پيام سعد | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون یکشنبه، ۱۴ فروردین ۱۳۹۰ (۱۵:۵۰) | |||
پيام سعد ماجراى پرانقلاب و غمانگيز احد به پايان رسيد. مسلمانان با آنكه در آغاز كار با يك حملهء سنگين و مبارزهء جوانمردانه، گروهى از دلاوران مشركين قريش را به خاك افكندند و آنان را وادار به فرار كردند، اما در اثر غفلت و تخلف عدهاى از سربازان طولى نكشيد كه اوضاع برگشت و مسلمانان غافلگير شدند و گروه زيادى كشته دادند. اگر مقاومت شخص رسول اكرم و عدهء معدودى نبود، كار مسلمانان يكسره شده بود. اما آنها در آخر توانستند قواى خود را جمع و جور كنند و جلو شكست نهايى را بگيرند. چيزى كه بيشتر سبب شد مسلمانان روحيهء خويش را ببازند، شايعهء دروغى بود مبنى بر كشته شدن رسول اكرم. اين شايعه روحيهء مسلمانان را ضعيف كرد و برعكس به مشركين قريش جرئت و نيرو بخشيد. ولى قريش همينكه فهميدند اين شايعه دروغ است و رسول اكرم زنده است، همان مقدار پيروزى را مغتنم شمرده به سوى مكه حركت كردند. مسلمانان، گروهى كشته شدند و گروهى مجروح روى زمين افتاده بودند و گروه زيادى دهشتزده پراكنده شده بودند. جمعيت اندكى نيز در كنار رسول اكرم باقى مانده بود. آنها كه مجروح روى زمين افتاده بودند، و هم آنان كه پراكنده شده فرار كرده بودند، هيچ نمىدانستند عاقبت كار به كجا كشيده و آيا رسول اكرم شخصا زنده است يا مرده؟ . در اين ميان مردى از مسلمانان فرارى از كنار يكى از مجروحين به نام سعدبن ربيع- كه دوازده زخم كارى برداشته بود- عبور كرد و به او گفت: «از قرارى كه شنيدهام پيغمبر كشته شده است! » سعد گفت: «اما خداى محمد زنده است و هرگز نمىميرد. تو چرا معطلى و از دين خود دفاع نمىكنى؟ وظيفهء ما دفاع از شخص محمد نبود كه وقتى كشته شد موضوع منتفى شده باشد، ما از دين خود دفاع كرديم و اين موضوع هميشه باقى است. » . از آن سوى، رسل اكرم كه اصحاب خود را ياد مىكرد، ببيند كى زنده است و كى مرده؟ كى جراحتش قابل معالجه است و كى نيست؟ فرمود: «چه كسى داوطلب مىشود اطلاع صحيحى از سعدبن ربيع براى من بياورد؟ » . يكى از انصار گفت: «من حاضرم» . مرد انصارى رفت و سعد را در ميان كشتگان يافت، اما هنوز رمقى از حيات در او بود. به او گفت: «پيغمبر مرا فرستاده خبر تو را برايش ببرم كه زندهاى يا مرده؟ » سعد گفت: «سلام مرا به پيغمبر برسان و بگو سعد از مردگان است، زيرا چند لحظهاى بيشتر از زندگى او باقى نمانده است، و بگو سعد گفت: «خداوند به تو بهترين پاداشها كه سزاوار يك پيغمبر است بدهد. » آنگاه گفت اين پيام را هم از طرف من به انصار و ياران پيغمبر ابلاغ كن، بگو سعد مىگويد: «عذرى نزد خدا نخواهيد داشت اگر به پيغمبر شما آسيبى برسد و شما جان در بدن داشته باشيد. » . هنوز مرد انصارى از كنار سعدبن ربيع دور نشده بود كه سعد جان به جان آفرين تسليم كرد. 1 _____________________________________ 1 . شرح ابى الحديد1، جلد 3، چاپ بيروت، صفحهء 574؛ وسيرهء ابن هشام، ج 2/ص 94. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول