پاسخ به: عصر ظهور | |||
---|---|---|---|
نویسنده: کاف. میم یکشنبه، ۹ مرداد ۱۳۹۰ (۱۳:۱۲) | |||
ادامه بحث غربت... غربت امام(علیه السلام) در غیبت ایشان غربت امام(علیه السلام) به پنج معنی بیان می شود: 1-امام قدر ناشناخته 2-امام از یاد رفته 3-امام فرونهاده 4-امام دور از اهل و دیار 5-امام بی یار و یاور - امام قدر ناشناخته قدر ناشناخته بودن یکی از معنای رایج غربت است.اگر معرفتی که شایسته شخصی است، وجود نداشته باشد، او را می توان "غریب "دانست. وقتی تعبیر"قدر ناشناخته" و "غریب"برای امام عصر(علیه السلام) به کار می رود، شاید تصور شود که مطرح کنندگان این بحث در بیان خویش مبالغه و اغراق می کنند؛ یا گمان می رود که این ادعا صرفاً بر پایه احساسات و عواطف است و جنبه ی عقلانی ندارد.در حالی که غربت امام (علیه السلام) امری مستدل و روشن است که همگان باید واقعاً به آن متذکر شوند و حقیقت آن را بیابند. غربت امام عصر(علیه السلام) از جهت عدم"معرفت به وصف"بارزتر است.کسانی که از معرفت مشخصات ظاهری حضرتش غفلت می کنند، معمولاً افراد عامی هستند، اما متأسفانه در "معرفت به وصف"، بیش تر خواص دچار کاستی می شوند .در اين مقال براي روشن شدن بحث اشارتي به يكي ازشئونات امام زمان(عج) مي كنيم كه مورد غفلت شيعيان قرار گرفته است. امام زمان(علیه السلام) «علم مصبوب»هستند. شکر عملی این کمال، آن است که هر کس به دنبال کسب علم می رود، به عنوان سرچشمه و منبع علم، به ایشان رجوع کند و هنگام درس گرفتن از استاد و مطالعه و تحقیق، همه ی افراد را واسطه هایی بداند که به برکت امام (علیه السلام) از وساطت آن ها بهره مند می شود، یعنی در هر پیشرفت علمی، خود را مدیون توجهات و عنایات امام (علیه السلام) بداند. اکثر قریب به اتفاق مردم، اصلاً نمی دانند نعمت«علم مصبوب»در عالم وجود دارد و به همین دلیل به ایشان مراجعه نمی کنند. پس مهجوریت و متروک بودن امام (علیه السلام) برای این اکثریت، به دلیل عدم معرفت آن هاست. در قرآن کریم آمده است: فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشيد . چه بسیار آبادی هایی را که(اهل آن ها)ستمکار بودند، هلاک کردیم. سپس دیوارها روی پایه هایشان خراب شد و چاه ها بدون استفاده و قصرهای مرتفع خالی ماند. محل بحث ما آخر آیه است که خدای متعال فرموده است :چه بسیار چاه هایی که بدون استفاده باقی ماند.چاه را زمانی معطله می نامند که قابل استفاده و بهره برداری باشد و بتوان از آن آب بیرون کشید، ولی اکنون متروکه شده و دیگر از آن آب استخراج نمی شود. «قصر مشید» به قصر مجلل و مرتفعی گفته می شود که اکنون خالی از سکنه باقی مانده است. در آیه به این مطلب اشاره شده که ما وقتی اهل آبادی ها را هلاک کردیم، چاه های آن ها بدون استفاده شد و قصرهایشان خالی ماند. با مراجعه به اهل بیت(علیهم السلام) می بینیم که در تفسیر«بئر معطله»فرموده اند:کم من عالم لا یرجع الیه و لاینتفع بعلمه . چه بسیار عالمی که به او مراجعه نمی شود و از علم او بهره نمی برند.عالم، به چاه آبي تشبیه شده که از آن ماده حیات استخراج می شود و مراد از معطل و بدون استفاده ماندن چاه آب، مراجعه نشدن به عالم و بهره نبردن از علم اوست. امامان علیهم السلام عالمانی هستندکه به ایشان-در خور شأن و مقامشان-مراجعه نشده است و از علم ایشان استفاده ي کامل وصحیح نمی گردد. امام زمان(علیه السلام) نیز در زمان ما«بئر معطله»هستند. از امام ابوالحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) نقل شده است: الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ الْإِمَامُ الصَّامِتُ وَ الْقَصْرُ الْمَشِيدُ الْإِمَامُ النَّاطِق . «چاه معطل»امام ساکت و «قصر مشید»امام ناطق است. شاید علت تشبیه امام ناطق به قصر مشید، این باشد که قصر مشید، مرتفع است و همه آن را می بینند و شکوه و عظمتش نمایان است؛ با وجود این خالی گذاشته می شود. اما بئر معطله، چه بسا اصلاً وجودش مورد توجه قرار نگیرد و شناخته نشود. «امام صامت»امامی است که- به امر خدا و حکمت الهی- از اظهار و مطرح کردن خود پرهیز می کند.همه ی امامان ما علیهم السلام شرایطی داشتند که در برخی زمان ها ساکت بودند.در زمان غیبت نیز، از مصادیق بارز امام صامت، حضرت مهدی عجل ا...تعالی فرجه الشریف می باشد. و لذا به ایشان اطلاق«بئر معطله» می شود. بارزترین مصداق بئر معطله امام غائب است. ولی هیچ تشنه ای برای کشیدن آب از آن سراغي نمی گیرد. ادامه دارد... پ ن :کمال الدین باب34ح4. غربت آفتاب،ص23 غربت آفتاب ،ص23. حج/45. کنزالدقائق،ج9ح113به نقل از مجمع البیان ________________________________________________ من میخوام بگم با خوندن این متن فهمیدم چقدر من راه رو اشتباه رفتم.... من یه گنجینه بزرگ و لایتناهی دارم که هیچوقت سراغش نرفتم.. گنجی که انقدر دریای عمیقه هر چقدر بیشتر ازش استفاده کنم بیشتر میشه.. گنجی که خدا بدون هیچ درخواستی از طرف من در اختیارم قرار داده و گفته ادر درجه اول استفاده کن ودر درجه دوم درست با این گنج برخورد کن.. اما من استفاده نکردم.. اگرهم جایی به بن بست رسیدم و چاره ای جز استفاده نداشتم!!! ازش درست استفاده نکردم.. یادمه گفته بودم من وامثال من منزلت امام مون رونمیدونیم... چون نمیدونیم .. ازین دریای عمیق کم برمیداریم.. انگار که میخواد تموم شه.. من توگرفتاری هام به امامم مراجعه میکنم .. اما آیا شده برای یافتن یه حقیقتی یه دانشی برم و ازش سوال کنم؟؟!! نه همیشه از امامم کم خواستم وبا اینکه بزرگواری کردن و بهم دادن ولی دلشون رو شکستم.. میخوام بگم من با مراجعه نکردنم دل پدرمو شکستم... اما با مراجعه کردنم بیشتر دلشو شکستم.. پدر مهربون من!!... خودت راه درست رو نشونم بده... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول