پاسخ به: زندگي نامه بزرگان | |||
---|---|---|---|
نویسنده: AMIR HOSEIN چهارشنبه، ۳۰ آذر ۱۳۹۰ (۱۵:۵۴) | |||
سعدی درباره سعدی چه میتوان گفت؟ شاعری بزرگ در عرصه اجمال و راز یا نویسندهای نوآور و خلاق! مردی فرهیخته و فرهنگمند كه سودای معرفتش از كویی به كویی و از شهری به شهری میكشاند و درد دوری و اشتیاق دیدار غزلخوانش میكند! و یا سیاحی كه آرزومند دیدار آثار بدیع جهان است و طبعی خوش و روحی سركش دارد!... باری... سعدی نیز زندگی را در سایه نام دوست محو كرده است... میراث معنوی سعدی برای فرهنگ ایران و جهان آمیزهای است از همة دستاوردهای نیكو و خردمندانهای كه عقل جمعی بشر در آن روزگار بدان دست یافته بود. هند و ایران و جهان عرب و شمال آفریقا ،قلمروی بود كه اندیشة سعدی آنها را در نوردید و از هر بوستانی گلی چید تا گلستانی پررنگ و بوی فراهم آورد كه امروز هم رایحة جان پرورش ،مشتاقان بسیار دارد. اما سیاحت سعدی در دنیای روزگار خود ،صرفاً مشاهده تجربیات بشری نیست، با چشم بصیرت و تأمل به جهان نگریستن و از آن درس آموختن، ویژگی ممتاز مكتب این پیر جهاند دیده است. به عبارتی میتوان اندیشه و آراء سعدی را نمونهای ارجمند از دستاوردهای فكری به حساب آورد كه از میراث تمدنی بشری به اندازه كافی سود جسته است و در قید و بند محدودهای خاص باقی نمانده است و با گفتگو و تحقیق از تمدنهای مختلف بهره برده، در غوغای غارت و كشتار كه اغلب دم فرو بسته بودند تا با پرهیز از «خلاف رأی سلطان رأی جستن» جان خویش را به خطر نیندازند، سعدی به زبان ادب ،با حكمرانان به گونهای سخن گفت كه كمتر كسی در قلمرو فرهنگ ایران بدین پایه و مایه سخن گفته است. او «تلون طبع» حاكمان را در كلامی تلخ نكوهش میكرده است و در پی كشف معنی و حقیقت زیبایی و خیر در عرصههای مختلف حیات انسانی، صمیمانه و معرفت شناسانه حضور یافته است و در عین حال كه صورت را رها نكرده است، اما معنا را به نیكوتر وجهی جلوه داده است . سعدی آیینه داری است كه نه فقط صورت عصر خود را در آثارش باز میتاباند، بلكه با شناختی ژرف و دقیق چنان سیمایی از آدمی عرضه میدارد كه همگان از توانگر و درویش و عارف و عامی میتوانند تصویر خویش را در آیینه كلام او ببینند و با بهره گرفتن از زیورِ آموزهها و اندرزهای او، خوی و خصلت و گفتار و رفتار خود را به زیبایی و كمال بیارایند. ابتدای زندگی سعدی: سعدی تخلص و شهرت «ابو عبدالله مشرف به مصلح» یا «مشرف الدین بن مصلح الدین»، مشهور به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز» و یا «شیخ» و همچنین معروف به «افصح المتكلمین» است. شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یكی از بزرگترین شعرای ایران است كه بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یكی از بزرگترین شعرای ایران بلكه یكی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال 606 ه.ق میباشد خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از كاركنان دربار اتابك بوده كه سعدی نیز از همان دوران كودكی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران كودكی پدرش را از دست داد و تحت تكفل جد مادری خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت كه این سفرآغاز سفرهای طولانی سعدی بود . دوران جوانی و سفر به بغداد: سعدی در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد كه در همین شهر بود كه به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می كند . پس از چند سال كه او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفرهای طولانی خود كرد كه از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . . شیخ شیراز دوستی محكمی با دو برادر معروف به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملك جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور كه از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند كه محلی كه امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است.شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح كرده كه بیشتر اتابكان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابك مظفر الدین ابوبكر بن سعد بن زنگی است كه سعدی در روزگار این پادشاه به شیراز بازگشته بود و ممدوح دیگر سعد بن ابوبكر می باشد كه سعدی گلستان را در سال 656 ه. ق به او تقدیم می كند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملك جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده كه مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می كند . بلكه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می كند و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیك تشویق و ترغیب می كند . از محضر ابوالفرج بن الجوزی و همچنین شهاب الدین عمر سهروردی استفادهها سپس به حجاز و شام رفت و زیارت حج به جا آورد. در شهر شام به وعظ و سیاحت و عبادت پرداخت. در روزگار سلطنت اتابك ابوبكر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابك» و پسرش سعد بن ابوبكر كرد. پس از زوال حكومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن كه مورد احترام و تكریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور عزلت گزید و در زاویهای به خلوت و ریاضت مشغول شد. سعدی سفرهای خود را تقریبا در سال 621 - 620 آغاز و حدود سال 655 با بازگشت به شیراز به اتمام رساند كه البته درخصوص كشورهایی كه شیخ به آنجا سفر كرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز كه كاملا درست بوده ،هندوستان ،غزنین ، تركستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی كه ذكر كرده اند و اكثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیكن بنا بر نظر بسیاری از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان كرد بخصوص اینكه بعضی از آن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست. این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت كه از خود شهرتی پایدار به جا نهاد . سال وفات او را بعضی 691 ه. ق ذكر كرده اند و گروهی معتقدند كه او در سال 690 ه. ق وفات یافته كه مقبره او در باغی كه محل آن نزدیك به سرچشمه نهر ركن آباد شیراز است قرار دارد . در غزلی كه آوردهایم، سعدی نهایت استفاده را از عوامل موسیقیزای زبان برده است، بیآن كه سخنش رنگ تكلف و تصنع به خود بگیرد. تكرارهای هنرمندانه كلمات، همحروفیها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن عاطفی و تغزلی همچون شكری هستند كه در این شعر و اشعار دیگر او به صورت شربتی گوارا درمیآیند تا ما جز شیرینی كلام، چیز دیگر ننوشیم: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به كه طاقت شوقت نیاوریم روی ار به روی ما نكنی حكم از آن تست بازآ كه روی در قدمانت بگستریم ما را سری است با تو كه گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم 4 ـ طنز و ظرافت جایگاه ویژهای در ساختار سبكی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفكر این شاعر بزرگ برمیگردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است. سعدی به یاری لحن طنز، عبوسی و خشكی را از كلام خویش پس میزند و شور و حركت را بدان بازمیگرداند. با همین طنز، تیغ كلامش را تیز و برنده و اثرگذار میكند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در كنار مرهم. سالها بعد، لسانالغیب، حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و از آن در زبان شعر خود استفادهها برد: با محتسب شهر بگویید كه زنهار در مجلس ما سنگ مینداز كه جام است كسان عتاب كنندم كه ترك عشق بگوی به نقد اگر نكشد عشقم، این سخن بكشد یارا! بهشت، صحبت یاران همدم است دیدار یار نامتناسب جهنم است آن است آدمی كه درو حسن سیرتی یا لطف صورتی است، دگر حشو عالم است این حكایات را نیز از گلستان سعدی برمیچینیم، به امید بوییدن رایحه طنز و ظرافت از آنها: حكایت: یكی از صاحبدلان، زورآزمایی را دید برآمده و كف بر دماغ انداخته. گفت:«این چه حالت است؟» گفتند: «فلان، دشنام دادش». گفت: «این فرومایه هزار من سنگ برمیدارد و طاقت سخنی نمیآرد؟» حكایت: یكی از ملوك بیانصاف، پارسایی را پرسید: «از عبادتها كدام فاضلتر است؟» گفت: «تو را خواب نیمروز، تا در آن یك نفس خلق را نیازاری.» شهرت سعدی: آنچه كه قابل توجه و ذكر است این است كه معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج از ایران مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته كه این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است اول اینكه او زبان شیوای خود را وقف مدح و احساسات عاشقانه نكرده ، دوم اینكه او شاعری جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان كرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حكایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینكه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است كه خواننده را مجذوب می كند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است. ختم كلام : آنچه سعدی را در گذر قرنها مورد توجه خاص و عام قرار داده است ،علاوه بر ارزشهای هنری و بلاغی كلام او، آن است كه سخن با ژرفا و پر معنای او چنان روان و گویا است كه هر خوانندهای به فراخور فهم و آگاهی خود میتواند از آن بهره بگیرد و گفتار زیبای او، كام دل هر انسانی را شیرین كند و به راستی كه :حد همین است سخندانی و زیبایی را. بلند آوازگی سعدی علاوه بر لطافت و عمق معانی كلام، ناشی از زبان فاخر و سخن استوار او است كه دلها را ربوده و خواهد ربود. هنر بزرگ وی در آن است كه نه جنبههای هنری كلام را رها كرده است و نه با قربانی كردن معنا به تكلّف و تصّنع گراییده است .این ویژگی را به روشنی ،هم در شعر و هم در نثر وی میتوان یافت. در تاریخ درخشان ادبیات ما، شاعران و نویسندگان بزرگ بسیارند، اما در میان بزرگان و فرزانگان، سعدی از این كه هم در عرصة نظم شاهكار آفریده است و هم در عرصه نثر، بی همتا است و چنین بود كه صوت سخنش بسیط زمین و زمان را در نوردید و شور را در جهان افكند . |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول