پاسخ به: نوای ملکوت | |||
---|---|---|---|
نویسنده: یا لثارات الحسن جمعه، ۱۵ شهریور ۱۳۸۷ (۲۳:۴۶) | |||
ترجمه جزء چهارم قرآن کریم: هرگز به (حقيقت) نيكوكارى نمىرسيد مگر اينكه از آنچه دوست مىداريد، (در راه خدا) انفاق كنيد؛ و آنچه انفاق مىكنيد، خداوند از آن آگاه است. (92) همه غذاها(ى پاك) بر بنى اسرائيل حلال بود، جز آنچه اسرائيل (يعقوب)، پيش از نزول تورات، بر خود تحريم كرده بود؛ (مانند گوشت شتر كه براى او ضرر داشت.) بگو: «اگر راست مىگوييد تورات را بياوريد و بخوانيد! (اين نسبتهايى كه به پيامبران پيشين مىدهيد، حتى در تورات تحريف شده شما نيست!)» (93) بنا بر اين، آنها كه بعد از اين به خدا دروغ مىبندند، ستمگرند! (زيرا از روى علم و عمد چنين مىكنند). (94) بگو: «خدا راست گفته (و اينها در آيين پاك ابراهيم نبوده) است. بنا بر اين، از آيين ابراهيم پيروى كنيد، كه به حق گرايش داشت، و از مشركان نبود!» (95) نخستين خانهاى كه براى مردم (و نيايش خداوند) قرار داده شد، همان است كه در سرزمين مكه است، كه پر بركت، و مايه هدايت جهانيان است. (96) در آن، نشانههاى روشن، (از جمله) مقام ابراهيم است؛ و هر كس داخل آن ( خانه خدا) شود؛ در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است كه آهنگ خانه (او) كنند، آنها كه توانايى رفتن به سوى آن دارند. و هر كس كفر ورزد (و حج را ترك كند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان، بىنياز است. (97) بگو: «اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كفر مىورزيد؟! و خدا گواه است بر اعمالى كه انجام مىدهيد!» (98) بگو: «اى اهل كتاب! چرا افرادى را كه ايمان آوردهاند، از راه خدا بازمىداريد، و مىخواهيد اين راه را كج سازيد؟! در حالى كه شما (به درستى اين راه) گواه هستيد؛ و خداوند از آنچه انجام مىدهيد، غافل نيست!» (99) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از گروهى از اهل كتاب، (كه كارشان نفاقافكنى و شعلهورساختن آتش كينه و عداوت است) اطاعت كنيد، شما را پس از ايمان، به كفر بازمىگردانند. (100) و چگونه ممكن است شما كافر شويد، با اينكه (در دامان وحى قرار گرفتهايد، و) آيات خدا بر شما خوانده مىشود، و پيامبر او در ميان شماست؟! (بنابر اين، به خدا تمسك جوييد!) و هر كس به خدا تمسك جويد، به راهى راست، هدايت شده است. (101) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! آن گونه كه حق تقوا و پرهيزكارى است، از خدا بپرهيزيد! و از دنيا نرويد، مگر اينكه مسلمان باشيد! (بايد گوهر ايمان را تا پايان عمر، حفظ كنيد!) (102) و همگى به ريسمان خدا ( قرآن و اسلام، و هرگونه وسيله وحدت)، چنگ زنيد ، و پراكنده نشويد! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاى شما، الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او، برادر شديد! و شما بر لب حفرهاى از آتش بوديد، خدا شما را از آن نجات داد؛ اين چنين، خداوند آيات خود را براى شما آشكار مىسازد؛ شايد پذيراى هدايت شويد. (103) بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند! و آنها همان رستگارانند. (104) و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند؛ (آن هم) پس از آنكه نشانههاى روشن (پروردگار) به آنان رسيد! و آنها عذاب عظيمى دارند. (105) (آن عذاب عظيم) روزى خواهد بود كه چهرههائى سفيد، و چهرههائى سياه مىگردد، اما آنها كه صورتهايشان سياه شده، (به آنها گفته مىشود:) آيا بعد از ايمان، و (اخوت و برادرى در سايه آن،) كافر شديد؟! پس بچشيد عذاب را، به سبب آنچه كفر مىورزيديد! (106) و اما آنها كه چهرههايشان سفيد شده، در رحمت خداوند خواهند بود؛ و جاودانه در آن مىمانند. (107) « اينها آيات خداست؛ كه بحق بر تو مىخوانيم. و خداوند (هيچ گاه) ستمى براى (احدى از) جهانيان نمىخواهد. (108) و (چگونه ممكن است خدا ستم كند؟! در حالى كه) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، مال اوست؛ و همه كارها، به سوى او باز مىگردد (و به فرمان اوست.) (109) شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهاند؛ (چه اينكه) امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و به خدا ايمان داريد. و اگر اهل كتاب، (به چنين برنامه و آيين درخشانى،) ايمان آورند، براى آنها بهتر است! (ولى تنها) عده كمى از آنها با ايمانند، و بيشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار) (110) آنها ( اهل كتاب، مخصوصا» يهود) هرگز نمىتوانند به شما زيان برسانند، جز آزارهاى مختصر؛ و اگر با شما