به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

پاسخ به: بيداري انديشه....!
نویسنده: Amir
دوشنبه، ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ (۴:۲۵)
فمينيسم (Feminism) واژه‌اي فرانسوي (Feminisme) است كه از ريشه لاتين (Femina) به معناي زن (Woman) اخذ شده و در زبان فارسي تعاريفي چون «طرفداري از حقوق زن»، «زن باوري»، «جنبش آزادي» و غيره براي اين واژه ارائه شده است.
مي‌توان گفت فمينيسم آموزه شعارگونه‌اي است كه وجه اصلي تمام تفاسير و گونه‌هاي آن بر اين باور استوار است كه زنان به دليل جنسيتشان گرفتار تبعيض هستند و لذا لازم است عليه اين تبعيض اقدام شود. فمينيسم درصدد انتقال و تحريك حسي «نوع‌گرايي» با شعار به دست آوردن حقوق اجتماعي، سياسي و اقتصادي برابر يا برتر از مردان است.

فمينيسم نيز همچون ديگر مكاتب و تشكل‌ها، در يك تقسيم بندي اوليه به دو بعد نظري و عملي قابل تفكيك است. اگرچه طرفداران فمينيسم مايلند آن را يك مكتب معرفي كنند، اما بايد اذعان داشت كه فمينيسم به رغم موضعگيري‌هاي نظري در پاره‌اي از امور، فاقد يك انديشه، باور يا تعريف مستقل و مشخصي از جهان‌بيني به عنوان زيرساخت اوليه يك مكتب است. لذا در بعد نظري بدون استناد به گونه‌اي از جهان‌بيني و بدون ارائه تعاريف كلي از جهان يا انسان، خود را در قالب يك ايدئولوژي مطرح مي‌نمايد و در بعد عملي نيز به صورت يك جريان اجتماعي حركت مي‌كند.

در واقع مي‌توان گفت فمينيسم، بيش و پيش از آن كه يك مكتب باشد، يك جريان است. جرياني كه براي رسيدن به هدف يا اهداف، خود را به تعاريف يا چارچوب خاصي از تعريف هستي مقيد نمي‌كند. در بعد نظري خود را در كنار يا حتي اگر بتواند در درون يك مكتب قرار مي‌دهد و در بعد عملي نيز همچون يك حزب و حتي گاهي يك سنديكا يا اتحاديه عمل مي‌كند!

به همين سبب، در چگونگي ارتباط، انطباق و نيز تعامل دو بعد نظري و عملي، جريان فمينيسم بويژه در عرصه ظهور و فعاليت‌هاي اجتماعي، علاوه بر تاثيرپذيري از جريانات و جوهاي حاكم، از منطق و ساختار معرفتي و بنيادهاي فلسفي گوناگون و حتي متضاد نيز بهره مي‌برد و البته بديهي است كه با چنين نگرش و مواضعي، برخي از جريان‌هاي فلسفي و معرفت‌شناختي موجب تحرك نظري در اين انديشه نيز مي‌شوند كه به عنوان مثال مي‌توان به نظريه پست مدرن يا نظريه زيست محيطي اشاره كرد كه موجب شكل گرفتن فمينيسم راديكال و فمينيسم پست مدرن شد.

زمينه‌هاي ظهور فمينيسم

ظهور عصر تجدد و روشنگري: تجددگرايي به عنوان يك پيكربندي ايدئولوژيكي فرهنگي، مدعي گسست از هر نوع برداشت مطلق انگارانه و آمرانه شد، اگر چه در همين نگاه نوعي مطلق‌انگاري و آمرانگي مشهود است و تسليم‌پذيري بي‌چون و چراي زندگي سنتي را تحت عنوان «انسان‌مداري و عقلانيت مدرن» نمي‌پذيرفت، هر چند كه خواهان تسليم‌پذيري بي‌چون و چراي نظريات خود بود! بدون توجه به اين كه همين نظريات تا چند صباحي ديگر، سنتي قلمداد مي‌شود.

از نظر معرفت‌شناختي، با ظهور دوران مدرن، اين فرض گسترش يافت كه پذيرش هر چيزي به عنوان حقيقت درست نيست، مگر آن كه بتوان آن را ثابت كرد. البته ناگفته نماند كه اين شعار به صورت كلي درست است و سابقه آن به پيدايش انسان برمي‌گردد، چنان چه همه انبياي الهي به اين معنا تاكيد داشتند و در قرآن نيز آيات فراواني مبني بر عدم پذيرش هر سخن و دعوتي بدون استدلال عقلي، علمي وجود دارد، ولي در هر حال با توجه به تاريخ و فرهنگ حاكم بر غرب، ظهور فرضيه «عدم پذيرش امور اثبات نشده به عنوان حقيقت» به دوران پيدايش مدرنيسم نسبت داده شد.

به دنبال اين فرض و در راستاي تحقق هر چه سريع‌تر و گسترده‌تر اهداف سياسي و اقتصادي، اين مساله مطرح شد كه نمي‌توان آنچه را در طول تاريخ به عنوان سرشت زن، طبيعت زنانه، اقتدار مرد، الگوي زن خوب و... بر آن اصرار شده است بدون چون و چرا پذيرفت و در عمل نيز انقلاب آمريكا و فرانسه به عنوان دو نمونه دگرگوني در عصر مدرن، با بيان مفاهيمي چون برابري، حقوق بشر، دموكراسي و... بر اين فرضيه و دعاوي زنان براي حقوق برابر با مردان صحه مي‌گذاشت و جريان ايجاد شده را در عرصه نظري و عملي تقويت مي‌كرد.

مترادف با اين تحول، آموزه‌هاي اصلاحات مذهبي و ظهور پروتستانتيسم در اين دوران نيز در جهت نفي اقتدار و سلسله مراتب گام بر مي‌داشت، اين رفرم مذهبي تاكيد داشت كه زنان و مردان داراي روح برابري هستند. انسان‌مداري و خودورزي و تاكيد بر حيثيت و كرامت فردي از مولفه‌‌هاي دوران مدرن بود كه اين مطلب را در ذهن متبادر مي‌ساخت كه زنان نيز به عنوان موجوداتي مستقل هستند كه حيثيت و كرامت فردي آنها حائز اهميت است و البته بايد يادآور شد كه انديشه غرب در عصر مدرن، تبلور حيثيت و كرامت فردي و حتي اجتماعي زن را در عرصه اقتصاد (كار و توليد) مي‌ديد و نه‌تنها به دنبال احياي معاني ديگر مثل ارزش‌هاي ذاتي، عقلي و اخلاقي نبوده و نيست، بلكه اين گونه مفاهيم را نيز نوعي قيد و بند قلمداد مي‌كند كه بايد برداشته شود، تا آنجا كه خانم سيمون دوبوار در كتاب جنس دوم حتي مفاهيمي چون فرزندي، همسري، عشق، مادري، عفت و... را نيز زنجيري به دست و پاي زن و محدودكننده او مي‌داند و اين گونه گرايش‌ها يا مواضع را موانعي براي رسيدن زن به حقوق فردي و اجتماعي‌اش قلمداد مي‌كند! البته شكي نيست كه اين نگاه به زن و ارزش‌ها، به طور متقابل براي مرد نيز ساري و جاري مي‌شود، اگرچه بيان نشود. درست مثل اين است كه گفته شود مفاهيمي چون فرزندي، همسري، عشق، پدري، عفت، غيرت و...، عوامل محدودكننده و به زنجيركشنده اوست و او بايد براي به دست آوردن آزادي و حقوق خود، از همه اين قيود رها شود.

پس در واقع بايد اذعان داشت كه همه تعاريف و حتي بايد و نبايدهاي فمينيسم در دفاع از حقوق زنان، در راستاي آزاد كردن نيروي كار زن به منظور تحقق اهداف اقتصادي است.

نظام اقتصادي سرمايه‌داري و تاثير آن بر موقعيت زنان در جوامع غربي: انقلاب صنعتي و گسترش روابط سرمايه‌داري بتدريج تغييرات عظيمي در حيات اقتصادي و اجتماعي ايالات متحده و به تبع آن در اروپا بويژه در وضعيت زنان ايجاد كرد.

انقلاب صنعتي و گسترش روابط سرمايه‌داري تغييرات عظيمي در حيات اقتصادي و اجتماعي ايالات متحده و به تبع آن در اروپا بويژه در وضعيت زنان ايجاد كردافزايش سودآوري در فعاليت توليدي باعث تبديل نظام توليد خانگي به توليد كارخانه‌اي شد، در اين مرحله تنها چيزي كه اهميت داشت كثرت تعداد كارگران و ارزاني حقوق و دستمزد آنها بود كه زنان با كثرت خود و دستمزد كمتر، نقش موثري در مرتفع كردن اين نياز داشتند و البته حضور زنان در عرصه كار، موجب ايجاد تغييرات بنيادين در سبك زندگي و موقعيت فردي و اجتماعي آنها شد.

دولت مدرن ليبرال: دولت ليبرال از 2 جهت بر شكل‌گيري فمينيسم تاثير داشت، چراكه به ناچار بايد از يك سو مقدمات تحقق حقوقي كه دولت ضامن آن بود، مانند دفاع از آزادي‌هاي مدني، آزادي تجمع و... را فراهم مي‌كرد و از سوي ديگر ناچار بود براي زنان نيز زمينه مناسبي را فراهم كند تا بتوانند خواسته‌هاي خود را بيان نمايند.

لذا اگرچه در نظام اقتصادي سرمايه‌داري فمينيسم فقط دستمايه و زمينه‌ساز آزاد كردن زن از قيد تمام قيود براي ازدياد نيروي كار ارزان بود و اصلا نگران بيگاري با دستمزدهاي كم و ضرورت برابري حتي نسبي حقوق كار با مردان نبود، اما در دولت مدرن ليبرال، به ناچار فرصت‌هايي براي اعتراض، بيان خواسته‌ها و مطالبه حقوق برابر ايجاد شد.

سير تحول تاريخي فمينيسم

فمينيسم به عنوان يك جريان فلسفي اجتماعي تاكنون 3‌‌‌موج را ايجاد كرده است.

موج اول: موج اول فمينيسم در سال 1830 شروع شد. در بعد نظري مري ولستون كرافت با نوشتن كتاب حقانيت حقوق زن (1792) تأثير اصلي را بر اين موج گذاشت. پس از وي جان استوارت ميل با همكاري همسر اولش هري تيلور كتاب انقياد زنان (1869) را نوشت كه تأثير مهم بعدي را بر اين موج گذاشت. نگارش اين كتاب در حالي صورت گرفت كه زنان در دوره ويكتوريا، در اوج سركوب به سر مي‌بردند. مي‌توان گفت اساساً انديشه حقوق ليبرال كلاسيك، زمينه اصلي بروز اين موج به شمار مي‌رود، ديدگاهي كه برخاسته از انديشه جان لاك بود.

در بعد عملي، گسترش حقوق مدني و سياسي، بويژه اعطاي حق را‡ي به زنان، خواسته و هدف اصلي اين موج جلوه داده مي‌شد، هر چند كه اهداف اصلي واقعي، از جمله دستيابي زنان به كار آموزشي، آموزش و كار، بهبود موقعيت زنان متأهل در قوانين، حق برابر با مردان براي طلاق و متاركه قانوني و مسائل پيرامون ويژگي‌هاي جنسي و... كه همگي در راستاي اهداف اقتصادي و در جهت آزادسازي نيروي كار ارزان زنان بود، به عنوان اهداف فرعي مطرح مي‌شد.

در دهه 1920 زنان به هدف اصلي شعاري خود، يعني حق را‡ي دست يافتند. البته نه همه زنان در همه كشورهاي غربي. چنانچه حتي تا 4 دهه پس از آنان زنان در كشوري چون سوئيس حق را‡ي نداشتند. اما در هر حال اين باب باز شد.

با دستيابي به اين هدف دوران وقفه فعاليت فمنيست‌ها آغاز شده و به جز فعاليت براي صلح‌خواهي، فعاليت ديگري نداشتند. البته رسيدن به حق راي، تنها دليل توقف فعاليت فمنيست‌ها نبود، بلكه اساسا شرايط حاكم بر آن دوران ايجاب مي‌نمود كه فمنيست‌ها فعاليت جدي نداشته باشند. چرا كه از سويي قحطي و بيكاري فراگير شده بود و فرصت مناسبي براي طرح موضوعاتي چون احقاق حقوق زنان در دست نبود و از سوي ديگر پيدايش جنبش‌هاي اقتدارگرا، از جمله فاشيسم و نازيسم و مهم‌تر از آن وقوع دو جنگ جهاني خانمانسوز اول و دوم، مهمترين عواملي بودند كه فمينيست‌ها را در آن دوره مهار كرده و آنان را از فعاليت جدي بازداشت. لذا چاره‌اي نداشتند كه با تكيه بر دستيابي به حق را‡ي به بهانه تحقق يك هدف، فقط در همان عرصه سياست، آن هم به عنوان دفاع از صلح، در بقاي جريان ايجاد شده به عنوان فمينيسم بكوشند.

موج دوم: موج دوم فمنيسم از دهه 1960 آغاز مي‌شود. سيمون دوبووار با نوشتن كتاب جنس دوم (1949) و بتي فريدن با نگارش كتاب زن فريب خورده (1963) تأثير اصلي و مهم را در برانگيختن اين موج داشتند. از ديگر متفكران مهم در اين موج مي‌توان به كيت ميلت نويسنده «سياست جنسي» (1970) و جرمان گريير خواجه زن (1970) اشاره كرد. موج اول تا حدي توانست وضعيت زنان را در رابطه با برخي از مسائل بهبود بخشد. گسترش آموزش و پرورش، شايستگي زنان براي ورورد به مشاغل متعدد، قانوني شدن سقط جنين، پرداخت دستمزد برابر به زنان، برخورداري از حقوق مدني برابر و گسترش امكانات كنترل مواليد از جمله نتايج مهم تلاش‌ها در موج اول بود و اين موفقيت سبب شد تا برخي از فمينيست‌ها به دنبال قدم برداشتن در گام‌هاي بعدي باشند. هدف اصلي و مهم فمينيست‌ها در موج دوم نجات زن در واقع از دست مردان مطرح شد. اينان معتقد بودند، دستيابي به حقوق سياسي و قانوني برابر با مردان هنوز مسأله زنان را حل نكرده است، بنابراين صرف رهايِي زنان از نابرابري‌ها كافي نبوده بلكه بايد زنان را از دست مردان نجات داد.

اما در نظر آنها نجات زنان هم تنها از راه اصلاحات تدريجي امكان‌پذير نبود بلكه نياز به يك فرآيند ريشه‌اي و انقلابي داشت. چرا كه اساسا از نظر فمنيست‌ها نظريه‌هاي موجود عميقا جنس‌گرا و غيرقابل اصلاح هستند.

همان‌طور كه بيان شد، موج دوم نجات زن از هرگونه قيدي را دستمايه حركت خود قرار داد، حتي قيدهاي ارزشي را و مي‌توان گفت كه هدف مستتر اصلي در اين موج، رواج آزادي روابط جنسي بود و چون همه ارزش‌ها در اين عرصه مانند عشق، همسري، مادري، حيا، عفت و... در تعامل با مرد قرار مي‌گرفت، نجات زن از دست مردان به عنوان تيتر و سرلوحه جريان فمينيسم قرار گرفت. هرچند نتيجه و فرآيند اين حركت، در نظام سرمايه‌داري و ليبرالي چنان به نفع مردان بود كه گويا اساسا مردان قدرتمند اين تئوري را سفارش داده‌اند! علاوه بر اين كه جنسيت آزاد و بدون قيد و بند زن، خود نقش بسزايي در درآمدزايي مردان ثروتمند و صاحبان سرمايه داشت.

موج سوم: موج سوم فمينيسم از اوايل دهه 1990 آغاز مي‌شود. فمينيسم كه در دهه 1960 و 1970 در اوج خود به سر مي‌برد در اواخر قرن بيستم با مشكلات زيادي مواجه شد و در نتيجه در سرازيري انحطاط افتاد. شكاف‌ها و دسته‌بندي‌هاي آشكاري در درون جنبش زنان به وجود آمد. دولت‌هاي تاچر و ريگان در دهه 1980، كه با معضلات ناشي از روابط آزاد جنسي مانند: افزايش ناهنجاري‌هاي رفتاري، سوء‌استفاده‌ها و از همه مهم‌تر ازدياد نسل بي‌هويت مواجه شده بودند، آشكارا با اين نهضت ستيز كرده و خواستار اعاده از دست رفته ارزش‌هاي خانوادگي شدند.

فمينيست‌ها كه به بسياري از اهداف اصلي‌شان دست يافته بودند، آنقدر به سمت افراط پيش رفتند كه حتي زمينه پيدايش نهضت مقابل تحت عنوان «نهضت مردان» را مساعد كردند.

اين مسائل، معضلات، بروز ناهنجاري‌ها و در نهايت از دست رفتن ارزش‌ها و جايگاه واقعي زن در جامعه سبب شد كه فمينيسم در اوايل دهه 1990 يك فرآيند اعتدال را تجربه كند. به ناچار جناح مبارز و انقلابي آن كنار گذاشته شده و با يك چرخش عجيب به ستايش و اهميت به دنيا آوردن فرزند و نقش مادري پرداختند.

انديشه‌هاي برخي از پست‌مدرن‌ها همچون ميشل فوكو و ژاك دريدا در برانگيختن اين موج تأثير بسزايي داشته است. علاوه بر اين خانم جين بتكه الشنين با نوشتن كتاب مرد عمومي، زن خصوصي (1981) تلاش نموده ديدگاه‌هاي افراطي و راديكال در موج دوم را تعديل نمايد. برخلاف موج دوم، فمينيست‌ها در اين موج بر ظاهر زنانه و رفتار ظريف تأكيد مي‌ورزيد. آنان معتقد به احياي مادري بوده و از خانواده فرزند محور و همچنين زندگي خصوصي دفاع مي‌كنند.

نيلوفر چينيچيان



فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۴۳
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۰۶
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۵ پاسخ
۸,۴۱۵,۱۷۱ بازدید
۶ ساعت قبل
Salehm
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۵ پاسخ
۵۴۸,۳۵۳ بازدید
۱۷ ساعت قبل
ali
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۴ پاسخ
۱۱,۶۷۶,۸۰۷ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۴۴,۳۰۲ بازدید
۲ روز قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۴,۹۵۲ بازدید
۲ روز قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۰۸۶ بازدید
۳ روز قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۲۲,۶۸۷ بازدید
۴ روز قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۳۸,۰۴۳ بازدید
۱۰ روز قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۹,۳۴۰ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۱۰,۷۰۵ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۶,۴۴۵ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۷,۸۷۴ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۷۰ کاربر آنلاین است. (۷۸ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۷۰

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!