جوياى يقين | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون جمعه، ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ (۲:۴۹) | |||
جوياى يقين در همهء كشور عظيم سلجوقى نظاميهء بغداد و نظاميهء نيشابور مثل دو ستارهء روشن مىدرخشيدند. طالبان علم و جويندگان بينش، بيشتر به يكى از اين دو دانشگاه عظيم هجوم مىآوردند. رياست و كرسى بزرگ تدريس نظاميهء نيشابور، در حدود سالهاى 450- 478، به عهدهء ابوالمعالى امام الحرمين جوينى بود. صدها نفر دانشجوى جوان جدى در حوزهء تدريس وى حاضر مىشدند و مىنوشتند و حفظ مىكردند. در ميان همهء شاگردان امام الحرمين سه نفر جوان پرشور و بااستعداد بيش از همه جلب توجه كرده انگشت نما شده بودند: محمد غزالى طوسى، كياهراسى، احمدبن محمد خوافى. سخن امام الحرمين دربارهء اين سه نفر گوش به گوش و دهان به دهان مىگشت كه: «غزالى دريايى است مواج، كيا شيرى است درنده، خوافى آتشى است سوزان. » از اين سه نفر نيز محمد غزالى مبرزتر و برازندهتر مىنمود. از اين رو چشم و چراغ حوزهء علميهء نيشابور آن روز محمد غزالى بود. امام الحرمين در سال 478 هجرى وفات كرد. غزالى كه ديگر براى خود عِدل و همپايهاى نمىشناخت، آهنگ خدمت وزير دانشمند سلجوقى، خواجه نظام الملك طوسى كرد كه محضرش مجمع ارباب فضل و دانش بود. در آنجا نيز مورد احترام و محبت قرار گرفت. در مباحثات و مناظرات بر همهء اقران پيروز شد! ضمنا كرسى رياست نظاميهء بغداد خالى شده بود و انتظار استادى با لياقت را مىكشيد كه بتواند از عهدهء تدريس آنجا برآيد. جاى ترديد نبود، شخصيتى لايقتر از اين نابغهء جوان كه تازه از خراسان رسيده بود پيدا نمىشد. در سال 484 هجرى قمرى غزالى با شكوه و جلال تمام وارد بغداد شد و بر كرسى رياست دانشگاه نظاميه تكيه زد. عاليترين مقامات علمى و روحانى آن روز همان بود كه غزالى بدان رسيد. بزرگترين دانشمند زمان و عاليترين مرجع دين به شمار مىرفت. در مسائل بزرگ سياسى روز مداخله مىكرد. خليفهء وقت، المقتدر باللّٰه، وبعد از او المستظهر باللّٰه براى وى احترام زيادى قائل بودند. همچنين پادشاه بزرگ ايران ملكشاه سلجوقى و وزير دانشمند و مقتدر وى خواجه نظام الملك طوسى نسبت به او ارادت مىورزيدند و كمال احترام را مرعى مىداشتند. غزالى به نقطهء اوج ترقيات خود رسيده بود و ديگر مقامى براى مثل او باقى نمانده بود كه احراز نكرده باشد. ولى در همان حال كه بر عرش سيادت علمى و روحانى جلوس كرده بود و ديگران غبطهء مقام او را مىخوردند، از درون روح وى شعلهاى كه كم و بيش در همهء دوران عمر وى سوسو مىزد زبانه كشيد كه خرمن هستى و مقام و جاه و جلال وى را يكباره سوخت. غزالى در همهء دوران تحصيل خويش احساسى مرموز را در خود مىيافت كه از او آرامش و يقين و اطمينان مىخواست، ولى حس تفوق بر اقران و كسب نام و شهرت و افتخار مجال بروز و فعاليت زيادى به اين حس نمىداد. همينكه به نقطهء اوج ترقيات دنيايى خود رسيد و اشباع شد، فعاليت حس كنجكاوى و حقيقت جويى وى آغاز گشت. اين مطلب بر وى روشن شد كه جدلها و استدلالات وى كه ديگران را اقناع و ملزم مىكند، روح كنجكاو و تشنهء خود او را اقناع نمىكند. دانست كه تعليم و تعلم و بحث و استدلال كافى نيست، سير و سلوك و مجاهدت و تقوا لازم است. با خود گفت از نام شراب، مستى و از نام نان، سيرى و از نام دوا، بهبود پيدا نمىشود. از بحث و گفتگو دربارهء حقيقت و سعادت نيز آرامش و يقين و اطمينان پيدا نمىشود. بايد براى حقيقت خالص شد و اين با حب و جاه و شهرت و مقام سازگار نيست. كشمكش عجيبى در درون وى پيدا شد. دردى بود كه جز خود او و خداى او كسى از آن آگاه نبود. شش ماه اين كشمكش به صورت جانكاهى دوام يافت و به قدرى شدت كرد كه خواب و خوراك از وى سلب شد. زبانش از گفتار باز ماند. ديگر قادر به تدريس و بحث نبود. بيمار شد و در جهاز هاضمهاش اختلال پيدا شد. اطبا معاينه كردند، بيمارى روحى تشخيص دادند. راه چاره از هر طرف بسته شده بود. جز خدا و حقيقت دادرسى نبود. از خدا خواست كه او را مدد كند و از اين كشمكش برهاند. كار آسانى نبود. از يك طرف آن حس مرموز به شدت فعاليت مىكرد، و از طرف ديگر چشم پوشيدن از آنهمه جلال و عظمت و احترام و محبوبيت دشوار مىنمود. تا آنكه يك وقت احساس كرد كه تمام جاه و جلالها از نظرش ساقط شد. تصميم گرفت از جاه و مقام چشم بپوشد. از ترس ممانعت مردم اظهار نكرد و به بهانهء سفر مكه از بغداد بيرون رفت، ولى همينكه مقدارى از بغداد دور شد و مشايعت كنندگان همه برگشتند، راه خود را به سوى شام و بيت المقدس برگرداند. براى آنكه كسى او را نشناسد و مزاحم سير درونىاش نشود، در جامهء درويشان درآمد. سير آفاق و انفس را آنقدر ادامه داد تا آنچه را كه مىخواست، يعنى يقين و آرامش درونى، پيدا كرد. ده سال مدت تفكر و خلوت و رياضت وى طول كشيد1 ____________________________________________ 1 . ترجمهءالمنقذمن الضلال (اعترافات غزالى) ، وتاريخابن خلّكان، ج 5/ص 351 و 352، و غزالى نامه. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول