پاسخ به: یاد بچه های جنگ ... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون دوشنبه، ۳۰ فروردین ۱۳۸۹ (۱۰:۵۰) | |||
درست وسط میدان مین رگبار بستند رویم.توی آن جهنم نه می شد رفت، نه می شد دراز کشید. چند نفری هم شهید شده بودند و افتاده بودند توی میدان مین. یکدفعه کسی پایم را گرفت و بلند کرد و روی سینه اش گذاشت. مجروح بود. گفت:"برو برادر! برو!" شناختمش همانی بود که به خاطر کم سن و سالی اش نمی گذاشتم جلو بیاید. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول