لگد به افتاده | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون یکشنبه، ۱ اسفند ۱۳۸۹ (۱:۳۰) | |||
لگد به افتاده عبد الملك بن مروان، بعد از بيست و يك سال حكومت استبدادى، در سال 86 هجرى از دنيا رفت. بعد از وى پسرش وليد جانشين او شد. وليد براى آنكه از نارضاييهاى مردم بكاهد، بر آن شد كه در روش دستگاه خلافت و طرز معامله و رفتار با مردم تعديلى بنمايد. مخصوصا در مقام جلب رضايت مردم مدينه- كه يكى از دو شهر مقدس مسلمين و مركز تابعين و باقيماندگان صحابهء پيغمبر و اهل فقه و حديث بود- برآمد. از اين رو هشام بن اسماعيل مخزونى پدر زن عبد الملك را كه قبلا حاكم مدينه بود و ستمها كرده بود و مردم همواره آرزوى سقوط وى را مىكردند از كار بركنار كرد. هشام بن اسماعيل در ستم و توهين به اهل مدينه بيداد كرده بود. سعيدبن مسيب، محدث معروف و مورد احترام اهل مدينه را به خاطر امتناع از بيعت، شصت تازيانه زده بود و جامهاى درشت بر وى پوشانده، بر شترى سوارش كرده، دورتا دور مدينه گردانده بود. به خاندان على عليه السلام و مخصوصا مهتر و سرور علويين، امام على بن الحسين زين العابدين عليه السلام، بيش از ديگران بدرفتارى كرده بود. وليد، هشام را معزول ساخت و به جاى او عمربن عبد العزيز، پسرعموى جوان خود را كه در ميان مردم به حسن نيت و انصاف معروف بود حاكم مدينه قرار داد. عمر براى بازشدن عقدهء دل مردم دستور داد هشام بن اسماعيل را جلو خانهء مروان حكم نگاه دارند و هركس كه از هشام بدى ديده يا شنيده بيايد و تلافى كند و داد دل خود را بگيرد. مردم دسته دسته مىآمدند. دشنام و ناسزا و لعن و نفرين بود كه نثار هشام بن اسماعيل مىشد. خود هشام بن اسماعيل بيش از همه نگران امام على بن الحسين و علويين بود. با خود فكر مىكرد انتقام على بن الحسين در مقابل آنهمه ستمها و سبّ و لعنها نسبت به پدران بزرگوارش كمتر از كشتن نخواهد بود. ولى از آن طرف، امام به علويين فرمود خوى ما بر اين نيست كه به افتاده لگد بزنيم و از دشمن بعد از آنكه ضعيف شد انتقام بگيريم، بلكه برعكس، اخلاق ما اين است كه به افتادگان كمك و مساعدت كنيم. هنگامى كه امام با جمعيت انبوه علويين به طرف هشام بن اسماعيل مىآمد، رنگ در چهرهء هشام باقى نماند. هر لحظه انتظار مرگ را مىكشيد. ولى برخلاف انتظار وى، امام طبق معمول- كه مسلمانى به مسلمانى مىرسد- با صداى بلند فرمود: «سلام عليكم» و با او مصافحه كرد و بر حال او ترحم كرده به او فرمود: «اگر كمكى از من ساخته است حاضرم. » . بعد از اين جريان، مردم مدينه نيز شماتت به او را موقوف كردند1 _____________________________________________ 1 . بحارالانوار، ج 11/ص 17 و 27، والامام الصادق، ج 1/ص 111، والامام زين العابدين، تأليف عبد العزيز سيدالاهل، ترجمهء حسين وجدانى، صفحهء 92. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول