مضيقهء بی آبى | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون شنبه، ۱۴ اسفند ۱۳۸۹ (۱۲:۳۹) | |||
مضيقهء بی آبى معاوية بن ابى سفيان در حدود شانزده سال بود كه به عنوان امارت در شام حكومت مىكرد و بدون آنكه به احدى اظهار كند، مقدمات خلافت را براى خويش فراهم مىساخت. از هر فرصتى براى منظورى كه در دل داشت استفاده مىكرد. بهترين بهانه براى اينكه از حكومت مركزى سرپيچى كند و داعيهء خلافت را آشكار نمايد، موضوع كشته شدن عثمان بود. او در زمان حيات عثمان به استغاثههاى عثمان پاسخ مساعد نداد و تقاضاها و استمدادهاى عثمان را نشنيده و نديده گرفت، اما منتظر بود عثمان كشته شود و قتل وى را بهانهء كار خود قرار دهد. عثمان كشته شد و معاويه فورأ درصدد بهره بردارى برآمد. از سوى ديگر مردم پس از قتل عثمان دور على را كه به جهات مختلفى از رفتن زير بار خلافت امتناع مىكرد گرفتند و با او بيعت كردند. على پس از آنكه ديد مسؤوليت رسما متوجه اوست، قبول كرد و خلافت رسمىاش در مدينه كه مركز و دارالخلافهء آن روز بود اعلام شد. همهء استانهاى كشور پهناور اسلامى آن روز اطاعتش را گردن نهادند، به استثناى شام و سوريه كه در اختيار معاويه بود. معاويه از اطاعت حكومت مركزى سرپيچى كرد و آن را متهم ساخت به اين كه كشندگان عثمان را پناه داده است و خود آمادهء اعلام استقلال شام و سوريه شد و سپاهى انبوه از شاميان فراهم كرد. على عليه السلام بعد از فيصله دادن كار اصحاب جمل متوجه معاويه شد. نامههايى با معاويه رد و بدل كرد، اما نامههاى على در دل سياه معاويه اثر نكرد. دو طرف با سپاهى انبوه به سوى يكديگر حركت كردند. ابوالاعور سلمى پيشاپيش لشكر معاويه با گروهى از پيشاهنگان حركت مىكرد، و مالك اشتر نخعى با گروهى از لشكريان على به عنوان پيشاهنگ و مقدمة الجيش سپاه على حركت مىكرد. دو دستهء پيشاهنگ در كنار فرات به يكديگر سيدند. مالك اشتر از طرف على مجاز نبود جنگ را شروع كند، اما ابوالاعور براى اينكه زهرچشمى بگيرد حملهء سختى كرد. حملهء او از طرف مالك و همراهانش دفع شد و شاميان سخت به عقب رانده شدند. ابوالاعور براى اينكه كار را از راه ديگر بر حريف سخت بگيرد، خود را به محل «شريعه» ، يعنى آن نقطهء شيبدار كنار فرات كه دو طرف مىبايست از آنجا آب بردارند، رساند. نيزه داران و تيراندازان خود را مأمور كرد تا آن نقطه را حفظ كنند و مانع ورود مالك و يارانش بشوند. طولى نكشيد كه خود معاويه با سپاه انبوهش رسيد و از پيشدستى ابوالاعور خشنود شد. معاويه براى اطمينان بيشتر عدهاى بر نفرات ابوالاعور افزود. اصحاب على در مضيقهء بىآبى قرار گرفتند. شاميان عموما از پيش آمدن اين فرصت خوشحال بودن دو معاويه با مسرت اظهار داشت: «اين اولين پيروزى است» . تنها عمرو بن العاص، معاون و مشاور مخصوص معاويه، اين كار را مصلحت نمىديد. از آن سو على عليه السلام خودش رسيد و از ماجرا آگاه شد. نامهاى به وسيلهء يكى از بزرگان يارانش به نام صعصعة به معاويه نوشت و يادآور شد: «ما آمدهايم به اينجا اما ميل نداريم حتى الامكان جنگى رخ دهد و ميان مسلمانان برادركشى واقع شود. اميدواريم بتوانيم با مذاكرات اختلافات را حل كنيم، ولى مىبينم تو و پيروانت قبل از هر چيز اسلحه به كار بردهايد، بعلاوه جلوى آب را بر ياران من گرفتهايد. دستور بده از اين كار دست بردارند، تا مذاكرات آغاز گردد. البته اگر تو به چيزى جز جنگ راضى نشوى، من ترس و ابايى ندارم. » اين نامه به دست معاويه رسيد. با مشاورين خود در اطراف اين موضوع مشورت كرد. عموما نظرشان اين بود: فرصت خوبى به دست آمده، بايد استفاده كرد و به اين نام نبايد ترتيب اثر داد. تنها عمرو بن العاص نظر مخالف داشت، گفت اشتباه مىكنيد، على و اصحابش چون در نظر ندارند در كار جنگ و خونريزى پيشدستى كنند فعلا سكوت كردهاند وبه وسيلهء نامه خواستهاند شما را از كارتان منصرف كنند. خيال نكنيد كه اگر شما به اين نامه ترتيب اثر نداديد و آنها را همچنان در مضيقهء بىآبى گذاشتيد، آنان عقب نشينى مىكنند. آن وقت است كه دست به قبضهء شمشير خواهند برد و از پاى نخواهند نشست تا شما را با رسوايى از اطراف فرات دور كنند. اما عقيدهء اكثريت مشاورين اين بود كه مضيقهء بىآبى دشمن را از پاى درخواهد آورد و آنها را مجبور به هزيمت خواهد كرد. معاويه شخصا نيز با اين عقيده همراه بود. اين شورا به پايان رسيد. صعصعة براى جواب نامه به معاويه مراجعه كرد. معاويه كه در نظر داشت از جواب دادن شانه خالى كند گفت: «بعدا جواب خواهم داد. ضمنا دستور داد تا سربازان محافظ آب كاملا مراقب باشند و مانع ورود و خروج سپاهيان على شوند. على عليه السلام از اين پيشامد كه اميد هرگونه حسن نيتى را در جبههء مخالف بكلى از بين مىبرد و راهى براى حل مشكلات به وسيلهء مذاكرات باقى نمىگذاشت، سخت ناراحت شد. راه را منحصر به اعمال زور و دست بردن به اسلحه ديد. در مقابل سپاه خويش آمد و خطابهاى كوتاه، اما مهيج و شورانگيز، به اين مضمون انشاء كرد: «اينان ستمگرى آغاز كردند، در ستيزه را گشودند و با روش خصمانه شما را پذيره شدند. اينان مانند گرسنهاى كه غذا مىطلبد، جنگ و خونريزى مىطلبند. جلوى آب آشاميدنى را بر شما گرفتهاند. اكنون يكى از دو راه را بايد انتخاب كنيد، راه سومى نيست: يا تن به ذلت و محروميت بدهيد و همچنان تشنه بمانيد، يا شمشيرها را از خون پليد اينان سيراب كنيد تا خودتان از آب گوارا سيراب شويد. زنده بودن اين است كه غالب و فاتح باشيد هر چند به بهاى مردن تمام شود، و مردن اين است كه مغلوب و زيردست باشيد هرچند زنده بمانيد. همانا معاويه گروهى گمراه و بدبخت را گرد خويش جمع كرده و از جهالت و بىخبرى آنها استفاده مىكند، تا آنجا كه آن بدبختها گلوهاى خودشان را هدف تير مرگ قرار دادهاند. » 1 اين خطابهء مهيج جنبش عجيبى در سپاهيان على به وجود آورد. خونشان را به جوش آورد. آمادهء كارزار شدند و با يك حملهء سنگين دشمن را تا فاصلهء زيادى عقب راندند و «شريعه» را تصاحب كردند. در اين وقت عمرو بن العاص كه پيش بينىاش به وقوع پيوسته بود، به معاويه گفت: «حالا اگر على و سپاهيانش معاملهء به مثل كنند و با تو همان كنند كه تو با آنها كردى، چه خواهى كرد؟ آيا مىتوانى بار ديگر «شريعه» را از آنها بگيرى؟ » . معاويه گفت: «به عقيدهء تو على اكنون با ما چگونه رفتار خواهد كرد؟ » . گفت: «به عقيدهء من على معاملهء به مثل نخواهد كرد و ما را در مضيقهء بيآبى نخواهد گذاشت. او براى چنين كارها نيامده است. » . از آن سو سپاهيان على بعد از آنكه ياران معاويه را از شريعه دور كردند از على خواستند اجازه بدهد مانع آب برداشتن ياران معاويه بشوند. فرمود: «مانع آنها نشويد، من به اين گونه كارها كه روش جاهلان است دست نمىزنم. من از اين فرصت استفاده مىكنم و مذاكرات خود را با آنها براساس كتاب خدا آغاز مىكنم. اگر پيشنهادها و صلاح انديشيهاى من پذيرفته شد كه چه بهتر، و اگر پذيرفته نشد با آنها مىجنگم، اما جوانمردانه، نه از راه بستن آب به روى دشمن. من هرگز دست به چنين كارها نخواهم زد و كسى را در مضيقهء بىآبى نخواهم گذاشت. » . آن روز شام نشده بود كه سپاهيان على و سپاهيان معاويه با يكديگر مىآمدند و آب برمىداشتند و كسى متعرض سپاهيان معاويه نمىشد2 ___________________________________ 1 . «قد استطعموكم القتال فاقروا على مذلة و تأخير محلة، او رووا السيوف من الدماء ترووا من الماء، فالموت فى حياتكم مقهورين و الحياة فى موتكم قاهرين. الا و ان معاوية قاد لمة من الغواة و عمس عليهم اخبر حتى جعلوا نحورهم اغراض المنيه» : نهج البلاغه، خطبهء 51. 2 . شرح نهج البلاغهءابن ابى الحديد، خطبهء 51، جلد 1، چاپ بيروت، صفحات 419- 428. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول