پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون پنجشنبه، ۳ شهریور ۱۳۹۰ (۱۹:۵۰) | |||
سوره اعراف آیه 150 ------------------------------------------- آيه وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَنَ أَسِفاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِى مِن بَعْدِى أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كَادُواْ يَقْتُلُونَنِى فَلَا تُشْمِتْ بِىَ الْأَعْدَآءَ وَلَا تَجْعَلْنِى مَعَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ ----------------------------------------- ترجمه و همين كه موسى (از كوه طور) به سوى قوم خود برگشت (و گوسالهپرستى آنان را ديد)، به حال خشم و تأسّف گفت: پس از من بد جانشينانى برايم بوديد، آيا بر فرمان پروردگارتان (كه ده شب ماندن مرا تمديد كرد)، پيشى گرفتيد؟ (و صبر نكرديد تا از كوه طور برگردم.) آنگاه الواح (تورات) را (به كنارى) افكند و (از شدّت غضب، موى) سر برادرش را گرفت و به سوى خود كشيد. (هارون) گفت: اى فرزند مادرم! حقيقت اين است كه اين گروه مرا در ضعف قرار داده (به حرفم گوش ندادند) ونزديك بود مرا بكشند. پس (من بىگناهم و) كارى نكن كه دشمنان را به شماتتم برخيزاند (و شاد شوند) و مرا با ستمگران قرار مده. --------------------------------------- نکته ها پس از مخالفتهايى كه با حضرت على عليه السلام صورت گرفت، روزى آن حضرت خطاب به مردم فرمود: سيره و الگوى من انبيا هستند... امّا الگوى من از برادرم هارون اين است كه هارون به برادرش فرمود: «يابن امّ انّ القوم استضعفونى و كادوا يقتلوننى»، حال اگر بگوييد او را به استضعاف نكشيدند و خوار نكردند و براى قتل او هيچ اقدامى نكردند، منكر قرآن شدهايد و اگر همان باشد و شما آن را پذيرفتيد، پس هارون معذور بوده و سكوتش لازم بوده است. [277] چنانكه پيامبر صلى الله عليه وآله نيز به آن حضرت فرمودند: «يا على... فانّك منّى بمنزلة هارون من موسى و لك بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و كادوا يقتلونه» پس تو نيز در برابر دشمنى قريش صبر پيشه كن. [278] پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: حضرت موسى براى نشان دادن نهايت ناراحتى خود، هنگامى كه به ميان مردم رسيد، آن رفتار توبيخ آميز را با هارون نمود وگرنه خداوند به موسى در كوه طور گوسالهپرستى قومش را خبر داده بود. [279] امام صادق عليه السلام فرمود: هارون با آن همه اذيّت و آزارى كه از قومش ديد، باز در ميان آنان ماند، زيرا اگر آنان را ترك مىكرد و به سوى موسى مىرفت، قطعاً عذاب الهى بر آنان نازل مىشد. «اذا فارقهم ينزّل بهم العذاب». [280] _____________________________ 277) تفسير نورالثقلين 278) تفسير فرقان 279) تفسير فرقان 280) تفاسير نورالثقلين، فرقان و اثنى عشرى ------------------------------------------- پيام ها 1- در برابر انحرافهاى فكرى، بايد غيرت دينى نشان داد. «غضبان أسفاً» (مانند برخورد امام خمينى (ره) با توطئهى آيات شيطانى سلمان رشدى مرتد) 2- حتّى غضب اولياى خدا، از روى تأسّف بر حال مردم است. «غضبان أسفاً» 3- از آفات هر انقلاب و حركت اصلاحى، ارتداد و ارتجاع مىباشد. «بئسما خلفتمونى» (پس رهبر بايد آن را پيشبينى كرده و پيشگيرى كند.) 4- در جامعهىفاسد و منحرف، گاهى تلاش انبيا هم بىنتيجه مىماند. «بئسما خلفتمونى» 5 - نبايد بر امر و فرمان الهى پيشى گرفت. «أعجلتم أمر ربّكم» 6- تأخير موسى و تمديد مدّت حضور در كوه طور، فرمان الهى بود، نه خواستِ موسى و البتّه جنبهى تربيتى داشت. «أمر ربّكم» 7- هرگاه اصول در خطر افتد، فروع را بايد رها كرد. «القى الالواح» هنگامى كه موسى ديد مردم مشرك شده ودست از اصل خداپرستى برداشتهاند، الواح تورات را كه يك سرى دستورات و قوانين الهى بود، به كنارى گذارد و پيگير اصل مهمتر شد. 8 - براى ايجاد شوك در جامعه منحرف، بايد حركت توبيخى چشمگير و به ياد ماندنى كرد. «القى الالواح و أخذ برأس أخيه يجرّه» چنانكه در نهجالبلاغه مىخوانيم: حضرت على عليه السلام براى ايجاد تحرّك در شنوندگان بىتفاوت، گاهى سيلى به صورت مبارك خود مىزد. «ثمّ ضرب على لحيته الكريمة» [281] 9- موى بلند، براى مرد مانعى ندارد. «اخذ برأس اخيه يجرّه» 10- به خاطر مقام و موقعيّت و خويشاوندى، از لغزش ديگران چشمپوشى نكنيم. «اخذ برأس اخيه» گاهى توبيخ به موقع نزديكان و در ميان جمع، براى نشان دادن اهميّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بيگانگان است. «اخذ برأس اخيه» چنانكه خداوند پيامبرش را چنين مورد خطاب قرار داده است. «لئن اشركت ليحبطنّ عملك و لتكوننّ من الخاسرين» [282] در حالى كه هدف، هشدار به ديگران است. 11- در برابر فرد عصبانى بايد برخوردى عاطفى داشت. «ياابن اُمّ» با اينكه موسى و هارون عليهما السلام از يك پدر ومادر بودند، امّا هارون، موسى را فرزند مادر خطاب كرد. 12- مستضعفان ديروز كه به دست موسى از فرعون نجات يافتند، امروز عاملِ استضعاف رهبران خود شدهاند. «استضعفونى» 13- سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست كه به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستى، ولىنعمت خود را تهديد به قتل مىكند. «و كادوا يقتلوننى» 14- همهى اصحاب انبيا عادل نبودهاند، گاهى بعضى از آنها مرتد هم شدهاند. «و كادوا يقتلوننى » چنانكه بعضى گوسالهپرست شدند. 15- هنگام توبيخ دوستان، بايد مواظب بود كه دشمن از آن سوء استفاده نكند. «فلاتشمت بى الاعداء» 16- سكوت و بىتفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را همسنگ ظالم قرار مىدهد. «لاتجعلنى مع القوم الظالمين» هارون سكوت را ظلم مىدانست، لذا فرمود: من سكوت نكردم، بلكه آنان مرا بايكوت و تهديد به قتل نمودند. _____________________________ 281) نهج البلاغه، خطبه 182 282) زمر، 61 |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول