كارهاى خانه | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون سهشنبه، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ (۲:۳۷) | |||
كارهاى خانه على بن ابى طالب علیه السلام و زهراى مرضیه سلام اللّٰه علیها پس از آنكه با هم ازدواج كردند و زندگى مشترك تشكیل دادند، ترتیب و تقسیم كارهاى خانه را به نظر و مشورت رسول اكرم واگذاشتند، به آن حضرت گفتند: «یا رسول اللّٰه ما دوست داریم ترتیب و تقسیم كارهاى خانه با نظر شما باشد. » . پیامبر كارهاى بیرون خانه را به عهده ی على و كارهاى داخلى را به عهده ی زهراى مرضیه گذاشت. على و زهرا از اینكه نظر رسول خدا را در زندگى خصوصى خود دخالت دادند و رسول خدا با مهربانى و محبت خاص از پیشنهاد آنها استقبال كرد و نظر داد، راضى و خرسند بودند. مخصوصا زهراى مرضیه از اینكه رسول خدا او را از كار بیرون معاف كرد خیلى اظهار خرسندى مى كرد، مى گفت: «یك دنیا خوشحال شدم كه رسول خدا مرا از سروكار پیدا كردن با مردان معاف كرده است. » . از آن تاریخ كارهایى از قبیل آوردن آب و آذوقه و سوخت و خرید بازار را على انجام مى داد، و كارهایى از قبیل آرد كردن گندم و جو به وسیله ی آسیا دستى و پختن نان و آشپزى و شستشو و تنظیف خانه به وسیله ی زهرا صورت مى گرفت. در عین حال على علیه السلام هر وقت فراغتى مى یافت در كارهاى داخلى به كمك زهرا مى پرداخت. یك روز پیامبر به خانه ی آنان آمد و آنان را دید كه با هم كار مى كنند. پرسید كدامیك از شما خسته تر هستید تا من به جاى او كار كنم؟ على عرض كرد: «یا رسول اللّٰه! زهرا خسته است. » . رسول اكرم به زهرا استراحت داد و لختى خود به كار پرداخت. از آن طرف هر وقت براى على گرفتارى یا مسافرت یا جهادى پیش مى آمد زهراى مرضیه كار بیرون را نیز انجام مى داد. این روش همچنان ادامه داشت؛ على و زهرا كارهاى خانه ی خود را خودشان انجام مى دادند و خود را به خدمتكارى نیازمند نمى دیدند. تا آنكه صاحب فرزندانى شدند و كودكانى عزیز در كلبه ی محقر ولى روشن و باصفاى آنها چشم گشودند. در این هنگام طبعاً كار داخلى خانه زیادتر و زحمت زهرا افزون گشت. یك روز على علیه السلام دلش به حال همسر عزیزش سوخت، دید رُفت و روب خانه و كارهاى آشپزى جامه هاى او را غبارآلود و دودى كرده، بعلاوه از بس كه با دستهاى خود آسیا دستى را چرخانیده دستهایش آبله كرده و بند مشك آب كه در مواقعى به دوش كشیده و از راه دور آورده روى سینه اش اثر گذاشته است. به همسر عزیزش پیشنهاد كرد به حضور رسول اكرم برود و از آن حضرت خدمتكارى براى كمك خودش بگیرد. زهرا پیشنهاد را پذیرفت و به خانه ی رسول اكرم رفت. اتفاقا در آن وقت گروهى در محضر رسول اكرم نشسته و مشغول صحبت بودند. زهرا شرم كرد در حضور آن جمعیت تقاضاى خود را عرضه بدارد، به خانه برگشت. رسول اكرم متوجه آمد و رفت زهرا شد، فهمید كه دخترش با او كار داشته و چون موقع مقتضى نبود مراجعت كرده است. صبح روز بعد رسول اكرم به خانه ی آنها رفت. اتفاقا على و زهرا در آن وقت پهلوى یكدیگر آرمیده و یك روپوش روى خود كشیده بودند. رسول خدا از بیرون اتاق با آواز بلند گفت: «السلام علیكم. » . على و زهرا از شرم جواب ندادند. بار دوم گفت: «السلام علیكم. » باز هم سكوت كردند. سومین بار فرمود: «السلام علیكم. » . رسول اكرم رسمش این بود كه هر گاه به خانه ی كسى مى رفت، از پشت در خانه یا درِ اتاق با آواز بلند سلام مى كرد، اگر جواب مى دادند اجازه ی ورود مى خواست و اگر جواب نمى دادند تا سه بار سلام خود را تكرار مى كرد، اگر باز هم جواب نمى شنید مراجعت مى كرد. على علیه السلام دید اگر جواب سلام سوم پیغمبر را ندهند پیغمبر مراجعت خواهد كرد و از فیض زیارت آن حضرت محروم خواهند ماند، از این رو با آواز بلند گفت: «و علیك السلام یا رسول اللّٰه! بفرمایید. » . پیغمبر وارد شد و بالاى سر آنها نشست. به زهرا گفت: «تو دیروز پیش من آمدى و برگشتى، حتما كارى داشتى، كارت را بگو! » . على عرض كرد: «یا رسول اللّٰه اجازه بدهید من به شما بگویم كه زهرا براى چه كارى آمده بود. من زهرا را پیش شما فرستادم. علتش این بود: من دیدم كارهاى داخلى خانه زیاد شده و زهرا به زحمت افتاده است، دلم به حالش سوخت. دیدم رفت و روب خانه و پاى اجاق رفتن، جامه هاى زهرا را غبارآلود و دودى كرده، دستهایش در اثر گرداندن آسیادستى آبله كرده، بند مشك آب روى سینه اش اثر گذاشته است؛ گفتم بیاید به حضور شما تا مقرر فرمایید از این پس ما خدمتكارى داشته باشیم كه كمك زهرا باشد. » . رسول اكرم نمى خواست كه زندگى خودش یا عزیزانش از حد فقراى امت- كه امكانات خیلى كمى داشتند- بالاتر باشد، زیرا مدینه در آن ایام در فقر و احتیاج به سر مى برد. مخصوصا عده اى از فقراى مهاجرین با نهایت سختى زندگى مى كردند. از آن طرف با روحیه ی دخترش زهرا آشنایى داشت و مى دانست زهرا چقدر شیفته ی عبادت و معنویت است و ذكر خدا چقدر به او نیرو و نشاط مى دهد! از این جهت فرمود: «میل دارید چیزى به شما یاد بدهم كه از همه ی اینها بهتر باشد؟ » . - بفرمایید یا رسول اللّٰه! . - هر وقت خواستید بخوابید، سى و سه مرتبه ذكرسبحان اللّٰه و سى و سه مرتبه ذكر الحمد للّٰهو سى و چهار مرتبه ذكراللّٰه اكبررا فراموش نكنید. اثرى كه این عمل در روح شما مى بخشد، از اثرى كه یك خدمتكار در زندگى شما مى بخشد بسى افزونتر است. زهرا كه تا این وقت هنوز سر را از زیر روپوش بیرون نیاورده بود، سر را بیرون آورد و با خوشحالى و نشاط سه بار پشت سر هم گفت: «به آنچه خدا و پیغمبر خشنود باشند خشنودم. » [1] ______________________________________ [1] . بحار، ج 10/ص 24 و 25. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول