انكار كردن و دروغ يا صحنه سازي و فضا سازي ذهن طرف مقابلمون رو به سمتي سوق بديم كه خودمون رو از اون مهلكه يا موقعيت خارج كنيم!
اين ساده ترين شكل كنترل ذهن هستش
ذهن ما بر اساس داده ها تصميم ميگره و يه سري متغير هاي ديگه
با دستكاري و هدايت اين متغير ها ميشه ذهن رو تسخير كرد

كنترل ذهن در ابعاد بزرگ تر هم ممكنه صورت بگيره

يكي از ابزار بزرگ براي كنترل ذهن رو تو اين تاپيك روش بحث كرديم كه همون رسانه بود!
به نظرم شديد ترين كنترل ذهن توسط رسانه و به خصوص رسانه تصويري مثل تي وي و نت صورت ميگيره!

كه مدام ميخوان تفكراتشونو به ما القا كنن(درست يا غلط!)

خب دوست دارم نظراتتون رو درباره اين حرفا بدونم




۱۸ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(كنترل ذهن-mind control )
نام کاربری: Mahi_kocholoo
پیام: ۳,۰۶۶
عضویت از: ۸ اسفند ۱۳۸۷
از: تهران
طرفدار:
- xavi...... ژاوی
- یوهان کرایوف
- استقلال
- اسپانیا
- پپ
گروه:
- کاربران عضو
کاملا با حرفات موافقم همکار جان
راستش من تا قبل اینکه تحقیق کنم درباره این چیزا و تواناییاشون و کلا تمکزی که رو ما دارن اصلا باور نداشتم فک میکردم اینا همه حرفه!
ولی دیدم شنیدم عقاید مردمو دوستامو و حتی خودمو دیدم واقعا اینا مغذمونو شستشو دادن خیلی حرفه ای انقدر که اصلا خودمون حس نکردیم واسه همینه که انکار میکنیم
این کنترل ذهن کاریه که اونا همونطور که کمیل گفت دارن با ابزار های مختلفی که موثرترینش رسانه است انجام میدن تا چی کار کنن؟؟ معلومه دیگه مردمو زیر سلطه بگیرن.
ما برده ایم ذهنامون دیگه مال خودمون نیست باید از این بی آگاهی بیایم بیرون سخته ولی غیر ممکن نیست ریسکش بالاس ولی حداقلش اینه که دیگه کسی مارو زیر سلطه نداره البته شاید هم نابودمون کردن چون اونا کسایی رو میخوان که به این چیزا فک نکنن هر چی اونا گفتن قبول کنن هر چی بهشون خوروندن چیزی نگن !
میدونید اونا مردمی نمیخوان که باهوش باشن دنبال دلیل باشن اونا فقط صرفا یه سری آدم میخوان که خواسته هاشونو عملی کنه !
کنترل ذهن راحت ترین بی سر و صدا ترین و عملی ترین کاریه که میتونن بکنن!
به همین سادگی !
حالا یه سری مطلب هست درباره اینکه اصلا چطوری میشه ذهنو کنترل کرد حتما بذاریم حتما بخونید واقعا راس میگه




سکوت همیشه به معنای رضایت نیست. گاهی یعنی خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند، توضیح دهم.
۱۸ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بيداري انديشه(كنترل ذهن-mind control )
نام کاربری: Kiavash13
نام تیم: آرسنال
پیام: ۹,۹۶۵
عضویت از: ۹ آذر ۱۳۸۸
از: Kermanshah
طرفدار:
- Andres Iniesta
- Rivaldo
- Esteghlal
- Netherlands
- Mojtaba jabbari
- Frank De Boer
- Majid Namjoomotlagh
گروه:
- کاربران عضو
- لیگ فانتزی
افتخارات
منم باید توضیحاتی ارائه بدم :
اولا این که من واقعا به این موضوعات اعتقاد نداشتم.ولی یه سری چیزا رو دیدم که کاملا واسم این حقیقت روشن شد که خیلی راحت میشه ذهن افراد رو کنترل کرد.
مثال میزنم که روشن شید.
1-:نزدیک ترین اتفاقی که افتاده.
وقایع سوریه.
یورو نیوز و الجزیره و بی بی سی یجور وقایع سوریه رو میگن آدم یجور فکر میکنه،شبکه های ایران یجور دیگه میگن ادم یجور دیگه فکر میکنه.
کسی ماهواره نداشته باشه اون یجور دیگه رو باور میکنه.
کسی داشته باشه و شبکه های ایران رو نیگا نکنه یجور رو نیگا میکنه.
منم که جفتشو نیگا میکنم کلا گیج شدم.از این ور منافقا رو میبینم که مردمو میکشن،از اون ور نظامی ها رو میبینم که از بالا پشت بوم تیر اندازی میکنن.
حالا کاری ندارم به این چیزا.به هر حال این یه چیز طبیعیه که هر دو طرف میخوان چیزی رو که خودشون میخوان به باور مردم برسونن(حالا کار ندارم به درست یا غلط بودنش) و رسانه بهترین گزینه برای این کاره.و میبینیم که این دو دستگی بین عموم مردم در مورد وقایع سوریه(یا کلا بگم سیاسی) کاملا مشهوده.و هیچ طرفیم حاظر نست از حرفش رو برگردونه.چون باورش شکل گرفته.
مثلا طرف میگه:تو چرت نگو از بی بی سی هم بیشتر میدونی؟
این کنترل ذهن به صورت کاملا ناخواستس.
2-یه مثال دیگه میزنم:
من میخوام یه اعترافی رو بکنم.یه زمان فارسی وان زیاد نیگا میکردم چون فیلماشو بعضا دوست داشتم.حالا کار ندارم.یوهو که به خودم اومدم دیدم اصلا هیچ چیز واسم مهم نیست.اصلا هیچ تعهدی در خودم نمیبینم.البته بگم اون موقع نامزد نکرده بودما،ولی تفکرم به هر حال تغییر کرده بود.همیشه میگفتم یه شوهر خوب برای زنم میشم،بعدش کاملا اصلا 180 درجه افکارم عوض شده بود.یوهو انگاری از خواب بیدار شده بودم.دوباره خودمو ساختم.فارسی وان واقعا بدجوری الان داره ذهن بچه ها رو عوض میکنه.طوری که بچه های 10-12 ساله جوری از آزادی حرف میزنن،انگار گشت 20 هزار بار با دوست دخترش گرفتتش(ببخشید رک گفتما)و وختی دقیق میشی تو زندگیشون میبینی که 24 ساعت یا دارن فارسی وان نیگا میکنن یا زمزمه یا پی ام سی یا ماریچی یا عشق ممنوع.
3-یه مثال دیگه از خودم میزنم:
من اسفند پارسال با یکی آشنا شدم.رفتیم صحبت کردیم.بعد گفت من میخوام خیلی پولدار ترت کنم،این پولی که تو داری اصلا پول نیست و این حرفا
گفتم چجوری؟
گفت به این وسیله که تو باید 15 تومن بدی و 2 نفر پیدا کنی و از این حرفا.
جوری رو مخ من راه رفتن و جوری ذهن منو تحت تاثیر قرار دادن که من اون موقع پول نقد نداشتم میخواستم برم پول قرض کنم تا 15 تومنو بدم.خدا رو شکر این اتفاق قبل آبان ماه اون سال نیفتاده بود و من نامزدم رو داشتم که تونست سر عقل بیارتم.
بعد ها خود طرف که پولشو خوردن بهم گفت که:"بهم میگفتن تو فقط طرفو تا اینجا بکشون بقیش با ما

خب امیدوارم که بهره کافی از سخنانم برده باشین
در موارد قبلی فقط شنونده بودم ولی این دفعه گفتم یه سخنی هم از خودم در وکنم
بدرود

ویرایش:چقدر غلط املایی داشتم






The King in the north

نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۱۸ آذر ۱۳۹۰
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۴ پاسخ
۵۴۶,۷۵۰ بازدید
۲ روز قبل
یا لثارات الحسن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۱ پاسخ
۱۱,۶۱۸,۹۱۸ بازدید
۲ روز قبل
یا لثارات الحسن
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۸ پاسخ
۸,۳۵۵,۸۲۷ بازدید
۲ روز قبل
یا لثارات الحسن
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۵,۲۵۶ بازدید
۲۴ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۲,۹۵۸ بازدید
۲۴ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۶,۲۳۶ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۵,۲۳۷ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۷۰۵ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۴۱ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۷,۰۱۰ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۶۶ کاربر آنلاین است. (۱۰۵ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۶۶

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!