پيكار كنند، به شما پشت خواهند كرد (و شكست مىخورند؛ سپس كسى آنها را يارى نمىكند. (111) هر جا يافت شوند، مهر ذلت بر آنان خورده است؛ مگر با ارتباط به خدا، (و تجديد نظر در روش ناپسند خود،) و (يا) با ارتباط به مردم (و وابستگى به اين و آن)؛ و به خشم خدا، گرفتار شدهاند؛ و مهر بيچارگى بر آنها زده شده؛ چرا كه آنها به آيات خدا، كفر مى بناحق مىكشتند. اينها بخاطر آن است كه گناه كردند؛ و (به حقوق ديگران،) تجاوز مىنمودند. (112) آنها همه يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، جمعيتى هستند كه (به حق و ايمان) قيام مىكنند؛ و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مىخوانند؛ در حالى كه سجده مىنمايند. (113) به خدا و روز ديگر ايمان مىآورند؛ امر به معروف و نهى از منكر مىكنند؛ و در انجام كارهاى نيك، پيشى مىگيرند؛ و آنها از صالحانند. (114) و آنچه از اعمال نيك انجام دهند، هرگز كفران نخواهد شد! (و پاداش شايسته آن را مىبينند.) و خدا از پرهيزكاران، آگاه است. (115) كسانى كه كافر شدند، هرگز نمىتوانند در پناه اموال و فرزندانشان، از مجازات خدا در امان بمانند! آنها اصحاب دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند. (116) آنچه آنها در اين زندگى پست دنيوى انفاق مىكنند، همانند باد سوزانى است كه به زراعت قومى كه بر خود ستم كرده (و در غير محل و وقت مناسب، كشت نمودهاند)، بوزد؛ و آن را نابود سازد. خدا به آنها ستم نكرده؛ بلكه آنها، خودشان به خويشتن ستم مىكنند. (117) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آنها از هرگونه شر و فسادى در باره شما، كوتاهى نمىكنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد. (نشانههاى) دشمنى از دهان (و كلام)شان آشكار شده؛ و آنچه در دلهايشان پنهان مىدارند، از آن مهمتر است. ما آيات (و راههاى پيشگيرى از شر آنها) را براى شما بيان كرديم اگر انديشه كنيد! (118) شما كسانى هستيد كه آنها را دوست مىداريد؛ اما آنها شما را دوست ندارند! در حالى كه شما به همه كتابهاى آسمانى ايمان داريد (و آنها به كتاب آسمانى شما ايمان ندارند). هنگامى كه شما را ملاقات مىكنند، (به دروغ) مىگويند: «ايمان آوردهايم!» اما هنگامى كه تنها مىشوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مىگزند! بگو: «با همين خشمى كه داريد بميريد! خدا از (اسرار) درون سينهها آگاه است.» (119) اگر نيكى به شما برسد، آنها را ناراحت مىكند؛ و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال مىشوند. (اما) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهيزگارى پيشه كنيد، نقشههاى (خائنانه) آنان، به شما زيانى نمىرساند؛ خداوند به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد. (120) و (به ياد آور) زمانى را كه صبحگاهان، از ميان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بيرون رفتى! و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهاى مختلفى را كه درباره طرح جنگ گفته مىشد، مىشنيد؛ و انديشههايى را كه بعضى در سر مىپروراندند، مىدانست). (121) (و نيز به ياد آور) زمانى را كه دو طايفه از شما تصميم گرفتند سستى نشان دهند (و از وسط راه بازگردند)؛ و خداوند پشتيبان آنها بود (و به آنها كمك كرد كه از اين فكر بازگردند)؛ و افراد باايمان، بايد تنها بر خدا توكل كنند! (122) خداوند شما را در «بدر» يارى كرد (و بر دشمنان خطرناك، پيروز ساخت)؛ در حالى كه شما (نسبت به آنها)، ناتوان بوديد. پس، از خدا بپرهيزيد (و در برابر دشمن، مخالفت فرمان پيامبر نكنيد)، تا شكر نعمت او را بجا آورده باشيد! (123) در آن هنگام كه تو به مؤمنان مىگفتنى: «آيا كافى نيست كه پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، كه از آسمان فرود مىآيند، يارى كند؟!» (124) آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد، و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد، خداوند شما را به پنج هراز نفر از فرشتگان، كه نشانههايى با خود دارند، مدد خواهد داد! (125) ولى اينها را خداوند فقط بشارت، و براى اطمينان خاطر شما قرار داده؛ وگرنه، پيروزى تنها از جانب خداوند تواناى حكيم است! (126) (اين وعده را كه خدا به شما داده،) براى اين است كه قسمتى از پيكر لشكر كافران را قطع كند؛ يا آنها را با ذلت برگرداند؛ تا مايوس و نااميد، (به وطن خود) بازگردند. (127) هيچگونه اختيارى (در باره عفو كافران، يا مؤمنان فرارى از جنگ،) براى تو نيست؛ مگر اينكه (خدا) بخواهد آنها را ببخشد، يا مجازات كند؛ زيرا آنها ستمگرند. (128) و آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، مىبخشد؛ و هر كس را بخواهد، مجازات مىكند؛ و خداوند آمرزنده مهربان است. (129) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! ربا (و سود پول) را چند برابر نخوريد! از خدا بپرهيزيد، تا رستگار شويد! (130) و از آتشى بپرهيزيد كه براى كافران آماده شده است! (131) و خدا و پيامبر را اطاعت كنيد، تا مشمول رحمت شويد! (132) و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است؛ و براى پرهيزگاران آماده شده است. (133) همانها كه در توانگرى و تنگدستى، انفاقمىكنند؛ و خشم خود را فرو مىبرند؛ و از خطاى مردم درمىگذرند؛ و خدا نيكوكاران را دوست دارد. (134) و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند، يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مىافتند؛ و براى گناهان خود، طلب آمرزش مىكنند -و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟- و بر گناه، اصرار نمىورزند، با اينكه مىدانند. (135) آنها پاداششان آمرزش پروردگار، و بهشتهايى است كه از زير درختانش، نهرها جارى است؛ جاودانه در آن ميمانند؛ چه نيكو است پاداش اهل عمل! (136) پيش از شما، سنتهايى وجود داشت؛ (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهايى داشتند؛ كه شما نيز، همانند آن را داريد.) پس در روى زمين، گردش كنيد و ببينيد سرانجام تكذيبكنندگان (آيات خدا) چگونه بود؟! (137) اين، بيانى است براى عموم مردم؛ و هدايت و اندرزى است براى پرهيزگاران! (138) و سست نشويد! و غمگين نگرديد! و شما برتريد اگر ايمان داشته باشيد! (139) اگر (در ميدان احد،) به شما جراحتى رسيد (و ضربهاى وارد شد)، به آن جمعيت نيز (در ميدان بدر)، جراحتى همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها(ى پيروزى و شكست) را در ميان مردم مىگردانيم؛ (-و اينخاصيت زندگى دنياست-) تا خدا، افرادى را كه ايمان آوردهاند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از ميان شما، شاهدانى بگيرد. و خدا ظالمان را دوست نمىدارد. (140) و تا خداوند، افراد باايمان را خالص گرداند (و ورزيده شوند)؛ و كافران را به تدريج نابود سازد. (141) آيا چنين پنداشتيد كه (تنها با ادعاى ايمان) وارد بهشت خواهيد شد، در حالى كه خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است؟! (142) و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پيش از آنكه با آن روبهرو شويد، آرزو مىكرديد؛ سپس آن را با چشم خود ديديد، در حالى كه به آن نگاه مىكرديد (و حاضر نبوديد به آن تن دردهيد! چقدر ميان گفتار و كردار شما فاصله است؟!) (143) محمد (ص) فقط فرستاده خداست؛ و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد و يا كشته شود، شما به عقب برمىگرديد؟ (و اسلام را رها كرده به دوران جاهليت و كفر بازگشت خواهيد نمود؟) و هر كس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند؛ و خداوند بزودى شاكران (و استقامتكنندگان) را پاداش خواهد داد. (144) هيچكس، جز به فرمان خدا، نمىميرد؛ سرنوشتى است تعيين شده؛ (بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يك سنت الهى است.) هر كس پاداش دنيا را بخواهد (و در زندگى خود، در اين راه گام بردارد،) چيزى از آن به او خواهيم داد؛ و هر كس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او مىدهيم؛ و بزودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. (145) چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند! آنها هيچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مىرسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند)؛ و خداوند استقامتكنندگان را دوست دارد. (146) سخنشان تنها اين بود كه: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرويهاى ما در كارها، چشمپوشى كن! قدمهاى ما را استوار بدار! و ما را بر جمعيت كافران، پيروز گردان! (147) از اينرو خداوند پاداش اين جهان، و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد؛ و خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد. (148) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از كسانى كه كافر شدهاند اطاعت كنيد، شما را به گذشتههايتان بازمىگردانند؛ و سرانجام، زيانكار خواهيد شد. (149) (آنها تكيهگاه شما نيستند،) بلكه ولى و سرپرست شما، خداست؛ و او بهترين ياوران است. (150) بزودى در دلهاى كافران، بخاطر اينكه بدون دليل، چيزهايى را براى خدا همتا قرار دادند، رعب و ترس مىافكنيم؛ و جايگاه آنها، آتش است؛ و چه بد جايگاهى است جايگاه ستمكاران! (151) خداوند، وعده خود را به شما، (در باره پيروزى بر دشمن در احد،) تحقق بخشيد؛ در آن هنگام (كه در آغاز جنگ،) دشمنان را به فرمان او، به قتل مىرسانديد؛ (و اين پيروزى ادامه داشت) تا اينكه سست شديد؛ و (بر سر رهاكردن سنگرها،) در كار خود به نزاع پرداختيد؛ و بعد از آن كه آنچه را دوست مىداشتيد (از غلبه بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانى كرديد. بعضى از شما، خواهان دنيا بودند؛ و بعضى خواهان آخرت. سپس خداوند شما را از آنان منصرف ساخت؛ (و پيروزى شما به شكست انجاميد؛) تا شما را آزمايش كند. و او شما را بخشيد؛ و خداوند نسبت به مؤمنان، فضل و بخشش دارد. (152) (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه از كوه بالا ميرفتيد؛ و جمعى در وسط بيابان پراكنده شدند؛ و از شدت وحشت،) به عقب ماندگان نگاه نمىكرديد، و پيامبر از پشت سر، شما را صدا مىزد. سپس اندوهها را يكى پس از ديگرى به شما جزا داد؛ اين بخاطر آن بود كه ديگر براى از دست رفتن (غنايم جنگى) غمگين نشويد، و نه بخاطر مصيبتهايى كه بر شما وارد مىگردد. و خداوند از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است. (153) سپس بدنبال اين غم و اندوه، آرامشى بر شما فرستاد. اين آرامش، بصورت خواب سبكى بود كه (در شب بعد از حادثه احد،) گروهى از شما را فرا گرفت؛ اماگروه ديگرى در فكر جان خويش بودند؛ (و خواب به چشمانشان نرفت.) آنها گمانهاى نادرستى -همچون گمانهاى دوران جاهليت- درباره خدا داشتند؛ و مىگفتند: «آيا چيزى از پيروزى نصيب ما مىشود؟!» بگو: سخللّههمه كارها (و پيروزيها) به دست خداست!» آنها در دل خود، چيزى را پنهان مىدارند كه براى تو آشكار نمىسازند؛ مىگويند: «اگر ما سهمى از پيروزى داشتيم، در اين جا كشته نمىشديم!» بگو: «اگر هم در خانههاى خود بوديد، آنهايى كه كشتهشدن بر آنها مقرر شده بود، قطعا به سوى آرامگاههاى خود، بيرون مىآمدند (و آنها را به قتل مىرساندند). و اينها براى اين است كه خداوند، آنچه در سينههايتان پنهان داريد، بيازمايد؛ و آنچه را در دلهاى شما (از ايمان) است، خالص گرداند؛ و خداوند از آنچه در درون سينههاست، با خبر است. (154) كسانى كه در روز روبرو شدن دو جمعيت با يكديگر (در جنگ احد)، فرار كردند، شيطان آنها را بر اثر بعضى از گناهانى كه مرتكب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشيد. خداوند، آمرزنده و بردبار است. (155) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همانند كافران نباشيد كه چون برادرانشان به مسافرتى مىروند، يا در جنگ شركت مىكنند (و از دنيا مىروند و يا كشته مىشوند)، مىگويند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمىمردند و كشته نمىشدند!» (شما از اين گونه سخنان نگوييد،) تا خدا اين حسرت را بر دل آنها ( كافران) بگذارد. خداوند، زنده مىكند و مىميراند؛ (و زندگى و مرگ، به دست اوست؛) و خدا به آنچه انجام مىدهيد، بيناست. (156) اگر هم در راه خدا كشته شويد يا بميريد، (زيان نكردهايد؛ زيرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود،) جمع آورى ميكنند، بهتر است! (157) و اگر بميريد يا كشته شويد، به سوى خدا محشور مىشويد. (بنابراين، فانى نمىشويد كه از فنا، وحشت داشته باشيد.) (158) به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان ( مردم) نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مىشدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در كارها، با آنان مشورت كن! اما هنگامى كه تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توكل كن! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد. (159) اگر خداوند شما را يارى كند، هيچ كس بر شما پيروز نخواهد شد! و اگر دست از يارى شما بردارد، كيست كه بعد از او، شما را يارى كند؟! و مؤمنان، تنها بر خداوند بايد توكل كنند! (160) (گمان كرديد ممكن است پيامبر به شما خيانت كند؟! در حالى كه) ممكن نيست هيچ پيامبرى خيانت كند! و هر كس خيانت كند، روز رستاخيز، آنچه را در آن خيانت كرده، با خود (به صحنه محشر) مىآورد؛ سپس به هر كس، آنچه را فراهم كرده (و انجام داده است)، بطور كامل داده مىشود؛ و (به همين دليل) به آنها ستم نخواهد شد (چرا كه محصول اعمال خود را خواهند ديد) . (161) آيا كسى كه از رضاى خدا پيروى كرده، همانند كسى است كه به خشم و غضب خدا بازگشته؟! و جايگاه او جهنم، و پايان كار او بسيار بد است. (162) هر يك از آنان، درجه و مقامى در پيشگاه خدا دارند؛ و خداوند به آنچه انجام مىدهند، بيناست. (163) خداوند بر مؤمنان منت نهاد ( نعمت بزرگى بخشيد) هنگامى كه در ميان آنها، پيامبرى از خودشان برانگيخت؛ كه آيات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد؛ هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند. (164) آيا هنگامى كه مصيبتى (در ميدان جنك احد) به شما رسيد، در حالى كه دو برابر آن را (در ميدان جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بوديد، گفتيد: «اين مصيبت از كجاست؟!» بگو: «از ناحيه خود شماست (كه در ميدان جنگ احد، با دستور پيامبر مخالفت كرديد)! خداوند بر هر چيزى قادر است. (و چنانچه روش خود را اصلاح كنيد، در آينده شما را پيروز مىكند.)» (165) و آنچه (در روز احد،) در روزى كه دو دسته ( مؤمنان و كافران) با هم نبرد كردند به شما رسيد، به فرمان خدا (و طبق سنت الهى) بود؛ و براى اين بود كه مؤمنان را مشخص كند. (166) و نيز براى اين بود كه منافقان شناخته شوند؛ آنهايى كه به ايشان گفته شد: «بياييد در راه خدا نبرد كنيد! يا (حداقل) از حريم خود، دفاع نماييد!» گفتند: «اگر مىدانستيم جنگى روى خواهد داد، از شما پيروى مىكرديم. (اما مىدانيم جنگى نمىشود.)» آنها در آن هنگام، به كفر نزديكتر بودند تا به ايمان؛ به زبان خود چيزى مىگويند كه در دلهايشان نيست! و خداوند از آنچه كتمان مىكنند، آگاهتر است. (167) (منافقان) آنها هستند كه به برادران خود -در حالى كه از حمايت آنها دست كشيده بودند- گفتند: «اگر آنها از ما پيروى مىكردند، كشته نمىشدند!» بگو: «(مگر شما مىتوانيد مرگ افراد را پيشبينى كنيد؟!) پس مرگ را از خودتان دور سازيد اگر راست مىگوييد!» (168) (اى پيامبر!) هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند. (169) آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند؛ و بخاطر كسانى كه هنوز به آنها ملحق نشدهاند ( مجاهدان و شهيدان آينده )، خوشوقتند؛ (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مىبينند؛ و مىدانند) كه نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت. (170) و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نيز) مسرورند؛ و (مىبينند كه) خداوند، پاداش مؤمنان را ضايع نمىكند؛ (نه پاداش شهيدان، و نه پاداش مجاهدانى كه شهيد نشدند). (171) آنها كه دعوت خدا و پيامبر (ص) را، پس از آن همه جراحاتى كه به ايشان رسيد، اجابت كردند؛ (و هنوز زخمهاى ميدان احد التيام نيافته بود، به سوى ميدان «حمرار الاسد» حركت نمودند؛) براى كسانى از آنها، كه نيكى كردند و تقوا پيش گرفتند، پاداش بزرگى است. (172) اينها كسانى بودند كه (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم ( لشكر دشمن ) براى (حمله به) شما اجتماع كردهاند؛ از آنها بترسيد!» اما اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست.» (173) به همين جهت، آنها (از اين ميدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند؛ در حالى كه هيچ ناراحتى به آنان نرسيد؛ و از رضاى خدا، پيروى كردند؛ و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است. (174) اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بىاساس،) مىترساند. از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد! (175) كسانى كه در راه كفر، شتاب ميكنند، تو را غمگين نسازند! به يقين، آنها هرگز زيانى به خداوند نمىرسانند. (بعلاوه) خدا مىخواهد (آنها را به حال خودشان واگذارد؛ و در نتيجه،) بهرهاى براى آنها در آخرت قرار ندهد. و براى آنها مجازات بزرگى است! (176) (آرى،) كسانى كه ايمان را دادند و كفر را خريدارى كردند، هرگز به خدا زيانى نمىرسانند؛ و براى آنها، مجازات دردناكى است! (177) آنها كه كافر شدند، (و راه طغيان پيش گرفتند،) تصور نكنند اگر به آنان مهلت مىدهيم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مىدهيم فقط براى اينكه بر گناهان خود بيفزايند؛ و براى آنها، عذاب خواركنندهاى (آماده شده) است! (178) چنين نبود كه خداوند، مؤمنان را به همانگونه كه شما هستيد واگذارد؛ مگر آنكه ناپاك را از پاك جدا سازد. و نيز چنين نبود كه خداوند شما را از اسرار غيب، آگاه كند (تا مؤمنان و منافقان را از اين راه بشناسيد؛ اين بر خلاف سنت الهى است؛) ولى خداوند از ميان رسولان خود، هر كس را بخواهد برميگزيند؛ (و قسمتى از اسرار نهان را كه براى مقام رهبرى او لازم است، در اختيار او مىگذارد.) پس (اكنون كه اين جهان، بوته آزمايش پاك و ناپاك است،) به خدا و رسولان او ايمان بياوريد! و اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه كنيد، پاداش بزرگى براى شماست. (179) كسانى كه بخل مىورزند، و آنچه را خدا از فضل خويش به آنان داده، انفاق نمىكنند، گمان نكنند اين كار به سود آنها است؛ بلكه براى آنها شر است؛ بزودى در روز قيامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزيدند، همانند طوقى به گردنشان مىافكنند. و ميراث آسمانها و زمين، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است. (180) خداوند، سخن آنها را كه گفتند: «خدا فقير است، و ما بىنيازيم»، شنيد! به زودى آنچه را گفتند، خواهيم نوشت؛ و (همچنين) كشتن پيامبران را بناحق (مىنويسيم)؛ و به آنها مىگوييم: «بچشيد عذاب سوزان را (در برابر كارهايتان!)» (181) اين بخاطر چيزى است كه دستهاى شما از پيش فرستاده (و نتيجه كار شماست) و بخاطر آن است كه خداوند، به بندگان (خود)، ستم نمىكند. (182) (اينها) همان كسانى (هستند) كه گفتند: «خداوند از ما پيمان گرفته كه به هيچ پيامبرى ايمان نياوريم تا (اين معجزه را انجام دهد:) يك قربانى بياورد، كه آتش ( صاعقه آسمانى) آن را بخورد!» بگو: «پيامبرانى پيش از من، براى شما آمدند؛ و دلايل روشن، و آنچه را گفتيد آوردند؛ پس چرا آنها را به قتل رسانديد اگر راست مىگوييد؟!» (183) پس (اگر اين بهانهجويان،) تو را تكذيب كنند، (چيز تازهاى نيست؛) رسولان پيش از تو (نيز) تكذيب شدند؛ پيامبرانى كه دلايل آشكار، و نوشتههاى متين و محكم، و كتاب روشنىبخش آورده بودند. (184) هر كسى مرگ را مىچشد؛ و شما پاداش خود را بطور كامل در روز قيامت خواهيد گرفت؛ آنها كه از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات يافته و رستگار شدهاند و زندگى دنيا، چيزى جز سرمايه فريب نيست! (185) به يقين (همه شما) در اموال و جانهاى خود، آزمايش مىشويد! و از كسانى كه پيش از شما به آنها كتاب (آسمانى) داده شده ( يهود)، و (همچنين) از مشركان، سخنان آزاردهنده فراوان خواهيد شنيد! و اگر استقامت كنيد و تقوا پيشه سازيد، (شايستهتر است؛ زيرا) اين از كارهاى مهم و قابل اطمينان است. (186) و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب (آسمانى) به آنها داده شده، پيمان گرفت كه حتما آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد! ولى آنها، آن را پشت سر افكندند؛ و به بهاى كمى فروختند؛ و چه بد متاعى مىخرند؟! (187) گمان مبر آنها كه از اعمال (زشت) خود خوشحال مىشوند، و دوست دارند در برابر كار (نيكى) كه انجام ندادهاند مورد ستايش قرار گيرند، از عذاب (الهى) بركنارند! (بلكه) براى آنها، عذاب دردناكى است! (188) و حكومت آسمانها و زمين، از آن خداست؛ و خدا بر همه چيز تواناست. (189) مسلما در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاى (روشنى) براى خردمندان است. (190) همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد مىكنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند؛ (و مىگويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! (191) پروردگارا! هر كه را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افكنى، او را خوار و رسوا ساختهاى! و براى افراد ستمگر، هيچ ياورى نيست! (192) پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنيديم كه به ايمان دعوت مىكرد كه: «به پروردگار خود، ايمان بياوريد!» و ما ايمان آورديم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بديهاى ما را بپوشان! و ما را با نيكان (و در مسير آنها) بميران! (193) پروردگارا! آنچه را به وسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا كن! و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان! زيرا تو هيچگاه از وعده خود، تخلف نمىكنى. (194) خداوند، درخواست آنها را پذيرفت؛ (و فرمود:) من عمل هيچ عملكنندهاى از شما را، زن باشد يا مرد، ضايع نخواهم كرد؛ شما همنوعيد، و از جنس يكديگر! آنها كه در راه خدا هجرت كردند، و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه من آزار ديدند، و جنگ كردند و كشته شدند، بيقين گناهانشان را مىبخشم؛ و آنها را در باغهاى بهشتى، كه از زير درختانش نهرها جارى است، وارد مىكنم. اين پاداشى است از طرف خداوند؛ و بهترين پاداشها نزد پروردگار است. (195) رفت و آمد (پيروزمندانه) كافران در شهرها، تو را نفريبد! (196) اين متاع ناچيزى است؛ و سپس جايگاهشان دوزخ، و چه بد جايگاهى است! (197) ولى كسانى (كه ايمان دارند، و) از پروردگارشان مىپرهيزند، براى آنها باغهايى از بهشت است، كه از زير درختانش نهرها جارى است؛ هميشه در آن خواهند بود. اين، نخستين پذيرايى است كه از سوى خداوند به آنها مىرسد؛ و آنچه در نزد خداست، براى نيكان بهتر است! (198) و از اهل كتاب، كسانى هستند كه به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گرديده، ايمان دارند؛ در برابر (فرمان) خدا خاضعند؛ و آيات خدا را به بهاى ناچيزى نمىفروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سريع الحساب است. (تمام اعمال نيك آنها را به سرعت حساب مىكند، و پاداش مىدهد.) (199) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (در برابر مشكلات و هوسها،) استقامت كنيد! و در برابر دشمنان (نيز)، پايدار باشيد و از مرزهاى خود، مراقبت كنيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد! (200) به نام خداوند بخشنده بخشايشگر اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد؛ و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت. و از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد؛ و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مىخواهيد، نام او را مىبريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شماست. (1) و اموال يتيمان را (هنگامى كه به حد رشد رسيدند) به آنها بدهيد! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نكنيد! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط كردن يا تبديل نمودن) نخوريد، زيرا اين گناه بزرگى است! (2) و اگر مىترسيد كه (بهنگام ازدواج با دختران يتيم،) عدالت را رعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشمپوشى كنيد و) با زنان پاك (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر و اگر مىترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد، تنها يك همسر بگيريد، و يا از زنانى كه مالك آنهائيد استفاده كنيد، اين كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگيرى مىكند. (3) و مهر زنان را (بطور كامل) بعنوان يك بدهى (يا عطيه،) به آنان بپردازيد! (ولى) اگر آنها چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف كنيد! (4) اموال خود را، كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان نسپاريد و از آن، به آنها روزى دهيد! و لباس بر آنان بپوشانيد و با آنها سخن شايسته بگوييد! (5) و يتيمان را چون به حد بلوغ برسند، بيازماييد! اگر در آنها رشد (كافى) يافتيد، اموالشان را به آنها بدهيد! و پيش از آنكه بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف نخوريد! هر كس كه بىنياز است، (از برداشت حق الزحمه) خوددارى كند؛ و آن كس كه نيازمند است، به طور شايسته (و مطابق زحمتى كه مىكشد،) از آن بخورد. و هنگامى كه اموالشان را به آنها بازمىگردانيد، شاهد بگيريد! اگر چه خداوند براى محاسبه كافى است. (6) براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود بر جاى مىگذارند، سهمى است؛ و براى زنان نيز، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مىگذارند، سهمى؛ خواه آن مال، كم باشد يا زياد؛ اين سهمى است تعيين شده و پرداختنى. (7) و اگر بهنگام تقسيم (ارث)، خويشاوندان (و طبقهاى كه ارث نمىبرند) و يتيمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چيزى از آن اموال را به آنها بدهيد! و با آنان به طور شايسته سخن بگوييد! (8) كسانى كه اگر فرزندان ناتوانى از خود بيادگار بگذارند از آينده آنان مىترسند، بايد (از ستم درباره يتيمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهيزند، و سخنى استوار بگويند. (9) كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مىخورند، (در حقيقت،) تنها آتش مىخورند؛ و بزودى در شعلههاى آتش (دوزخ) مىسوزند. (10) خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مىكند كه سهم (ميراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد؛ و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بيش از دو دختر باشند، دو سوم ميراث از آن آنهاست؛ و اگر يكى باشد، نيمى (از ميراث،) از آن اوست. و براى هر يك از پدر و مادر او، يك ششم ميراث است، اگر (ميت) فرزندى داشته باشد؛ و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او يك سوم است (و بقيه از آن پدر است)؛ و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مىبرد (و پنج ششم باقيمانده، براى پدر است). (همه اينها،) بعد از انجام وصيتى است كه او كرده، و بعد از اداى دين است -شما نمىدانيد پدران و مادران و فرزندانتان، كداميك براى شما سودمندترند!- اين فريضه الهى است؛ و خداوند، دانا و حكيم است. (11) و براى شما، نصف ميراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند؛ و اگر فرزندى داشته باشند، يك چهارم از آن شماست؛ پس از انجام وصيتى كه كردهاند، و اداى دين (آنها). و براى زنان شما، يك چهارم ميراث شماست، اگر فرزندى نداشته باشيد؛ و اگر براى شما فرزندى باشد، يك هشتم از آن آنهاست؛ بعد از انجام وصيتى كه كردهايد، و اداى دين. و اگر مردى بوده باشد كه كلاله ( خواهر يا برادر) از او ارث مىبرد، يا زنى كه برادر يا خواهرى دارد، سهم هر كدام، يك ششم است (اگر برادران و خواهران مادرى باشند)؛ و اگر بيش از يك نفر باشند، آنها در يك سوم شريكند؛ پس از انجام وصيتى كه شده، و اداى دين؛ بشرط آنكه (از طريق وصيت و اقرار به دين،) به آنها ضرر نزند. اين سفارش خداست؛ و خدا دانا و بردبار است. (12) اينها مرزهاى الهى است؛ و هر كس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، (و قوانين او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه همواره، آب از زير درختانش جارى است؛ جاودانه در آن مىمانند؛ و اين، پيروزى بزرگى است! (13) و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش را كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد، او را در آتشى وارد مىكند كه جاودانه در آن خواهد ماند؛ و براى او مجازات خواركنندهاى است. (14) و كسانى از زنان شما كه مرتكب زنا شوند، چهار نفر از مسلمانان را بعنوان شاهد بر آنها بطلبيد! اگر گواهى دادند، آنان ( زنان) را در خانه ها(ى خود) نگاه داريد تا مرگشان فرارسد؛ يا اينكه خداوند، راهى براى آنها قرار دهد. (15) و از ميان شما، آن مردان و زنانى كه (همسر ندارند، و) مرتكب آن كار (زشت) مىشوند، آنها را آزار دهيد (و حد بر آنان جارى نماييد)! و اگر توبه كنند، و (خود را) اصلاح نمايند، (و به جبران گذشته بپردازند،) از آنها درگذريد! زيرا خداوند، توبهپذير و مهربان است. (16) پذيرش توبه از سوى خدا، تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مىدهند، سپس زود توبه مىكنند. خداوند، توبه چنين اشخاصى را مىپذيرد؛ و خدا دانا و حكيم است. (17) براى كسانى كه كارهاى بد را انجام مىدهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مىرسد مىگويد: «الان توبه كردم!» توبه نيست؛ و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مىروند؛ اينهاكسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كردهايم. (18) اينها اينها اى كسانى كه ايمان آوردهايد! براى شما حلال نيست كه از زنان، از روى اكراه (و ايجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببريد! و آنان را تحت فشار قرار ندهيد كه قسمتى از آنچه را به آنها دادهايد (از مهر)، تملك كنيد! مگر اينكه آنها عمل زشت آشكارى انجام دهند. و با آنان، بطور شايسته رفتار كنيد! و اگر از آنها، (بجهتى) كراهت داشتيد، (فورا تصميم به جدايى نگيريد!) چه بسا چيزى خوشايند شما نباشد، و خداوند خير فراوانى در آن قرار مىدهد! (19) و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب كنيد، و مال فراوانى (بعنوان مهر) به او پرداختهايد، چيزى از آن را پس نگيريد! آيا براى بازپس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشكار متوسل مىشويد؟! (20) و چگونه آن را باز پس مىگيريد، در حالى كه شما با يكديگر تماس و آميزش كامل داشتهايد؟ و (از اين گذشته،) آنها (هنگام ازدواج،) از شما پيمان محكمى گرفتهاند! (21) با زنانى كه پدران شما با آنها ازدواج كردهاند، هرگز ازدواج نكنيد! مگر آنچه درگذشته (پيش از نزول اين حكم) انجام شده است؛ زيرا اين كار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است. (22) حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمهها، و خالهها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانى كه شما را شير دادهاند، و خواهران رضاعى شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرتان كه در دامان شما پرورش يافتهاند از همسرانى كه با آنها آميزش جنسى داشتهايد -و چنانچه با آنها آميزش جنسى نداشتهايد، (دختران آنها) براى شما مانعى ندارد- و (همچنين) همسرهاى پسرانتان كه از نسل شما هستند (-نه پسرخواندهها-) و (نيز حرام است بر شما) جمع ميان دو خواهر كنيد؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا كه خداوند، آمرزنده و مهربان است. (23) |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول