پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: دکتر جکیل و مستر هاید] | |||
---|---|---|---|
نویسنده: VeriaLEO شنبه، ۱۵ دی ۱۳۹۷ (۱۷:۵۴) | |||
" نیمهشبی سرد به سمت خانه میرفتم. ساعت حدود سه بود و چراغهای خیابان نور میتاباند، اما تا چشم کار میکرد اثری از موجود زنده به چشم نمیخورد. ناگهان دو نفر را در دو سمت خیابان دیدم؛ یکی مردی کوتاهقد و دیگری دختری کوچک که حدود هشت سال داشت. مرد با قدمهای تند پیش میرفت و دختر در جهت مخالف او میدوید. به ناگاه اتفاق عجیبی افتاد؛ دختر که میدوید به مرد اصابت کرد و نقش زمین شد، مرد هم بیتوجه پایاش را روی بدن دخترک گذاشت و از روی او عبور کرد! دختر با تمام قوا فریاد میکشید و گریه میکرد، اما مرد بیتفاوت مسیرش را ادامه داد؛ تو گویی نه انسان، بلکه ماشینی بیاحساس بود. فریادزنان مرد را تعقیب کردم، او را گیر انداختم و پیش دختربچه برگرداندم. جمعیت زیادی دور دخترک جمع شده بودند؛ از خانوادهاش تا همسایهها. دختر هنوز گریه میکرد و کسی را دنبال دکتر فرستاده بودند. مرد بالای سر دختر ایستاد؛ در چهرهاش هیچ احساسی به چشم نمیخورد، اما نگاهش که از روی من گذشت، خون در رگهایام یخ بست! به ناگاه نفرتی بیوصف تمام وجودم را پر کرد..." از کتاب دکتر جکیل و آقای هاید |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول