پاسخ به: صندلی داغ (اقلیما - مدیر انجمن) | |||
---|---|---|---|
نویسنده: The Kingslayer شنبه، ۱۵ فروردین ۱۳۸۸ (۲۱:۳۶) | |||
نقل قول سلام سلام! نقل قول به قول ادی مورفی در زمان نمایش ، حالا وقتشه وقت عالی ممتد! نقل قول قبل از اینکه به سوالات جواب بدی چند تا موضوع رو روشن کنم کی می ره این همه راهو! نقل قول 1- سعی نکن سوالات رو دور بزنی همون چیزی که پرسیده می شه رو درست وکامل جواب بدید من همیشه سوالات رو همین جوری جواب می دادم. نقل قول 2- اگه سوالی به نظرتون فضولی اومد می تونید جواب ندیمثل همون بالایی! البته شما گفتید چندتا، اینا همش دو تا بودنا. نقل قول 1- حالا که همه ما عشق بویان هستیم اول از همه از شیرین عسل بارسا شروع میکنمبفرمایید! البته در مورد بخش اولش باید بگم که «این کجا و آن کجا!» نقل قول صبح از خواب پا میشی، tv، برنامه ورزشی ،اخبار کوتاه،می شنوی که : بویان کرکیچ در ازای 100 میلیون یورو رفته رئال ؟ نه، نمی شنوم! توضیح: طبق تبصره 1 این سری از سوالا، من فقط باید به سوال پاسخ بدم؛ جواب این سوال هم یا بله بود یا خیر که خب جواب من خیره. برای این که شما یه بار دیگه سوال رو اصلاح شده نفرستید؛ خودم یه «چی کار می کنی؟» به ته سوالتون اضافه می کنم و جواب می دم. البته اینو هم بگم که اگه اصلا باور نمی کنم! اما باز هم فرض رو می ذارم به این که این اتفاق تو ناکجاآباد و نازمان، افتاده! (عادت دارم به خودم سخت بگیرم.) فقط قبلش یه مقدمه می گم که به شدت با جواب سوالم در ارتباطه؛ سعی می کنم خلاصه بگم: اولین چیزی که از بویان شنیدم، خبر این بود که یکی از بازیکنای بارسا ب هست که واقعا با استعداده و حالا داره به بارسا میاد و مدتی بعد هم این خبر که اولین شماره 27 کل تاریخ بارسا، رسیده به استعداد جوان بارسا ب، بویان! (اون موقع هنوز تلفظ اسمش رو هم نمی دونستم) با تجربه ای که از این عدد داشتم، می دونستم که بویان برای من خیلی خاص خواهد بود! فقط نمی دونستم چه طور! تا این که بازیشو دیدم؛ کاملا به دلم نشست، هم بازیش، هم چهره اش و هم فرای این ها، احساس کردم که واقعا دوستش دارم. از همون لحظه، می دونستم که بویان، کسیه که برای بارسا افتخار می آفرینه، یه بازیکن عالی می شه، با همه فرق داره، هیچ وقت و به هیچ قیمتی بارسا رو رها نمی کنه و ... خیلی چیزای دیگه. من این بویان رو دوست داشتم و دارم و روز به روز احساسم بهش بیشتر شد؛ انقدر که می تونم بگم هیچ غریبه ای رو تا حالا انقدر دوست نداشتم! انقدر که الان بویان رو به خاطر بارسا نیست که دوست دارم، بلکه یکی از قویترین دلایلی که احساسم به بارسا رو بیشتر و بیشتر می کنه، بویان هست. خب حالا بریم سر ربط اینا به سوال شما. من وقتی احساسم به بویان، از احساسم به یه بازیکن بارسا فراتر رفت، که چنین احتمالی برام صفر مطلق بود، چه برسه به الان! اما حالا که این احساس ریشه کرده، اگه فرض محال، این اتفاق بیفته، واقعا می تونه برام یه ضربه ی بزرگ باشه! اون موقع نمی تونم بگم از بویان متنفر می شم؛ بلکه اتفاقی که میفته، اینه که من زجر می کشم! اونم به طرز وحشتناکی! به جز بویان، هر کسی از بارسا، هر چه قدر هم پیشکسوت و برای من دوست داشتنی باشه، حتی حرف رفتن به مادرید رو پیش بکشه، یه مادریدی محسوب می شه! اما بویان من کسیه که نمی تونه یه مادریدی باشه، حتی اگه بره مادرید! که اگه قرار بود چنین اتفاقی بیفته، اصلا احساس من بهش به این جاها نمی رسید. نقل قول 2- سوار یه هواپیمای c-130 هستی به همراه ژاله ، ریحانه و سولماز ییهو خلبان اعلام وضعیت فوق العاده می کنه حالا شما یه چتر نجات داری مال خودت ( نمی دیش به کسی دیگه ،مفهومه ) حالا یه چتر نجات دیگه داری از بین این سه نفر یکی رو انتخاب کن . این که اون خلبان و خدمه ی هواپیما واقعا به چه دردی می خورن پس؟ و این که چرا من نمی تونم چترمو به کسی بدم و این که چرا باید من انتخاب کنم، همش به کنار، جواب سوال: من از بین این سه نفر، با ژاله از همه صمیمی ترم و بیشتر می شناسمش (با ریحانه و سولماز، خارج از سایت، حتی یک بار هم صحبت نکردم). با این وجود، نمی تونم بر این اساس انتخاب کنم و احتمالا قرعه می کشم. (حتی اگه همشون از من بخوان که انتخاب کنم) چون من نمی دونم در اصل، حضور کی بهتره. (بهتر یعنی برای خودش، برای دیگران و برای خودم) مسلما اگه قرار باشه اون یه نفر ژاله نباشه، بیشتر ناراحت می شم؛ اما انتخاب ژاله و یا هر کدوم از اون دو نفر به این معنی نیست که اون فرد رو ترجیح دادم؛ بلکه به این معنیه که خودمو ترجیح دادم! (چون بر اساس دل خودم تصمیم گرفتم.) بنابرین قرعه می کشیم. کاملا هم منطقیه که اگه به من حق انتخاب دادن، پس باید اینو هم بپذیرن. نقل قول 3- یه نفر یه روزی یه بلیط الکلاسیکو که توی نو کمپ برگزار می شه رو می ده به شما ( حالا شما قند توی دلت آب میشه ) همه چی رو جمع کردی که بری میفهمی که اگه بلیط رو به مقامات بالاتر سایت ندی که برن الکلاسیکو از سایت حذف می گردندی کدوم رو انتخاب می کنی .( دقت کن این شاید تنها شانس تو برای دیدن الکلاسیکو توی عمرت باشه )مقامات بالاتر یعنی مدیر سایت دیگه؟ به ایشون: ای دیکتاتور! یه ال کلاسیکوی خوش هم نمی ذاری از گلوی من پایین بره؟ خب این اتفاق که نمیفته؛ اما چه چنین شرطی بذاره، چه نذاره، من بلیط رو بهش می دم. نه برای این که تو سایت بمونم؛ من از یه ثانیه ی بعدم هم خبر ندارم که زنده ام یا نه و می تونم تو سایت بمونم یا نه)، بلکه چون از من محق تره. من دلم پر می کشه برای لمس چمن نیوکمپ، برای نفس کشیدن تو هواش، اما سعید، مدت خیلی طولانی تری نسبت به من این احساس رو داشته. (شدتش رو مقایسه نمی کنم، مدت زمانش رو مقایسه می کنم)؛ علاوه بر اون چه فرقی می کنه؛ این جوری که بازی رو از نزدیک ببینه، واقعا من هم حس می کنم بازیو از نزدیک دیدم. و از همه مهم تر، انقدر دوست خوبی هست، که حتی اگه این کار فداکاری هم به حساب بیاد، بخوام انجامش بدم و باز هم حس کنم کمه! بنابرین حتی اگه نخواد هم، من این رو ازش خواهم خواست. این پاراگراف رو با صادقانه ترین حالت ممکنم گفتم. نقل قول حالا سوال آخر این بخش مربوط به امور شخصی شما میشه ، که اون بالا گفتم اگه می خوای جواب نده و البته اگه فضولی نیست باور کنید، بقیه ی سوالا رو هم اگه می خواستم جواب ندم، جواب نمی دادم. نقل قول 4 - نمی دونم ازدواج کرده اید ، نامزد دارید یا نه ، فرض میگیریم نداریدازدواج نکردم؛ نامزد هم ندارم و اگه به خودم باشه، همیشه یالغوز خواهم ماند. (من این کلمه ی یالغوز رو حدود یه ساله یاد گرفتم و دلیل این که به جای مجرد، ازش استفاده کردم، اینه که دارم سعی می کنم از دایره ی لغاتم استفاده کنم. ) نقل قول ، حالا شما با یک پسر خیلی خوب آشنا می شود نامزد میشوید، حالا می رسیم به اصل سوال که : این آقا پسر از اون طرفدار های دیوونه به معنای واقعی کلمه رئال مادریده که حتی شنیدن اسم بارسا حالش رو بد میکنه و اون وقته که طوفان های سهمگین از راه می رسند ، چی کار میکنید خب پسر خوب که مادریدی نمی شه! اگه هم روزی من اون توضیحیو که با دایره ی لغاتم نوشتم، رو هم زیر پا بذارم، امکان نداره کسی که نامزد منه، از علاقه ی بی حدم به بارسا بی خبر باشه! به علاوه، نمی شه یه نفر تنها عیبش مادریدی بودنش باشه؛ چون کسی که ننگ خوک دوست بودن رو می پذیره، حتما خیلی جاهای دیگه هم ضعف داره! حالا برای این که جواب شما رو داده باشم، فرض می کنیم که به هر دلیلی من نمی دونستم که این آقا مادریدی تشریف دارن! که باید دروغ گفته باشه، در این صورت حرف من اثبات می شه و این آدم نه تنها به خاطر مادریدی بودنش، بلکه به خاطر این که اصلا اونی نبوده که تو فرض سوال بوده، مشکل داره که خب تکلیفش معلومه. فرض می کنیم که دروغ هم نگفته (ببینید چه قدر دارم کوتاه میام! ) و به یه دلیل دیگه (؟) من نمی دونستم این موضوع رو. یا بعد از ارشادهای من توبه می کنه و به صراط مستقیم بر می گرده که خب شاید بتونم تحملش کنم. (احتمال این عکس العمل از من، در حد احتمال این که این اتفاقا بیفته ست.) یا این که نه، به خاطر ارشادهای من نیست که توبه می کنه، بلکه به خاطر خود من بی خیال این موضوع می شه. (نتیجه اش مثل همون بالایی خواهد بود.) یا این که هیچ کدوم از اینا، که خب در همون لحظه راهش از من جدا می شه و دیگه بقیه اش به من ربطی نداره که چی می شه. چون کسی که اول از همه، چنین ننگی رو به دوش کشیده، دوم از همه، با ارشادهای من هنوز در گمراهی آشکارش مونده و سوم از همه، حاضر نشده حتی به خاطر من کوتاه بیاد (که خب با یه نگاه سطحی هم می شه عمق این فاجعه رو فهمید)، ارزش حتی یه کلمه از این همه توضیح که دادم رو هم نداره! اگه هنوز در نرفتید ، بگم که اگه باز هم فکر می کنید جایی پیچانیده شده، می تونم دوباره جواب بدم. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول