فینال جام باشگاه های اروپا | |||
---|---|---|---|
نویسنده: Kind_Girl یکشنبه، ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ (۱۶:۲۱) | |||
تمام شد بالاخره این انتظار تمام شد همون فینال سرنوشت ساز رسید این حرف رو مربی با خودش زمزمه میکرد.ناگهان رئیس باشگاه (آقای لاپورتا) از راه رسید و گفت:بچه ها دیگه باید بریم بلند شید ولی اصلا نباید بترسید!! همه خوشحال ولی نگران سوار اتوبوس شدیم تا به فرودگاه برویم مردم استقبال خیلی خوبی کرده بودند. دست لئو رو گرفتم و گفتم:امیدوارم بازی خوبی رو به نمایش بزاریم ما قهرمانیم مگنه؟لئو هم به نشانه ی تایید سرش رو تکون داد و گفت:بازم میگم من بخواطر رونالدو کاری نمیکنم همش بخواطر تیمه.بعد هم خنده ی ملیحی زد و با هم سوار هواپیما شدیم. بقیه هم سوار شدن و سر جاهای خودشون نشستند. با این که چهره ی همه خوشحال و خندان بود ولی من اون اضطرابو ته دل بچه ها حس میکردم. توی هواپیما هم کارای همیشگی رو کردیم حرف میزدیم و به هم امیدواری میدادیم. هواپیما سرعتش کمتر میشد سکوت قشنگی همه جا رو فرا گرفته بود که یهو دنی داد زد و گفت:بچه ها رسیدیم بچه ها رسیدیم! بالاخره هواپیما نشست.با استقبالی روبه رو شدیم که تقریبا کم سابقه بود باز هم سوار اتوبوس دیگری شدیم و به سمت هتل حرکت کردیم.خیلی هتل خوب و مجهزی بود داخل هتل شدیم و...(کار های همیشگی) روز مسابقه بود مربی هممونو جمع کرد یه جا و گفت:خوب اینم اون روز فینال که حرفشو میزدیم امشب مهمترین باری این فصل رو پیش رو داریم ولی هیچ مشکلی نیست منچستر هم مثل تیمای دیگه خوب حالا دنبال من بیاید! همه تعجب کرده بودیم یعنی چی کارمون داره؟؟؟ ما رو برد به یک قسمت از هتل و یه فیلم برامون گذاشت همه اول با تعجب فیلمو نگاه میکردیم ولی کم کم محوتماشای اون شده بودیم بعضی هاهم گریه کردن.خیلی فیلم قشنگی بود همش از ما بود و کارهایی که توی این فصل کرده بودیم نمیدودم چی توی اون فیلم بود که مارو ازاین رو به اون رو کرد دیگه مثل اول نبودیم خیلی خیلی امیدوار بودیم خیلی زیاد! باز هم سوار اتوبوس شدیم ولی این بار فرق میکرد داشتیم برای بازی میرفتیم.رسیدیم به ورزشگاه المپیک روم منچستری ها هم اومده بودن چه جمعیتی غیر قابل توصیفه. قبل از بازی نمایش قشنگی توی زمین انجام شد.خوب حالا باید بریم با انرژی خاصی وارد زمین شدیم.داور سوت بازیو زد توی 10 دقیقه ی اول چندتا خطری دروازمونو تهدید کرد ولی خوشبختانه مشکلی برامون به وجود نیاورد خوب حالا نوبت ماست اتوو میره گـــــــــــــل!وای خدا خیلی خوبه تو این چند بازی اخیر گل نمیزد ولی تو این بازی مهم... نیمه ی اول به نفع ما تموم شد خیلی خوشحال بودیم با انرژی بیشتر از قبل وارد زمین شدیم چند دقیقه ای از بازی گذشته توپ با درصد بیشتری دست بازیکنان ما مثل ژاوی و آندرس میچرخه.ژاوی چه پاس قشنگی لئو چه پرشی و دوباره گـــــــــــــل گـــــــــــــل چه لحظه های قشنگی بهترین لحظه تو عمرم بود.بازی هم تموم شدخیلی خوب کار کردیم از شدت خوشحالی سر از پا نمیشناختیم.مدال ها رو گرفتیم حالا نوبت به گرفتن جام شده بچه ها همه خیلی خوشحال ایستاده بودن وقتی من اومدم راهو برای من خالی کردن تا جامو بلند کنم جام رو هم بلند کردیم چه شور و هیجانی.بعد شادی در ورزشگاه روم به کشورمان کاتالونیا برگشتیم همه ی طرفدارامون اینجان از این که تونسته بودیم اونها رو هم خوشحال کنیم شادی ما چند برابر شده بود.خلاصه تا شب با اتوبوس تو شهر میگشتیم بالاخره به ورزشگاه خودمون نوکمپ برگشتیم چه قدر خوب هوادارامون اینچا هم اومدن!خیلی شادی کردیم خیلی زیاد همه ی جامارو گرفتیم قهرمان اروپا اسپانیا و جام حذفی. خوب الان بعد این فصل خوب و قشنگ و تمام شدن تغریبا همه ی بازی ها با تمام هوادارانمون در هر جای دنیا که هستند سرود تیممان را میخوانیم: . . . کارلس پویول |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول