پاسخ به: بهار آزادی | |||
---|---|---|---|
نویسنده: کمیل پنجشنبه، ۱۴ بهمن ۱۳۸۹ (۲۲:۴۶) | |||
سلام بچه ها چطورید؟ خوب امروز گفتم بزار یک بار این تاپیک رو از صفحه اول بخونم بیام جلو خوب واقعا تاپیک جالب و مفیدی و جا داره از اقا سعید تشکر کنم که این تاپیکو راه اندازی کرد دعا میکنم روزی رونق گرفتن این تاپیک هم مانند بقیه بخش های انجمن بشه ولی یه موقع هایی یه چیزایی میبینی و میشنوی که نه میتونی حرف بزنی و نه میتونی سکوت کنی یعنی تو گلوی ادم گیر میکنه دوست داری این بغض شکسته بشه ولی اگه حرف بزنی با واکنش یه عده برخورد میکنی که به ادم انواع اقسام لغب ها رو میدم کما اینکه هنوز هم میدن و اگرم حرف نزنی پیش وجدانت شرمنده میشی و یکسره باید از وجدانت سرکوفت بشنوی که تو چرا از تمسخر شدن میترسی؟مگه به چیزی که میگی اعتقاد نداری؟مگه اینا رو قبول نداری؟مگه بعد از اینکه کلی پرسو جو کردی و تحقیق کردی به حقانیت این افراد و این راه پی نبردی؟پس دیگه این ترس از چیه؟ واقعا حس بدیه نمیشه خیلی چیزا رو گفت ولی واقعا ادم بعضی وقتا یه چیزایی رو میشنوه که نمیدونه چی کار کنه اگه حرفی بزنه میگن یا داره پاچه خاری میکنه یا اینکه ادعا فهم و شعور داره و کلی چیزای دیگه که اینا خوبشه واقعا نمیدونم چرا نسل بعد از امام این جوری شدن؟ یعنی بیست و اندی سال فاصله ای هست که اینقدر شک تو دل فرزندانی که پدراشون این انقلاب رو بر پا کردن به وجود بیاد؟ یعنی اینقدر از جنگ فاصله گرفتیم که حرمت شهید و رزمنده برامون از بین رفته باشه؟ما که داریم نون این مملکتو میخوریم که پدرانمون جونشونو همه جوره نثارش کردن!!! پس چرا باید اینجور شک و شبهات وجود داشته باشه یه نگاه به تاریخ میندازیم میبینیم از زمان ادم و حوا همین بوده تا به امروز میبینی که زمان پیامبر و امامانمون هم همین بوده ولی خوب یه موقع هایی میگم اعراب جاهل بودن و نمیفهمیدن و ایمنهمه سال پیش بوده علم نبوده تکنولوژی نبوده اسایش نبوده اندیشه نبوده که این نتایج رو در پی داشته ولی یه نگاه به الان میندازم میبنیم امکانات و تکنولوژی های زیادی تو دست انسان قرار گرفته پس چی میشه که نتیجه منفی میده؟ نمیدونم چند نفر شما درک میکنید که منظورم چیه؟ ولی این یه چیزیه که هنوز برای من نامفهومه؟ چطور میشه در عرض بیست سال اینقدر از راه امام فاصله گرفت با اینکه اینهمه اطلاعات و مقاله و متون دربارش هست؟ چطور؟ چطور؟ این سوال چطور چیزیه که چند ساله داره منو شدیدا ازار میده خیلی دنبالش رفتم خیلی کشتم و خیلی پرسیدم و هرچی گشتم به حقانیت دینم و وطنم بیشتر اعتقاد پیدا کردم ولی نمیدونم چرا درک این سوال برام اینقدر مشکله؟ ما که مسلمون زاده هستیم و تا به دنیا میام تو گوشمون اذان میخونن چطور میتونیم دینمونو انکار کنیم و یا به بیراهه بکشیم؟ ما ایرانی ها که از بدو ورود به دبستان با ارمانهای انقلاب و امام اشنایی پیدا میکنیم چطور روزی میرسه که انکارش میکنیم؟ پی این سوالا خیلی گشتم و واقعا تنها نکته ای هست که تو زندگیم داره ازارم میده ولی..... خدایا نمیدونم چطوری منظورمو برسونم فقط از خودت که بزرگترینی خودت که وقتی اسمت میاد ادواردو انیلی پسر ثروتمند ترین مرد ایتالیایی بهت لبیک میگه و مسلمون میشه کمک میخام از تو کمک میخام که وقتی نامت بر زبان پیامبر ها جاری میشد مردگان زنده میشدند و دریا ها شکافته میشد ازت میخام که ظهور امام زمان رو نزدیک گردانی ازت میخام مدرمانی که دوست و همسایه و فامیلمون هستند رو همیشه در راه خودت حفظشون کنی شاید دعا کردن من که پلیدی هام زیاده هیچ اثری نداشته باشه ولی لطف و کرم تو اینقدر زیاده که همیشه میتونم روش حساب کنم خدایا |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول