پاسخ به: برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید! | |||
---|---|---|---|
نویسنده: ⓩⓘⓑⓐ چهارشنبه، ۱ خرداد ۱۳۹۸ (۲:۵۳) | |||
نقل قول Frédéric.Chopin نوشته:سلام. من فردریک شوپن هستم. در ۱ مارس ۱۸۱۰در لهستان به دنیا آمدم. پدرم نیکولاس شوپن فرانسوی بود. خدابیامرز در سال ۱۷۸۲ به لهستان رفت و بعد از ازدواجش در لهستان سکنی گزید. استعدادم در موسیقی در سالهای آغاز زندگی ام ظهور کرد تا آنجا که در ورشو به لقب موتسارت دوم مشهور شدم. قبل از ۷ سالگی دو پولونز (در سل مینور و در سی بمل ماژور) نوشتم که اولی توسط فادر سیبولسکی-سرپرست مدرسه ارگانیست و یکی از معدود ناشران موسیقی در لهستان- منتشر شد. با انعکاس نبوغ خارق العاده ام در روزنامههای ورشو، مورد توجه و پذیرش سالنهای کنسرت اشرافی در پایتخت قرار گرفتم . از این زمان اجرای کنسرتهای خیریه خودم را آغاز کردم و اولین کنسرت پیانو خود را در ۸ سالگی اجرا نمودم. بنده نخستین درسهای حرفهای پیانو را از زیونی آموختم. یکی دیگر از کسانی که در پیشرفتم نقش بسزایی را ایفا کرد ویلهلم وورفل بود. همچنین نزد جوزف السنر آهنگساز کنسرواتوار ورشو شروع به یادگیری تئوری موسیقی، هارمونی و آهنگسازی کردم. در ورشو نخستین اجرا از کنسرتو پیانو در فا مینور را ارائه نمودم و اولین اجرا از کنسرتو پیانو دیگرم می مینور را در نشنال تئاتر در ۱۷ مارس ۱۸۳۰ به نمایش گذاشتم. در ۱۸۳۰ دوباره به وین رفتم و این دو کنسرتو پیانو ام را اجرا نمودم. در وین خبرهایی درباره شورش ماه نوامبر روسیه علیه لهستان شنیدم که این باعث شداز تصمیمم برای بازگشتن به کشورم صرف نظر کنم. من تا چند ماه دیگر در وین اقامت گزیدم و پس از آن به مونیخ و اشتوتگارت و سپس در اوایل اکتبر به پاریس رفتم . تا پیش از این بسیاری از آثار مهم خودم را تصنیف کرده بودم که تعدادی از اتودهای اپوس 10 و دو کنسرتو پیانو از آن جمله اند. فعالیتم در پاریس: من در پاریس با چند تن از بهترین پیانیست های آن زمان آشنا شدم که فردریش کالکبرنر، فردیناند هیلر و فرانتس لیست از آن جمله هستند و در همین زمان بود که ارتباط صمیمی من با آهنگسازانی مثل هکتور برلیوز، فلیکس مندلسون و وینچنتزو بلینی شکل گرفت. موسیقی من تا پیش از این توسط آهنگسازان بسیاری مورد تحسین قرار گرفته بود تا جایی که روبرت شومان درباره من به دیگران گفت: آقایان، کلاهتان را به احترام یک نابغه بردارید. در 1835 با خانواده ام در کارلسبد ملاقات کردم و آن ها را تا محل سکونتشان در دشن و سپس تا ورشو همراهی کردم و پس از آن چند هفته ای را در درسنین اقامت گزیدم و بعد به لیپزیگ عزیمت کردم و در آنجا مندلسون و شومان را ملاقات نمودم. هنگام بازگشت از این سفر دچار حمله شدید تنگی نفس شدم که این حمله به قدری طاقت فرسا بود که روزنامه های لهستانی خبر درگذشتم را منتشر کردند! من در 1848 آخرین کنسرتم را در پاریس اجرا نمودم و سپس به اسکاتلند و انگلستان رفتم اما آب و هوای بسیار بد انگلستان باعث بیمار شدن شدیدم شد تا آنکه در 17 اکتبر 1849 هنگامی که به پاریس باز می گشتم، در خانه خواهرم لودویکا درگذشتم. روز پس از آن ماسکی از صورت و دست هایم ساختند و سپس بدنم را درقبرستان پر به خاک سپردند. اما نگران نباشید! من همیشه زنده ام و از طریق هنرم و آنچه خلق کرده ام تا ابد در اذهان و قلب ها جاودان خواهم ماند. راستی این چند سال اخیر که بازی های بارسا را از بهشت دنبال میکنم بشدت غم زده و پریشانم و از دست مدیریت نالایق این تیم کفرم حسابی درآمده. زمانی بازی های این تیم به زیبایی و دلنوازی بهترین قطعات موسیقی ام بود! اما صد حیف که آن روزهای خوب سپری شد و کار به جایی رسیده که اینجا در بهشت هیچکس دیگر بازی های بارسا را دنبال نمیکند! ما هم که اینجا از بس شیر عسل و شراب خوردیم که دیگر حالمان از همه شان به هم میخورد. دیگر حوصله لاس زدن با حوری ها را هم نداریم. تنها سرگرمی مان بازی های بارسا بود که به لطف دو عنتر به فنا رفت. بگذریم......آهنگ هایی که ساخته ام را حتما گوش کنید تا تحمل دردها و مصائب زمانه برایتان آسان تر شود! به امید بازگشت روزهای خوب! خدای زیاد بود نخوندم خوش اومدین |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول