به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

مصونيتى كه لغو شد
نویسنده: مجنون
دوشنبه، ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ (۱:۲۴)
مصونيتى كه لغو شد

مسلمانى كه در اثر شكنجه و آزار قريش از مكه به حبشه مهاجرت كرده بودند، همه روزه انتظار خبر تازه‏اى از جانب مكه و مكيان داشتند. هر چند آنها و هم مسلكانشان- كه پرچمدار توحيد و عدالت بودند- نسبت به انبوه مخالفين، يعنى‏ طرفداران بت پرستى و ادامهء نظام اجتماعى موجود، بسيار در اقليت بودند، اما مطمئن بودند كه روزبه روز بر طرفداران آنها افزوده و از مخالفين آنها كاسته مى‏شود؛ و حتى نااميد نبودند كه تمام قريش به زودى پردهء غفلت را بدرند و راه رشد و صلاح‏ خويش را بازيابند و مانند آنان آيين بت پرستى را رها كرده راه مسلمانى پيش‏ گيرند.

از قضا شايعه‏اى در آن نقطه از حبشه كه آنهابودند به وجود آمد مبنى بر اينكه‏ همهء قريش تغيير عقيده و رويه داده و اسلام اختيار كرده‏اند. هرچند اين خبر رسما تأييد نشده بود، اما ايمان و اعتقاد و اميدوارى فراوانى كه مسلمانان به گسترش و پيروزى آئين اسلام داشتند، سبب شد تا گروهى از آنان بدون آنكه منتظر تأييد خبر از طرف مقامات رسمى بشوند راه مكه را پيش گيرند. يكى از آنان عثمان بن مظعون، صحابى معروف بود كه فوق العاده مورد علاقهء رسول اكرم و احترام همهء مسلمانان‏ بود. عثمان بن مظعون همينكه به نزديكيهاى مكه رسيد، فهميد قضيه دروغ بوده و قريش‏ بالعكس بر شكنجه و آزار مسلمانان افزوده‏اند. نه راه رفتن داشت و نه راه برگشتن، زيرا حبشه راه نزديكى نبود كه به آسانى بتوان برگشت. از آن طرف وارد مكه شدن‏ همان و تحت شكنجه قرار گرفتن همان. بالاخره يك چيز به نظرش رسيد و آن‏ اينكه از عادت جارى و معمول عرب استفاده كند و خود را در «جوار» يكى از متنفذين قريش قرار دهد.

طبق عادت عرب اگر كسى از ديگرى «جوار» مى‏خواست، يعنى از او تقاضا مى‏كرد كه او را پناه دهد و از او حمايت كند، آن ديگرى جوار مى‏داد و تا پاى جان‏ هم از او حمايت مى‏كرد. براى عرب ننگ بود كه كسى جوار بخواهد- ولو دشمن- و او جوار ندهد، يا پس از جوار دادن از او حمايت نكند. عثمان نيمه شب وارد مكه‏ شد و يكسره به طرف خانهء وليد بن مغيرهء مخزومى كه از شخصيتهاى برجسته و ثروتمند و متنفذ قريش بود رفت و از او جوار خواست. وليد هم جوار او را پذيرفت.

روز بعد وليد بن مغيره هنگامى كه اكابر قريش در مسجد الحرام جمع بودند به‏ مسجد الحرام آمد و عثمان بن مظعون را با خود آورد و رسما اعلام كرد كه عثمان در جوار من است و از اين ساعت اگر كسى متعرض او شود متعرض من شده است.

قريش كه جوار وليد بن مغيره را محترم مى‏شمردند، ديگر متعرض عثمان نشدند و او از آن ساعت «مصونيت» پيدا كرد، آزادانه مى‏رفت و مى‏آمد و مانند يكى از قريش‏ در مجالس و محافل آنها شركت مى‏كرد.

اما در همان حال، قريش لحظه‏اى از آزار و شكنجهء ساير مسلمانان فروگذار نمى‏كردند. اين جريان بر عثمان- كه هرگز راحت خود و رنج ياران بر عثمان- كه‏ هرگز راحت خود و رنج ياران را نمى‏توانست ببيند- سخت گران مى‏آمد. روزى با خود انديشيد اين مروت نيست من در پناه يك نفر مشكوك آسوده باشم و برادران‏ همفكر و هم عقيده‏ام در زير شكنجه و آزار باشند. از اين رو نزد وليد بن مغيره آمد و گفت:

«من از تو متشكرم، تو به من پناه دادى و از من حمايت كردى، ولى از امروز مى‏خواهم از جوار تو خارج شوم و به ياران خود ملحق شوم. بگذار هرچه بر سر آنها مى‏آيد بر سر من نيز بيايد. » .

- برادرزاده جان! شايد به تو خوش نگذشته و پناه من نتوانسته تو را محفوظ نگاه دارد.

- چرا، من از اين جهت ناراضى نيستم، من مى‏خواهم بعد از اين جز در «پناه‏ خدا» زندگى نكنم.
- حالا كه اينچنين تصميم گرفته‏اى، پس همان‏طور كه روز اول من تو را به‏ مسجد الحرام بردم و در مجمع عمومى قريش پناهندگى تو را اعلام كردم، به‏ مسجد الحرام بيا و رسما در مجمع قريش خروج خود را از پناهندگى من اعلام كن.

- بسيار خوب، مانعى ندارد.

وليد و عثمان با هم به مسجد الحرام آمدند. هنگامى كه سران قريش گرد آمدند، وليد اظهار كرد: «همه بدانند كه عثمان آمده است تا خروج خود را از جوار من اعلام‏ كند. » .

- راست مى‏گويد، براى همين منظور آمده‏ام و اضافه مى‏كنم كه در مدتى كه در جوار وليد بودم از من خوب حمايت كرد و از اين جهت هيچ گونه نارضايى ندارم.

علت خروج من از جوار او فقط اين است كه دوست ندارم غير از خدا احدى از پناهگاه خودم محسوب دارم.

به اين ترتيب مدت جوار عثمان به پايان رسيد و مصونيتى كه تا آن ساعت‏ داشت لغو شد. اما عثمان مانند اينكه تازه‏اى در زندگى‏اش رخ نداده، مثل روزهاى‏ پيش در محفل قريش شركت كرد.

از قضا در آن روز لبيدبن ربيعه، شاعر معروف عرب، به مكه آمده بود، به قصد اينكه قصيدهء معروف خود را كه يكى از شاهكارهاى قصائد عرب جاهليت است- و تازه به نظم آورده بود- در محفل قريش بخواند. قصيدهء لبيد با اين مصراع آغاز مى‏گردد:

«الا كل شئ ما خلا اللّٰه باطل» .

يعنى هر چيزى جز خداوند باطل است، حق مطلق ذات اقدس احديت است.

رسول اكرم دربارهء اين مصراع فرموده است: «راست‏ترين شعرى است كه عرب‏ سروده است. » .

لبيد به مجمع قريش آمد و قرار شد قصيدهء خويش را قرائت كند. حضار مجلس‏ سراپا گوش شدند كه شاهكار تازهء لبيد را بشنوند. لبيد با غرور افتخارآميزى‏ خواندن قصيده را آغاز كرد، و تا گفت:

«الا كل شى‏ء ما خلا اللّٰه باطل» .

عثمان بن مظعون كه در كنارى نشسته بود، مهلت نداد مصراع دوم را بخواند، به‏ علامت تصديق گفت:
«احسنت، راست گفتى، حقيقت همين است، همه چيز جز خدا باطل و بى حقيقت است. » .

لبيد مصراع دوم را خواند:

«و كل نعيم لا محالة زائل» .

يعنى هر نعمتى جبرا فناپذير و معدوم شدنى است. فرياد عثمان بلند شد:

«اما اين يكى را دروغ گفتى. همهء نعمتها فناشدنى نيست. اين فقط دربارهء نعمتهاى اين جهان صادق است. نعمتهاى آن جهانى همه پايدار و باقى است. » .

تمام جمعيت به طرف عثمان بن مظعون، اين مرد جسور، خيره شدند. هيچ كس‏ انتظار نداشت در محفلى كه از اكابر و اشراف قريش تشكيل شده و شاعرى‏ باشخصيت مانند لبيد بن ربيعه از راه دور آمده تا شاهكار خود را بر قريش عرضه‏ دارد، مردى مانند عثمان بن مظعون كه تا ساعتى پيش در پناه ديگرى بود و اكنون نه‏ تأمين مالى دارد و نه تأمين جانى و همهء همفكران و هم مسلكانش در زير شكنجه‏ به سر مى‏برند، اين گونه جسارت بورزد و اظهار عقيده كند.

جمعيت به لبيد گفتند: «شعر خويش را تكرار كن. » باز تا لبيد گفت:

«الا كل شى‏ء ما خلا اللّٰه باطل» .

عثمان گفت: «راست است، درست است. » .

و چون لبيد گفت:

«و كل نعيم لا محالة زائل» .

عثمان گفت: «دروغ است، اين‏طور نيست، نعمتهاى آن جهانى فناپذير نيست. » .

اين دفعه خود لبيد بيش از همه ناراحت شد. فرياد برآورد: «اى مردم قريش! به‏ خدا قسم سابقا مجالس شما اين‏طور نبود. در ميان شما اين گونه افراد جسور و بى ادب نبودند. چه شده كه اين‏جور اشخاص در ميان شما پيدا شده‏اند؟ » .

يكى از حضار مجلس براى اينكه از لبيد دلجويى كرده باشد و او به قرائت‏ قصيده‏اش ادامه دهد، گفت: «از حرف اين مرد ناراحت نباش، مرد سفيهى است، تنها هم نيست، يك عده سفيه ديگر هم در اين شهر پيدا شده‏اند و با اين مرد هم عقيده‏اند.

اينها از دين ما خارج شده‏اند و دين ديگرى براى خود انتخاب كرده‏اند. » .

عثمان جواب تندى به گويندهء اين سخن داد. او هم ديگر طاقت نياورد، از جا حركت كرد و سيلى محكمى به چهرهء عثمان نواخت كه يك چشمش كبود شد. يكى از حضار مجلس گفت:

«عثمان! قدر ندانستى. در جوار خوب آدمى بودى. اگر در جوار وليد بن مغيره‏ باقى مانده بودى اكنون چشمت اين‏طور نبود. » .

عثمان گفت:

- پناه خدا مطمئنتر و محترمتر است از پناه غير خدا، هر كه باشد. اما چشمم:

بدان كه چشم ديگرم نيز آرزومند است به افتخارى نائل شود كه اين چشمم نائل‏ شده است.

خود وليد بن مغيره آمد جلو و گفت:

- عثمان! من حاضرم جوار خودم را تجديد كنم.

- اما من تصميم گرفته‏ام جز جوار خدا جوار احدى را نپذيرم1
______________________________________________
1 . اُسد الغابه، ج 3/ص 385 و 386؛ وسيرهء ابن هشام، ج 1/ص 364- 370.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۴۴
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۰۷
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۵ پاسخ
۸,۴۳۵,۲۲۸ بازدید
۶ روز قبل
Salehm
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۵ پاسخ
۵۴۹,۸۸۹ بازدید
۶ روز قبل
ali
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۴ پاسخ
۱۱,۶۹۷,۳۶۹ بازدید
۸ روز قبل
یا لثارات الحسن
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۴۸,۰۱۰ بازدید
۸ روز قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۵,۰۵۰ بازدید
۸ روز قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۰۹۸ بازدید
۹ روز قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۲۴,۲۸۸ بازدید
۱۰ روز قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۳۸,۷۰۹ بازدید
۱۷ روز قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۵۰,۰۵۰ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۱۳,۶۱۱ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۶,۶۶۱ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۸,۲۱۸ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۴۸ کاربر آنلاین است. (۸۵ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۴۸

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!